راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تاکتیک

دقیقه 90

مردم ایران را

درک کنیم!

فروغ طیاری

 

انتخابات هفتم اسفند با نتیجه اعجاب انگیزی پایان گرفت و مردم ایران برای نتیجه آن جشن و پایکوبی کردند. در این انتخابات افرادی که سوابق نامطلوبی داشتند و سالیان دراز مردم کشورمان را در سخت ترین شرایط قرار داده بودند با رائی که مردم به آنها ندادند کنار گذاشته شدند. بطور مثال آیت الله مصباح یزدی در این انتخابات کنار گذاشته شد. کسی که آیت الله خمینی تا آخر عمرش حاضر نشد با او روبرو شود. کسی که بعد از آیت الله خمینی  بعنوان عالم با سواد و خادم اسلام  مقرب دستگاه رهبری جدید شد. کسی که تا سقوط رژیم شاه حاضر نشد علیه شاه فعالیت کند باین بهانه که بعد از شاه کمونیست ها برسرکار خواهند آمد . او ازآن گروه انقلابیون بعد از انقلاب شد که با هرشرایطی خودشان را وفق دادند. حتی به پای رهبر جمهوری اسلامی افتاد که فیلم مشمئز کننده اش را مردم دیده اند.

 

اولین نتیجه مشارکت مردم در انتخابات به زبان خیلی ساده این بود که آنها نشان دادند میتوانند در انتخابات در محاصره و با رای خود هرقدرهم ناقص به بخشی از اهداف خود برسند. حتی اگر گامی کوچک باشد.

نگاه کنیم به حذف آیت الله مصباح یزدی، حداد عادل و آیت محمد یزدی و کسان دیگری که مقربان و چاپلوسان رهبر بودند و مردم آنها را اوت کردند.

حالا باز گردیم به شرایط ایران امروز و مقایسه آن با گذشته و نتیجه بگیریم که مردم چه تفاوتی با گذشته کرده اند و شرایط ایران چقدر متفاوت با گذشته است و حکومت چگونه در منگه رای و نظر مردم است:

آیا در زمان شاه هیچوقت فکرش را هم میتوانستیم بکنیم که ارتشبد نصیری، مهندس ریاضی رئیس مجلس شورا و یا شریف امامی رئیس مجلس سنا و یا اینگونه افراد را بتوان اینگونه اوت کرد؟

درحالیکه مردم در این انتخابات عده ای از عناصر پرقدرت رژیم را از طریق انتخابات به زیر کشیدند و به حکومت نشان دادند که این افراد نماینده ما نیستند.

مردم ایران به دنیا گفتند که ما نه از قماش این افراطیون هستیم و نه خود افراطی هستیم.

مردم به حکومت نشان دادند که در محدودترین امکان هم می توانند گلوی حکومت را پای صندوق ها بگیرند و اجاره ندهند هر کار که دلشان خواست بکنند. مردم حتی با دادن آن هزینه سنگین در انتخابات 88 توانستند به حکومت نشان بدهند که به این آسانی نمی تواند با رای آنها باز کند و انتخابات 92 حاصل همین درسی بود که مردم به حکومت دادند.

مردم ایران هم مانند همه مردم دنیا گام به گام با حقوق خود آشنا شدند و آن را شناختند و به دفاع از آن برخاستند و این درس بزرگ انقلاب 57 است.

 

در انگلستان قرن نوزدهم فقط 15 در صد مردم حق رای داشتند انهم اشراف. زنان و  کارگران و دهقانان حق رای نداشتند.

در ایتالیا سالیان دراز کسی میتوانست رای بدهد که اقلأ یک الاغ داشته باشد. نقل شده که از کسی سئوال کردند تو یک الاغ داری؟ جواب داده بود: بله! گفتند پس میتوانی رای بدهی و او در جواب گفته بود پس الاغم رای میدهد نه من .

این که چقدر این نوع گفته ها و نقل قول ها صحت دارد مهم نیست، مهم اینست که بدانیم در هر کشوری شناخت حقوق انسانی و حقوق اجتماعی توسط مردم راه درازی را پیموده است. و انتخابات بارزترین نمونه حقوق اجتماعی و فردی است.

مردم ایران به خوبی میدانستند که این انتخابات دموکراتیک نیست، مهندسی شده است ، دایره عمل محدود است ولی با همه این اشکالات در آن شرکت کردند تا هم از نفس انتخابات در ایران دفاع کرده باشند و هم از همان اندک حقوقی که هنوز باقی است و حکومت نتوانسته آن را غصب کند . این دفاع و این رای بسیار متفاوت است با آن رفراندوم و انتخاباتی که در سالهای اول جمهوری اسلامی برگزار شد. آگاهی امروز و معنای رای برای مردم ایران، امروز معنائی متفاوت با گذشته دارد. حتی کیفیت این محدودیت در انتخاب و رای، به مراتب بیشتر تر کیفیت فضای انتخابات در آن سالهاست که حکومت مردم را دنباله رو خود میدانست و مردم هم شناخت کاملی از حاکمان نداشتند. در آن سالها مردم چنین پنجه در پنجه حکومت نبودند که حالا هستند. همان اندازه حکومت با راحتی خیال سالهای اول انقلاب انتخابات برگزار نمی کند و از نتیجه آن مطمئن نیست، که مردم مانند گذشته رای خود را آسان به صندوق ها نمی ریزند. اینها را باید دانست و شناخت و در ارزیابی های انتخاباتی خود و حتی شناخت امروز مردم ایران و تنگناهای حکومت در نظر داشت.

انتخابات اخیر به این معنا یک رفراندوم بود که مردمبین جمهوریت و فقاهت به جمهوریت رای دادند.

مردم ایران از همین باریکه تنگ انتخابات عبور کردند تا بگویند تن به حکومت نظامی ها بر کشور نمی دهند. به آزادی رای میدهند و ارتجاع مذهبی را پس می زنند.

حال چگونه روشنفکران و سیاسیونی که با اوضاع مملکت آشنائی دارند می توانستند حساب خود را از مردم جدا کنند؟ به همین شیوه دقیقه 90 مردم بیاندیشیم که یک تاکتیک ملی برای تقابل با حکومت تبدیل شده است. دو روز مانده به انتخابات، مردم همه تبلیغات عظیم دست راستی ها را به زباله دان خیابانی ریختند و رفتند به لیستی رای دادند که تنها در شبکه های مجازی معرفی شده بود. لیست هاشمی ممنوع التصویر در سیما برای خبرگان تهران و لیست امید محمد خاتمی ممنوع التصویر و ممنوع الخبر!

اینها درس نیست برای ما؟

آنها که پیش از انتخابات به اقوام و دوستانشان درایران درتماس بودند این حرف من را تائید می کنند که هیچکس تا دو روز قبل از انتخابات نمی گفت در انتخابات شرکت می کند و یگانه پاسخشان این بود که "حالا ببینم چی میشه". چنان این جواب عمومیت داشت که خیلی از ماها دچارتوهم بایکوت و تحریم انتخابات از سوی مردم شده بودیم، اما تاکتیک دقیقه 90 آن هم در آگاهانه ترین صورت خود را نشان داد.

اینها درس نیست برای ما؟

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 544 راه توده - 20 اسفند ماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت