مردم ایران با نظام قهرند با خود قهر نیستند |
به گزارش خبرگزاریها شورایی موسوم به "شورای گفتگوی سیاسی" از میان رهبران احزاب اصلاح طلب، اصولگرا و مستقل تشکیل شده که قرار است جلسات آن با حضور وزیر کشور و سپس رئیس جمهور برگزار شود و مطالبات مردم را به رئیس جمهور منعکس کند. براساس همین اخبار در هفته گذشته دو روز پیاپی جلسات این شورا برای بررسی اعتراض های خیابانی شهرستانهای کشور تشکیل شد و در آن "از جریان اصولگرایان؛ آقایان محمدرضا باهنر، محمدنبی حبیبی، روحالامینی، کنعانیمقدم و خجستهپور، از جریان اصلاحطلب؛ آقایان کرباسچی، صادق خرازی، علی شکوریراد، احمد حکیمیپور، محمود صادقی، میرزایی نیکو، حسین کمالی، الیاس حضرتی و محمدجواد حقشناس و از جریان مستقلین و اعتدالگرایان؛ آقایان قدرنعلی حشمتیان، سیدمحمد میرمحمدی، مرتضوی کیاسری، محمد تبرایی، و حسن بیادی" حضور داشتهاند. شاید بیانیه دو سویه روز سه شنبه مجمع روحانیون مبارز نتیجه تصمیمات جلسات این شورا و برخی عقب نشینیهایی باشد که وعده آن داده شده است. بنظر میرسد که تشکیل "شورای گفتگوی سیاسی" گامی است دیر هنگام و شاید کم فایده در جهت تحقق خواست چند ماه پیش محمد خاتمی که با توجه به تهدیدهای دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، خواهان تحقق آشتی ملی در کشور شده بود. در خواستی که البته با مخالفت و تمسخر آقای خامنهای مواجه شد و ایشان گفت "مگر مردم با هم قهر هستند که آشتی کنند!؟" نتیجه آن در خواست، نه آشتی ملی که حصر خانگی محمد خاتمی شد. البته کسی به آقای خامنهای نگفت که مردم ما با هم قهر نیستند بلکه با شما قهرند و شما هم با مردم. آشتی ملی هدفش آن است که شاید بتوان بین شما و مردم آشتی ایجاد کرد که انتخاب و رای آنها را بپذیرید که شما نپذیرفتید تا امروز شاهد شعارهای مرگ و پاره شدن عکس هایتان در خیابانها شوید. و عجیب اینجاست که اکنون که مردم به خیابان آمدهاند یاد ترامپ و ضرورت وحدت افتاده اید. تشکیل شورای گفتگوی سیاسی حتی اگر فایده چندانی هم نداشته باشد نشان داد که انتخابات و صندوق رای به تنهایی برای انجام اصلاحات و تغییرات کافی نیست. تغییرات به حضور مردم در خیابان نیاز دارد. آن کاری که برگزاری چندین انتخابات نتوانست به تنهایی انجام دهد سرانجام جنبش مردم و حضور آنها در خیابان توانست به صندوقها کمک کند و انجام دهد و "اصولگرایان" را وادار کند که لااقل اصل گفتگو را بپذیرند. با اینحال اگر چارچوب گفتگو آن گونه که اعلام شده "مطرح کردن خواستههای به حق مردم، از جمله بیکاری، گرانی، فساد موجود در سیستم حکومتی و برخی بیعدالتیها" و اعلام آنها به رئیس جمهور باشد یعنی گفتگویی است بی فایده. چرا که آنجایی که مطالبات مردم باید به آن منعکس شود علی الحساب رهبر است، نه رئیس جمهور. خطاب مردم به رهبر است و ایشان باید پاسخگوی مردم بابت سه دهه رهبری و فقر و فساد و تبعیض و حصر و آزادی ستیزی باشد. ضمن اینکه مردم آشکارا و به صراحت اعلام کردهاند که مشکلشان فقط گرانی، بیکاری، فساد موجود در سیستم نیست، مشکل اصلیشان با حکومت است. گفتگوی سیاسی اگر میخواهد مطالبات مردم را بازتاب دهد باید تکلیف حکومت و نهادهای مخالف و بازدارنده در برابر اصلاحات را روشن کند. باید تکلیف بیت رهبر، شورای نگهبان و دخالت های آن در امر انتخابات و تعیین صلاحیت ها، تکلیف ائمه جمعه مورد نفرت مردم، تحمیل حجاب اجباری، دخالت روحانیان در حد کنسرت و لباس و رفتن یا نرفتن زنان به ورزشگاه ها، تکلیف حساب و کتاب آستان قدس و مالیات ندادن آن، تکلیف شرکتهای اقتصادی سپاه، هزاران میلیارد تومان بودجه حوزههای علمیه و نهادهای مذهبی، تکلیف خصوصی سازیها و حاکمیت واردکنندگان و صادرکنندگان بر اقتصاد، تکلیف سمتگیریهای کلان اقتصادی و نابود کردن اصل 44 قاون اساسی، کالایی شدن بهداشت و سلامت و آموزش و پرورش و صدها مسئله ریز و درشت دیگر را روشن کند که گرانی و بیکاری و فاجعه اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی خود پیامد و نتیجه آنهاست. اگر رهبر و جناح راست حکومتی و به اصطلاح اصولگرایان پذیرفتهاند که دست از توطئه علیه دولت بردارند باید آن را در عمل و لااقل در مدیریت صدا و سیما نشان دهند که این کار را نمیکنند چون فقط در اندیشه رفع و دفع موقت بحران هستند. به همین دلیل تشکیل یک شورای گفتگوی سیاسی که مطالبات مردم آن هم از نوع گرانی و بیکاری را، آن هم فقط به رئیس جمهور که دو سوم بودجه کشور در اختیارش نیست، منعکس کند دردی از دردهای جامعه درمان نخواهد کرد، ولو اینکه برخی افراد شریف و با حسن نیت در ترکیب این شورا وجود داشته باشند که وجود دارند.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده :
https://telegram.me/rahetudeh
|
شماره 630 راه توده - 14 دیماه 1396