راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چرا حمایت

از روحانی

حمایت آگاهانه

سیاسی و تاخیر

ناپذیر است!

 

 

پشتیبانی قاطع و بی‌تزلزل راه توده از دولت حسن روحانی پشتیبانی از کیست؟ از چیست؟ و به چه معناست؟

این پرسش امروز مطرح است، چرا که برخی معتقدند که فساد و رانت خواری از مرزهای اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالی و چپ و راست عبور کرده و همه جناح‌ها را در بر گرفته و بنابراین پشتیبانی از دولت حسن روحانی را حمایت از یک باند و گروه فاسد و رانت خوار در برابر گروه دیگر در رقابت میان آن دو می‌دانند. از سوی دیگر شواهد و نشانه‌ها حکایت از آن دارند که جامعه بسرعت در حال رسیدن به نقطه قطع همه امیدها و نزدیک شدن یک توفان فراگیر است. در این شرایط پشتیبانی از دولت روحانی چه ضرورتی دارد و چه پیامدی می‌تواند بر حوادث آینده بگذارد؟

واقعیت آن است که اقتصاد ایران اکنون در دست دو جریان عمده است. می‌توان این دو جریان را با بهره گیری از اصطلاحات کلاسیک جامعه شناسی علمی به گرایش‌های مختلف بورژوازی دولتی و خصوصی راست یا میانه یا مشابه آنها تحلیل و بررسی کرد. ولی بنظر ما این اصطلاحات چندان وجهی در ایران امروز ندارد و قدرت تحلیلی خاص و بیشتری به ما نمی‌دهد اگر منشا سردرگمی و بازی با واژه‌ها و نشانه ناتوانی در تفکر در خارج از کلیشه‌های مرسوم نباشد. دو جریان تعیین کننده اقتصاد ایران را به طور ساده و خلاصه می‌توان به دو گروه بندی "چپاولگران" از یکسو و "رانت خواران" از سوی دیگر تقسیم کرد. البته گروه‌های دیگری نیز وجود دارند و در بین آنها سرمایه‌دار و ثروتمند و صاحب بنگاه‌های کوچک و متوسط نیز به چشم می‌خورد ولی چون به دو دسته چپاولگر و رانت خوار تعلق ندارند در اقتصاد ایران نقش تعیین کننده ندارند.

اهرم‌های اساسی اقتصاد ایران امروز دست دو گروه بندی چپاولگران و رانت خواران است. چپاولگران آن جریان‌های اقتصادی و نظامی و امنیتی حکومتی هستند که اکنون در خارج از قوه مجریه عمل می‌کنند و خواهان حذف همه رقبای اقتصادی خود، گذاشتن مستقیم بودجه و درآمد نفت کشور در جیب‌های خود و بدست گیری قدرت و ثروت انحصاری هستند. در برابر آنها رانت خوارانی قرار دارند که با اتکا به برخی وابستگی‌ها به دستگاه دولتی و نهادهای قدرت و با جدا دانستن حساب خود از چپاولگران می‌خواهند جایگاه و نقش و ثروت خود را به شکلی نجومی افزایش دهند. سپاه پاسداران و آستان قدس و نهادهای اقتصادی زیر نظر رهبر گروه چپاولگران و اتاق بازرگانی نماینده عمده رانت خواران هستند. گروه چپاولگران نه مالیات می‌دهند، نه به دولت حساب و کتاب پس می‌دهند، نه آن را اصلا قبول دارند، نه نظارت ملی را بر فعالیت خود می‌پذیرند، نه با برنامه‌های عمومی توسعه ملی حاضر به همسویی و همراهی هستند و از همه خطرناک تر به سلاح نیز متکی هستند و بدنبال به دستگیری قدرت انحصاری هستند. دولت روحانی بدرستی معتقد است که تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی در دست چپاولگران یک خطر ملی است و به همین جهت جلوگیری از این تمرکز را هدف خود قرار داده است.

ریشه پیدایش دو گروه بندی چپاولگران و رانت خواران به سیاست‌های دهه هفتاد به بعد و به ویژه خصوصی سازی‌ها باز می‌گردد. اساس اندیشه خصوصی سازی بر کاهش "تصدی گری دولت" یعنی بر ضرورت کاهش قدرت دولت قرار داشت. رهبر جمهوری اسلامی هر هفته که گروهی پیش آن می‌رفتند و می‌روند بر ضرورت کاهش تصدی گری دولت تاکید می‌کند، چرا که قدرت دولت را به عنوان نماینده مردم یک خطر برای خود می‌داند. ولی این کاهش قدرت دولت، این گوشتی که از بدن دولت کنده می‌شد و می‌شود به کجا می‌رود و به بدن چه کسانی افزوده می‌شود؟ این قدرتی که از دولت کنده شد منشا پیدایش و قدرت گرفتن دو گروه بندی چپاولگران و رانت خواران شد. هرچه از قدرت بخش دولتی کم شد به قدرت رانت خوارها و به ویژه چپاولگران افزوده شد. بنحوی که اکنون دولت و در واقع مردم در بند آنها اسیرند و بدون همیاری آنها نمی‌توان دیگر اقتصاد کشور را اداره کرد. این افزایش قدرت در عین حال منشا تقاضا برای کسب قدرت انحصاری شد. یعنی هم خواست کسب قدرت انحصاری بوجود آمد، هم امکان بدست آوردن آن. بالاخره منشا ستیز نیز شد یعنی ستیز دائم میان گروه بندی‌های اقتصادی چپاولگر و رانت خوار برای اینکه بر قوه مجریه مسلط شوند و روند خصوصی سازی‌ها و کندن از قدرت دولت را بسود خود هدایت کنند. 

بنابراین سیاست خصوصی سازی و کاهش تصدی گری دولت این نتیجه را داد :

1- منشا پیدایش دو گروه بندی چپاولگران و رانت خواران شد.

2- منشا بدست آوردن امکان و خواست کسب قدرت انحصاری شد.

3- منشا تزریق ستیز مداوم به حیات اقتصادی و سیاسی ایران شد.

4- بالاخره منشا اسیر شدن دولت و مردم در دست گروه بندی‌های چپاولگر و رانت خوار شد.

 

عوامل ایجاد ابهام در فضای سیاسی

 

پیدایش این دو جریان و وابستگی گروه بندی چپاولگران به بیت رهبری و تلاش برای مقابله با آن از طریق دولت و قوه مجریه موجب بروز چند مشکل و مسئله شده است:

مشکل نخست آن است که تبلیغات جناح راست دولت روحانی را نماینده رانت خواران معرفی می‌کند و تقابل آن با جناح راست و نظامی گرا را نمادی از تقابل رانت خواران با "عدالت طلبان" یعنی همان چپاولگران می‌نامد. در حالیکه تقلیل تمایز و نبرد میان جناح‌های اصلاحات طلب و اعتدالی با جناح راست و نظامی گرا به تقابل میان رانت خواران و چپاولگران یک اشتباه بنیادین است. در واقع تمایز اصلی میان آنها را باید در عرصه سیاسی جستجو کرد و نه فقط در عرصه اقتصادی که به این مسئله در ادامه خواهیم پرداخت. 

مسئله دوم در اینجاست که جناح راست در تبلیغات خود متکی بر این واقعیت است که دولت حسن روحانی درمبارزه با چپاولگران می‌کوشد به رانت خوارها که آنها را کمتر خطرناک و بیشتر قابل مهار می‌داند متکی شود یا پشتیبانی آنها را بدست آورد یا لااقل آنها را علیه دولت تحریک نکند.

مسئله سوم این است که مردم ما نه رانت خواران را می‌خواهند و نه چپاولگران را به هر جناحی که می‌خواهند وابسته باشند و هر نامی را بر روی خود بگذارند.

و بالاخره مشکل چهارم آن است که اگر رانت خواران و چپاولگران با هم متحد شوند هر دولتی را به زمین می‌زنند. یعنی هر دولتی در ایران حتی اگر اراده مبارزه همزمان با چپاولگران و رانت خواران را داشته باشد در عمل با دشواری‌های بسیار مواجه است.

یک دولت مترقی در ایران که بخواهد با چپاولگران مبارزه کند و این مبارزه را مانند دولت روحانی بدرستی الویت خود بداند دو راه حل در پیش دارد:

یا واقعیت را آنگونه که هست با مردم در میان بگذارد و بگوید ما می‌خواهیم با یک گروه چپاولگر که متکی به قدرت برتر در کشور است، تفنگ و سلاح و موشک و هواپیما دارد، تابع هیچ قانونی نیست و هیچ نظارتی بر کارش و جود ندارد مبارزه کنیم و در این مبارزه چاره‌ای نداریم جز اینکه یک گروه رانت خوار را تحمل کنیم که اقلا با تفنگ نمی‌توانند جلوی ملت بایستند و می‌شود به حساب و کتاب آنها رسیدگی کرد و برایشان قانون گذاشت و آنها را به رعایت آن وادار کرد.

راه دوم آن است که بگوید ما می‌خواهیم با چپاولگران مبارزه کنیم و این رانت خواران هم که مثلا در اتاق بازرگانی یا نهادهای مشابه آن جمع شده‌اند و آن را به سنگر خود تبدیل کرده‌اند رانت خوار نیستند "کارآفرین" هستند. ثروت و سرمایه چیز مقدس و شایسته احترامی است که همه باید دربرابر آن زانو بزنند فقط باید آن را از چپاولگران که نمی‌توانیم به حساب آنها رسیدگی کنیم گرفت و آن را بدست "کارآفرین"ها یعنی رانت خواران داد که دولت می‌تواند از آنها حساب بخواهد. این موضع دولت روحانی و تناقض – شاید ناگزیر- آن است که موجب شده بخشی از مردم کشاکش میان هواداران اصلاحات و اعتدال با اصولگرایان و جناح راست را نه جدال بر سر دو برنامه سیاسی برای آینده ایران بلکه جدال بر سر کسب ثروت تصور کنند.

اگر مسئله تنها به شکلگیری یک درک متناقض از ماهیت دولت روحانی و برنامه اصلاحات ختم می‌شد مسئله باز هم چندان بزرگ نبود ولی این شکل طرح مسئله خودبخود مبارزه با چپاولگران را هم دچار مشکل می‌کند. زیرا وقتی اصل تقدس ثروت و سرمایه و جامعه نابرابر پذیرفته شد بسختی می‌توان مردم را متقاعد کرد که چرا این ثروت حق آنانی که در فرماندهی سپاه نشسته‌اند نیست ولی حق آنها که در اتاق بازرگانی نشسته‌اند هست. این پتانسیل و ظرفیت شورش که در جامعه بسرعت در حال بالا رفتن است ناشی از همین است که مردم احساس می‌کنند نظام راه حلی برای اصل مسئله تمرکز ثروت و نابرابری‌ها ندارد، بلکه می‌خواهد ثروت را از دست یک عده بگیرد و بدست عده‌ای دیگر بدهد در حالیکه مردم این را نمی‌خواهند. اگر این جریان متوقف نشود، این جنون و آمادگی خودکشی فردی برای بدست آوردن یک لقمه نان، یا کسب ثروت و تغییر موقعیت طبقاتی که تمام جامعه را فرا گرفته بزودی به ضد خود تبدیل خواهد شد و به جنون و آمادگی برای خودکشی در یک عمل جمعی برای نان و کسب ثروت و یا جابجایی موقعیت طبقاتی یعنی به یک شورش وسیع و فراگیر تغییر شکل و ماهیت خواهد داد. ولی بالا رفتن این ظرفیت شورش به طور متقابل به جریان خروج سرمایه از کشور دامن می‌زند و در نتیجه امکان بازسازی و نوسازی اقتصاد کشور را از بین می‌برد. مقابله با این امر ضرورت تاکید بر امنیت سرمایه را بوجود می‌آورد. ولی بهره‌مندان از امنیت سرمایه باز همان چپاولگران و رانت خواران هستند که هم سود از امنیت سرمایه را می‌برند و هم با این حرفها فریب نمی‌خورند و سرمایه‌هایشان را به خارج انتقال می‌دهند. به این ترتیب کلاف پیچیده‌ای از تناقض‌ها، اجبارها و گزینش‌ها کشور را به سمت بن بست هدایت می‌کند؛ بن بستی که در نهایت آن شورش مردم و در مرکز آن مقاومت چپاولگران و نمایندگان سیاسی راست و اصولگرای آنها در تسلیم به ملت و سماجت برای حفظ موقعیت خود قرار دارد. اگر این مقاومت نبود دولت روحانی می‌توانست دست بازتری در برابر باج خواهی رانت خواران داشته باشد و کشور می‌توانست از این حالت ناامیدی و بن بست بیرون بیاید.

 

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 616  راه توده -  30 شهریور ماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت