راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نقش آقای خامنه ای

در جبهه دفاع از سوریه

عیب او

جمله بگفتی

هنرش نیز بگو!

 

 

آنچه که در سوریه رخ داد و هنوز هم ادامه دارد، رویدادی است که زمینه های تاریخی دارد و بارها از خارج و داخل سوریه سعی کردند فاجعه کنونی را در این کشور بیآفرینند اما به دلائلی موفق نشدند. در اوج بهار عربی که تونس، لیبی و مصر و چند کشور دیگر عربی در تور آن افتاده بودند، چند بار از بشار اسد سئوال کردند که آیا نگران بهار عربی در سوریه نیست؟ و او پاسخ داده بود که سوریه مصر و تونس نیست و دولت و ارتش بر اوضاع مسلط هستند. این اعتماد به نفس از کجا سرچشمه می گرفت؟ و اگر اندکی به این هشدارها توجه شده بود کار سوریه به اینجا که اکنون هست می رسید؟

این درحالی است که همه میدانستند که امریکا و اسرائیل با حکومت و رژیم وقت مصر و یا تونس مسئله ندارند اما با سوریه مسئله دارند. از جنگ 1967 با اسرائیل تا جنگ سینا با اسرائیل و حضور ارتش سوریه در لبنان که مانع دست درازی اسرائیل به این کشور شد. لیبی را بولدوزر انداخته بودند و حالا نوبت سوریه بود و اگر همان زمان بشار اسد و رهبران سوریه فورا یک جبهه نظامی برای دفاع از سوریه تشکیل داده بودند ای بسا کار به فاجعه تسلط داعش بر بخش های مهمی از سوریه نمی کشید. همین جبهه ای که امروز به رهبری روسیه و همراهی ایران و حزب الله لبنان و کردهای سوریه توانست جلوی بلند پروازی های مخرب و تجاوزکارانه ترکیه را بگیرد، داعش را زمین گیر کند و امریکا و اسرائیل را غافلگیر.

بنابراین، نمی توان گفت که بحران در سوریه از ٢٠١١ و تظاهرات مردم در شهر حمص آغاز شد. یعنی شهری که در آن ارتجاعی ترین نیروهای مذهبی نفوذ بسیار دارند و امریکا و اسرائیل از پیش میدانستند که فاجعه را از آنجا باید کلید بزنند. در همین شهر از اواسط دهه ٧٠ تا اواسط دهه هشتاد، بارها، شورش هايي با زمینه های مذهبی بر عليه نظام سكولار سوريه سازمان داده شده بود. در همین شهر و در یکی از همین شورش ها در آن دهه شماری از دانشجويان دانشكده افسری را كشتند و قصد ترور حافظ اسد رهبر وقت سوریه را داشتند که موفق نشدند و توطئه خنثی شد.

حتي اقدام به ترور حافظ اسد كرده بودند.

باید دانست که  در تمام سال هاي مقاومت جنبش بعث در برابر تجاوزگري اسرائيل، نیروهای مذهبی مرتجع وابسته به اخوان المسلمین نقش ستون پنجم اسرائیل را در این جنبش ایفاء کردند و پیوسته چون خنجر در پهلوی دولت مرکزی و قانون اساسی سکولار و قوانین تابعه آن در سوریه عمل کردند.

ارتباط و همکاری جمهوری اسلامی با سوریه که از ابتدا جنبه نظامی هم داشت و بعدها این جنبه آن خیلی قوی تر شد، به آغاز برپائی جمهوری اسلامی باز می گردد و سنگ بنای محکم آن را سفیر شجاع و نماینده ویژه آیت الله خمینی در سوریه "حجت الاسلام محتشمی پور". سفیری که یکدست خود را در جریان یک حادثه تروریستی در سوریه از دست داد و مدتی نیز وزیر کشور جمهوری اسلامی بود و اکنون از سران اصلاحات است و در کنار محمد خاتمی و حسن خمینی و دیگر مقلدان و شاگردان آیت الله خمینی و مغضوب غیر آشکار آقای خامنه ای.

ارتش سوریه زیر فشار دولت های متمایل به راست لبنان و فشار سنگین اسرائیل سرانجام از لبنان خارج شد اما اسرائیل و امریکا که سردمدار این فشار بودند، به این عقب نشینی اکتفا نکرده و از همان دوران نقشه سرنگونی بشار اسد و تصرف سوریه را در سر داشتند. مخالفت اسد با کشیده شدن و عبور یک خط لوله نفت از خاک سوریه به سوی مدیترانه که فشار اقتصادی و تکمیل تحریم ها علیه ایران را هم داشت، به طرح های سرنگونی اسد به قیمت یک جنگ داخلی در آن کشور و تقسیم آن به چند منطقه (کاری که با لیبی کردند) و تقسیم آن بین خود سرعت بخشید. ضعف روسیه برای جلوگیری از آنچه بر سر عراق و لیبی آمد و نتایج فاجعه بار این ضعف موجب شد تا روسیه بسرعت به داد سوریه رسیده و از تبدیل آن به لیبی و عراقی تازه جلوگیری کند و در این میان جلوی جاه طلبی دولت ترکیه و شخص رئیس جمهور آن "اردوغان" که رویای مضحک احیای امپراتوری عثمانی را به کمک داعش در سر پرورانده بود بگیرد. داعش بر آمد این توطئه امریکا و اسرائیل و جاه طلبی دولت ترکیه بود که کانال انتقال سلاح و نفرات داعش به سوریه شده بود.

آنها که امروز منتقد حضور نظامی ایران و حزب الله لبنان در سوریه اند باید با این واقعیت آشنا شوند که جبهه غرب و ترکیه و اسرائیل بصورت نظامی و با پیش انداختن داعش در سوریه تشکیل شده بود، پیش از آن که جبهه سوریه، ایران، روسیه و حزب الله لبنان تشکیل شود. همین نیروها باید به خود پاسخ بدهند که "چطور جبهه غرب و اسرائیل و ترکیه و داعش علیه دولت مرکزی و قانونی سوریه مجاز است، اما تشکیل جبهه ای برای مقابله با آن جبهه غیر مجاز؟"

تمام آن تبلیغاتی که درباره دیکتاتوری بودن رژیم سوریه می شود و از امریکا برای سرنگونی این دیکتاتوری دفاع می شود، فریبی بیش نیست. ریشه های ماجرا به نکات بالا باز میگردد و رژیم سوریه و حکومت حزب بعث متمایل به نوعی سوسیالیسم در سوریه هرگز مانند بسیاری از دولت های مستبد و سرگوبگر جهان نبود. نگاهی به فراکسیون های مجلس سوریه، انتشار روزنامه حزب کمونیست سوریه و حتی دائر بودن دفتر این حزب در دمشق و دهها نمونه دیگر در کنار آزادی های اجتماعی- مذهبی مردم شاهد این امر است.

از جمله اهداف سرنگون کردن رژیم اسد و اشغال سوریه، قطع ارتباط حزب الله لبنان با ایران، بویژه پس از شکست اسرائیل در جنگ موشکی و هوائی 33 روزه این کشور بود. پس از تصرف سوریه بسرعت به سراغ لبنان می رفتند و در گام اول حزب الله لبنان را سرکوب می کردند و سپس دولت مرکزی آن را یک دولت دست نشانده مطلق جایگزین می کردند و بدین ترتیب گام بزرگ برای منزوی کردن ایران، دور کردن ایران از اسرائیل و محاصره ایران برداشته می شد و با استقرار موشک های اتمی امریکا در سوریه هم چتر حفاظ دیگری برای اسرائیل فراهم می شد و هم گامی بلند به سوی تهدید ارتش دریائی روسیه در مدیترانه.

این مجموعه در کنار دلائل دیگری موجبات تشکیل جبهه دفاع از سوریه را موجب شد. نه آن جبهه باصطلاح ائتلافی امریکا که در حقیقت جبهه علیه دولت مرکزی سوریه است، بلکه جبهه روسیه، سوریه، ایران و حزب الله لبنان.

روسیه یکی از متحدان مهم و نقاط استراتژیک را از دست میداد. سوریه سالها شورش ها و توطئه هاي داخلي (از جمله چند كودتا) را خنثی کرده بود و در این مورد مشاورين نظامي و امنيتي شوروي و بعدها روسيه نقش مهمی ایفاء کرده بودند.

در جمهوری اسلامی، چه ما خوشمان بیاید و چه خوشمان نیآید، تصمیم درستی برای پیوستن به جبهه دفاع از دولت سوریه و جلوگیری از تکرار فاجعه لیبی در این کشور گرفته شد و در این زمینه شخص علی خامنه ای نقش مثبت و مهمی داشت.

ما میتوانیم با دهها تصمیم و نقش آقای خامنه ای در جمهوری اسلامی مخالف باشیم و آنها را اعلام نیز بکنیم، اما این اعلام مخالفت ها زمانی اعتبار سیاسی و جدی دارد که ما بتوانیم جنبه های مثبت نقش او را هم بگوئیم و بنویسم. در غیراین صورت یکسویه گوهائی می شویم مانند دیگرانی که میدانیم تقریبا اکثریت مطلق اند. در ادامه همین موضع گیری است که باید با جسارت از موضع گیری اکثریت اصلاح طلبان و چهره های سیاسی نام آشنای این اکثریت علیه سیاست حضور در جبهه دفاع نظامی از سوریه انتقاد کرد و به خود برای این اعلام مخالفت بیم راه نداد. برای ما حقیقت باید اصل باشد و نه مخالفت و یا موافقت.

این جمله رهبر جمهوری اسلامی که ما جلوی داعش را پیش از رسیدن به مرزهای ایران، در عراق و سوریه رفتیم، با آن که اغراق در نقش نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در جنگ با داعش در عراق و بویژه در سوریه است، اما هسته مرکزی این حرف درست است. این که او تسلیم این شعار مشترک جبهه منطقه ای و غربی نشد که "اسد باید برود" خود یک پایداری مثبت بود و باید آن را گفت و از حملات تبلیغی دیگران به خود بیم راه نداد. ما این را باید بگوئیم تا سخن ما در باره دهها اشتباه عظیم داخلی آقای خامنه ای و برخی سیاست های خارجی او را مردم بعنوان حرف های یک جریان سیاسی منطقی و واقع بین بپذیرند.

 

 

تلگرام راه توده :

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 612  راه توده -  2 شهریور ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت