راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 656

"تغییر کابینه" جنجالی حکومتی

که برای مردم بی اهمیت است!

 

 

بحث و جنجال در صدا و سیما و نهادها و رسانه‌های حکومتی درباره ترکیب کابینه و تغییر کابینه در بی‌اعتنایی کامل مردم به این جنجال‌ها ادامه دارد. البته هیچکدام از این منتقدان کابینه تا به امروز یک خط ننوشته‌اند و نمی‌ننویسند که با کدام وزیر و کدام سیاست‌ها مخالفند و چه کسانی را برای پیشبرد چه سیاست‌های دیگری پیشنهاد می‌کنند زیرا انگیزه آنها از این جنجال‌ها تغییر این یا آن وزیر یا اصلاح سیاست اقتصادی کشور نیست. همه می‌دانند در عرصه اقتصادی کار خاصی از این دولت بر نمی‌آید به دو دلیل روشن. دلیل نخست آن است که پنجاه درصد اقتصاد رسما دست دولت نیست و زیر نظر رهبر و بیت رهبر است که بابت آن نه به مردم گزارش می‌دهد و نه حساب و کتاب. آن پنجاه درصدی هم که زیر نظر دولت است نیمی از آن باز وابسته به فعالیت‌های سپاه و اتاق بازرگانی و نهادهای‌های اقتصادی قدرتمندی است که دولت عملا تابع آنهاست. دلیل دومی که از دولت روحانی کاری در عرصه اقتصاد ساخته نیست در آنجاست که این ترکیب کابینه با موافقت رهبر و بر مبنای ادامه سیاست‌های سی سال گذشته دوران رهبری آقای خامنه‌ای دستچین شده و بنابراین نه قادر به تغییر سمتگیری اقتصادی کشور است و نه دانش و توانایی اداره اقتصاد را دارد.

هدف از جنجال‌ها علیه کابینه ایجاد شکاف میان رهبر و روحانی و تضعیف موقعیت حسن روحانی است تا فضای سیاسی کشور را تغییر دهند و نه سمتگیری‌های اقتصادی آن را. در واقع مهمترین کاری که حسن روحانی انجام داده و می‌توانسته انجام دهد نه در عرصه اقتصادی که در عرصه سیاسی بوده است. یعنی مقاومت دربرابر بستن کامل فضای سیاسی و رسانه‌ای در کشور. این فضای نسبتا باز رسانه ایست که به خاری در چشم قوه قضائیه و سپاه و نهادهای حکومتی دست راستی تبدیل شده است. آنها می‌خواهند روحانی را کنار بزنند تا دیگر مردم ندانند که در کشور چه می‌گذرد؟ چه کسانی اختلاس می‌کند و دزدی می‌کنند؟ چرا با آنها مقابله نمی‌شود ولی میهندوستان بجای آنها زندانی می‌شوند؟ اسکله‌های قاچاق دست چه کسانی است؟ این نهادهای مالی و اعتباری و صندوق‌های قرض الحسنه و تعاونی‌ها و بانک‌ها وابسته به کدام محافل قدرت هستند؟ صنایع خصوصی سازی شده دست چه کسانی افتاده؟ کارتل بین‌المللی آستانقدس چرا مالیات نمی‌دهد و به کمک دولت و اقتصاد کشور نمی‌آید؟ مسئول آن چه کسی است؟ چرا نهادهای زیر نظر رهبر به مردم گزارش ثروت و درآمد و فعالیت خود را نمی‌دهند؟ چه کسی بر آنها نظارت می‌کند؟ چه کسی دو تن سکه طلا خریده و برای چه نهادی؟ یا ولایتی برای چه به مسکو فرستاده شده؟ سلطان عمان در پشت صحنه چه می‌کند؟ نسرین ستوده یا عبدالفتاح سلطانی برای چه زندانی هستند؟ و دهها و دهها پرسش دیگری که حاصل آگاهی مردم از آنچیزیست که در کشور می‌گذرد.   

بزرگترین خدمت و دستاورد حسن روحانی تا به امروز حفظ این فضا بوده است و مهمترین مسئله آینده کشور هم حفظ همین فضاست. جناح راست حکومتی می‌خواهد این فضا را ببندد تا بتواند کشور را به سمت کودتا بکشاند و خودشان در پشت صحنه با امریکا زد و بند کنند. ناراحتی از ادامه دولت حسن روحانی در اینجاست نه در این یا آن وزیری که جابجایی اش هیچ تاثیری در سمتگیری‌های بنیادین اقتصاد کشور که اساس آن بر تمرکز ثروت و توزیع فقر است ندارد.

ولی جنبه دیگر مسئله تغییر کابینه که فراتر از همه اینها و دارای پیامدهای درازمدت است در بی‌اعتنایی کامل مردم به بحث‌های پیرامون تغییر کابینه است. مسئله در آنجاست که بخش چشمگیر و بسرعت رو به گسترشی از جامعه ایران روزبروز بیشتر به این نتیجه می‌رسد که تا زمانی که آقای خامنه‌ای در مقام رهبری کشور قرار دارد نه رئیس جمهور، نه کابینه، نه حتی ادعای تغییر سیاست‌ها به جائی نمی رسد. نماد دیگر این آگاهی را در مسئله حصر می‌بینیم که در نزد مردم به مسئله‌ای ثانوی تبدیل شده است. ثانوی شدن حصر برخلاف اظهار خوشحالی ابلهانه جناح راست حکومتی و وابستگان بیت رهبری نه بخاطر آن است که اکثریت مردم در سلامت و کارآمدی موسوی تردید کرده اند، بلکه از آنروست که اکثریت مردم معتقد شده‌اند که تا آقای خامنه‌ای در مقام رهبری است دیگر از موسوی هم کاری ساخته نیست. تبدیل شدن حصر به مسئله ثانوی نه نشاندهنده پایان کار میرحسین موسوی که برعکس نشاندهنده پایان کار آقای خامنه‌ای در نزد مردم است. هرقدر حصر ثانوی تر شود یعنی امید به رهبری آقای خامنه‌ای بیشتر فروپاشیده است. حتی اگر هم هنوز امیدواری‌هایی به میرحسین موسوی وجود دارد بدلیل آن است که معتقدند که او قبلا حسابش را با آقای خامنه‌ای تسویه کرده است. 

جنجال تغییر کابینه یک بخش از ماجرای امروز کشور ماست، بی‌اعتنایی مردم به این جنجال بخشی دیگر و شاید مهمتر. آنها که بدنبال جنجال تغییر کابینه هستند هدفهای تبهکارانه و کوته نگرانه خود را دنبال می‌کنند ولی مردم ما خود نتایجی درازمدت برای آینده کشور گرفته‌اند. آقای خامنه‌ای روبروز بیشتر به نماد حفظ و بقای یک سیستم فاسد و ناکارآمد تبدیل می‌شود. اکثریت بزرگی از مردم معتقد شده‌اند تا او در رهبری کشور است این سیستم هم برقرار است. این کابینه باشد یا نباشد، برود یا نرود، ترمیم شود یا نشود تا زمانی که آقای خامنه‌ای در رهبری کشور است بنیان این سیستم فاسد و تبهکار و دست‌های پشت پرده آن تغییر نخواهد کرد. این آغاز درکی با پیامدهای پراهمیت و درازمدت است که باید به نتایج آن به شکلی همه جانبه اندیشید. 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetude

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 656  راه توده -  18 مرداد ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت