راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ج. اسلامی

بر سر دو راهی

راه موسوی یا

راه احمدی نژادی

 

  

همراه با گسترش فشار و بحران اقتصادی در کشور ناشی از ماهیت تجاری اقتصاد از یکسو و غارت رانتخوارها و انواع و اقسام مافیاهایی که در کشور شکل گرفته است، به‌ تدریج و بار دیگر دو راه حل دربرابر کشور خودنمایی می‌کند. برخی‌ها که به محافل حکومتی نزدیک هستند خواهان ادامه راه گذشته و به اصطلاح تقویت بخش خصوصی برای "دور زدن تحریم ها" هستند. به گفته اینان باید به سیاست‌های دوران احمدی نژاد بازگشت و فروش نفت و گاز و مواد خام کشور را به بورس و به بخش خصوصی واگذار کرد و گویا اینان می‌توانند با دور زدن تحریم‌های امریکا، کالاهای مورد نیاز مردم را از طریق واردات تامین کنند. در واقع اساس فکر همچنان بر ادامه اقتصاد تجاری و واردات و صادرات و گسترش شکاف طبقاتی میان فقر و ثروت قرار دارد و نه تقویت تولید و اتکا به مردم و حمایت از تهیدستان جامعه.

بخش بزرگی از گردانندگان حکومت و بستگان آنها، سرمایه‌داران تجاری و صاحبان بنگاه‌های خصوصی سازی شده، سپاه و نیروهای امنیتی که دارای قدرت فوق اقتصادی هستند، محافل تاثیرگذاری درون دولت، قوه قضاییه، مجلس، بیت رهبر و بنگاه‌ها و کارتل‌های اقتصادی وابسته به آن و همه کسانی که بنوعی امکان برخورداری از رانت را دارند از این راه حل پشتیبانی می‌کنند. آنها دندان تیز کرده‌اند که به بهانه تحریم‌ها و به عنوان دور زدن تحریم‌ها غارت 700 میلیاردی ثروت ملی در دوران احمدی نژاد را تکرار کنند.

در مقابل بخشی از اقتصاددانان غیرحکومتی ایران که به میرحسین موسوی نزدیک هستند و در سی سال گذشته بدلایل مخالفت با برنامه‌های اقتصادی حکومتی از عرصه تصمیم گیری‌های اساسی کشور حذف شده اند، در هفته گذشته برنامه‌ای انتشار دادند که راه حل‌هایی درست نقطه مقابل به اصطلاح راه حل‌های محافل رانتی را مطرح می‌کرد. در این برنامه سخن از خروج نظامیان و امنیتی‌ها از اقتصاد، تنظیم نظام مالیاتی، هماهنگ شدن همه قوا برای اجرای اصلاحات عمیق اقتصادی، کوتاه کردن دست تجار و صادرکنندگان و واردکنندگان از اقتصاد، تقویت تولید داخلی، اصلاح نظام بانکی، ادغام بانکها و دولتی کردن برخی از آنها، بررسی وضعیت واحدهای خصوصی سازی شده و شماری راهکارهای دیگر ارائه شده که در مقابل مسیر طی شده سی سال گذشته است و می‌تواند راه برونرفت کشور از بحران را باز کند. اقتصاددانان نزدیک به میرحسین موسوی خواهان دموکراسی، اتکا و اعتماد به مردم، توجه به عدالت اجتماعی و منافع تولیدکنندگان و تهیدستان و کاهش شکاف میان حکومت و ملت به عنوان راه حل‌های عمده مقابله با دشواری‌ها شده‌اند.

مشاهده می‌شود که کشور مجددا به دوراهی سال 88 باز گشته است: احمدی نژاد یا موسوی؟ بازگشتی که این بار درشرایطی به مراتب مخاطره بارتر از گذشته است. در شرایطی که گروه بندی‌های تجاری، مافیایی و حکومتی؛ از یکسو دولت را ورشکست و ویران کرده‌اند و از سوی دیگر 700 میلیارد دلار غارتی دوران احمدی نژاد را هم پشتوانه خود دارند و کشور و مردم را زیر پنجه خود گرفته‌اند. مشکل اکنون در اینجاست که 700 میلیارد دلار غارتی دوران احمدی نژاد فقط میان "اصولگرایان" تقسیم نشده بلکه بخشی از "اصلاح طلبان" را هم به دام خود کشیده است. به همین دلیل است که می‌بینیم نه تنها هیچ یک از اصولگرایان، بلکه حتی یک تن از اصلاح طلبان هم تا به امروز از راه حل‌های پیشنهادی اقتصاددانان غیرحکومتی پشتیبانی نکرده و حتی آن را به بحث و گفتگو نگذاشته‌اند. بخشی از اصلاح طلبان نیز که دارای منافع رانتی نیستند ولی روی منافع قشر متوسط شرطبندی کرده اند، هنوز آینده نزدیک این اقشار و فرو افتادن آن به جایگاه تهیدستان را بدرستی درک نکرده‌اند. نتیجه اینکه در کشور اجماعی بر روی راه حل احمدی نژادی دور زدن تحریم‌ها به اتکای "بخش خصوصی" شکل گرفته است.

آنچه درحال روی دادن است و بازگشت به راه حل‌های احمدی نژادی را نشان می‌دهد آنست که احمدی نژاد یک فرد نیست، یک استثنا نیست، احمدی نژاد نماد یک راه حل برای بحران است. همانطور که موسوی نماد یک راه حل متقابل و متضاد برای بحران است. دوگانه احمدی نژاد – موسوی، چیزی پایان یافته، مربوط به گذشته، مربوط به سال 88 نیست؛ آنها نماینده دو گذشته نیستند، برعکس، نماینده دو آینده برای کشور ما هستند. احمدی نژاد می‌داند که این سیستم دربرابر بحران به راه حل‌های او باز می‌گردد و همین به او مشروعیت همیشگی را خواهد داد، ولو خود او هم نباشد یا اصلا سربه نیست شود. همان راهی که اگر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور شده بود اکنون بر کشور به طور کامل و همه جانبه حاکم شده بود. همه مشکل با حسن روحانی هم امروز همین است که چرا راه حل‌های احمدی نژادی را با همان دست آهنین دوران وی در کشور اجرا نمی‌کند، همان دست آهنینی که در دوران احمدی نژاد یک اقتصاددان را تنها به اتهام مصاحبه‌ای چند دقیقه‌ای در انتقاد از "یارانه‌های نقدی" دستگیر و به پنج سال زندان محکوم کرد. احمدی نژاد یک سیستم به هم پیوسته است. نظام غارت دوران او نیاز به یک دست آهنین در عرصه سیاسی نیز دارد و آنها از روحانی همین را می‌خواهند : تبدیل شدن به یک احمدی نژاد دیگر در همه عرصه‌ها و نه فقط اقتصاد.

بدینسان، احمدی نژاد نماینده تام و تمام این نظم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در بحران است. نظام اقتصاد تجاری حاکم بر ایران بنا به ماهیت خود وابسته به بازار جهانی مواد خام است و نسبت به تحولات جهانی شکننده است و این شکنندگی به طور ادواری با هر بالا و پایین شدن بهای نفت و گاز و مواد خام، یا تحت تاثیر نوع مناسبات ایران با اروپا و امریکا و جهان، اقتصاد ایران و در نتیجه سیاست آن را تحت نوسانات شدید خود قرار می‌دهد. در هر دور از این نوسان‌ها، دو راه حل در برابر ایران و اقتصاد ایران قرار می‌گیرد: راه احمدی نژاد یا راه موسوی؟ سرکوب مردم یا اتکا به مردم؟ هرچه بحران عمیق تر می‌شود، و هراندازه که سلطه رانت خوارها بر کشور افزایش می‌یابد، هرقدر بحران سیاسی در کشور تشدید می شود، طرفداران راه حل احمدی نژادی در اقتصاد و سیاست ایران امیدوارتر از گذشته به میدان باز میگردند. یکی از دلایل مهم ادامه حصر موسوی و متهم کردن برخی تصمیمات اخیر دولت به اقدامات کمونیستی نیز فشار همین بخش حکومت برای به روز کردن راه حل احمدی نژادی برای بحران و ترجیح فروپاشی بر اتکا و همراهی با مردم است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 659  راه توده -  8 شهریور ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت