راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برخی بررسی ها...- احسان طبری - 8

"عرفان"

پرچم روشنفکری ایرانیان

پس از سلطه اسلام شد!

عرفان عوامل یک واقعیت بزرگ و انسانی را در بر دارد. شاید شیفتگی دیرینه ایرانیان به عقاید عرفانی از همین جا باشد. به ویژه در دوران پس از اسلام که عرفان به پرچم فکری مقاومت روشنفکران ایران و به پناهگاه روحی و اخلاقی آنها بدل گردید. عرفان این به طور عمده، یک مقاومت منفی و سرکوفته بود که محیط رنج بار بر جان های روشن تحمیل می کرد.

 

 

 

عرفان و صوفی گری

 

عرفان از واژه یونانی Mystikos به معنای سری و غیبی (عبارت است از باور به آن که انسان می تواند به طور فردی از طریق تزکیه نفس، ریاضت، نیایش، اوراد و اذکار، خلسه و جذبه، سیر و سلوک مراحل را طی کند و با خدا و نیروهای ماوراء طبیعی دیگر وارد ارتباط شود و بدین سان، قلبش مهبط الهام و اشراقیات الهی قرار گیرد و به حقایق بی خدشه و قطعی دست یابد.) به قول مولوی:

 

نه جماد است و بود شرقش جماد

جان جان جان بود شرقش فواد

 

از همان قدیم ترین ایام هندیان، ایرانیان و یونانیان مابین روحی که در بدن ماست و آن را نفخه ای ربانی می شمردند و وجود خداوند سنخیت قائل بودند. از این جا به آسانی می شد نتیجه گرفت که روح در قفس تن رنج می کشد و خواستار است که باز به خانه برگردد و به سراپرده "الست" درآید و به مبدا اصیل بپیوندد. به نظر عارفان، این امکان روح برای آمیزش و ارتباط با جهان ماسوا ویژه پیامبران و معصومان نیست و با پیروی از قطب و مرشد و با اجرای یک سلسله مراسم معین و مراعات شرایط ویژه اخلاقی و عملی برای همه کس میسر است.

 

علت امکان آمیزش روح مجزای انسانی با روح کل، خویشاوندی و سنخیت این دو نوع روح و تلازم آنهاست؛ یعنی روح بشری به عقیده عرفا موجی از دریای پهناور روحانیت است که خداوند نام دارد و بدون این امواج، آن دریا و بدون آن دریا، این امواج نیست. در باره این وحدت عاقل و معقول، خالق و مخلوق، مطالب جالب بسیاری عرفای جهان و ایران گفته اند و می خواهم در این جا شعر زیبای یک عارف کهن آلمانی به نام "انگلوس سیله زیوس" را نقل کنم که مطلب را به شکلی جسورانه و بدیع آورده است.

 

Ich bin so groß als Gott; Er ist als mich so Klein

Er kann nicht uber mich, ich unter ihm nicht sine

Ich weiß, daß, ohne mich Gott nicht ein Nu kann leben

Werde ich zu nicht, Er muß vor Not den Geist augeben

 

این یک تفاوت عرفان با مذهب است.

تفاوت مهم دیگر عرفان با مذهب در آن است که مذهب به خلق جهان از عدم معتقد است، ولی عرفان جهان را انباشته از گوهر خداوند و ثمره تجلی و فیضان او می داند. مولوی با اشاره به این مبدا تجلی می گوید:

 

ساقیا آن لطف کوکان روز همچو آفتاب

نور رقص انگیز را بر ذره ها می بیختی

 

به ویژه انسان بیش از هر موجود دیگر، چنان که دیدیم، از این گوهر نورانی الهی انباشته است. از همین رو، عرفان وحدت وجودی (پانته ایستی) است و مذهب خدا را گوهری برتر و بالاتر از این جهان و مستقل و «غیر ممازج» می شمرد. این در حالی است که عرفان می گوید خداوند «داخل فی الاشیاء لا بالممازجه و خارج عن الاشیاء لا بالمباینه».

باز تفاوت دیگر در آن است که برخی از مذاهب چندان جنبه ضد جهان (آنتی کوسمیک) و مخالفت با معیشت روزانه انسان ندارند و برای آن قواعد و مقرراتی وضع کرده اند، ولی عرفان آنتی کوسمیک است؛ یعنی ماده را زشت، و بدن را خوار می دارد و زندگی این جهان را ناچیز و مرگ را پلی برای وصول به معشوق ازلی می شمرد. مولوی می گوید:

 

هیزم بود آن چوبی که بسوخت

چون سوخته شد گردد شرری

وانگه سزدش واصل شود

همچون شرر جان بشری

 

به علاوه، عرفان در اثر اعتقاد به وحدت وجود اختلاف بین مذاهب را صوری می گیرد؛ قانون جذبه و عشق عام را قانون عالم و وظیفه خاص انسان می داند و از این جا به نوعی جهان پرستی و یونیورسالیسم می رسد.

 

اختلاف خلق از نام اوفتاد

چون به معنی رفت، آرام اوفتاد

 

در میان جریانات فکری که خیال سرگشته آفریده است، عرفان از همه بیشتر عوامل یک واقعیت بزرگ و انسانی در بر دارد و شاید شیفتگی دیرینه ایرانیان به عقاید عرفانی از همین جا باشد. به ویژه در دوران پس از اسلام عرفان به پرچم فکری مقاومت روشنفکران ایران و به پناهگاه روحی و اخلاقی آن ها بدل می گردد. این به طور عمده یک مقاومت منفی و سرکوفته بود که محیط رنج بار بر جان های روشن تحمیل می کرد. باید این مالیخولیای دردناک معنوی را در پیوند آن با زمانه بی رحم و بی قلب درک کرد. به قول سعدی:

 

دل ضعیفم از آن کرده آه خون آلود

که در میانه خونابه جگر می گشت

 

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید ببینید:

 

1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html

 

2- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html

 

4- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html

 

5- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html

 

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html- 6

 

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html- 7

 

 

به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره551 راه توده - 23 اردیبهشت ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت