راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

هر کس گفت:

 "حقم را میخواهم"

کمونیست است؟

 

  

روزنامه رسالت، ارگان بنیاد رسالت و یکی از دو رسانه عمده سرمایه‌داری تجاری ایران، در یکی از شماره های هفته اخیر خود تظاهرات کارگران نیشکر هفت تپه برای پرداخت دستمزدهای عقب‌ افتاده را "کمونیستی" نامید. چندی پیش نیز روزنامه "دنیای اقتصاد" - دیگر ارگان مهم سرمایه‌داری تجاری کشور- بنوبه خود شماری از اقتصاددانان داخلی نویسنده نامه به روحانی که خواهان تغییر سمتگیری اقتصاد ملی از تجارت به تولید شده بودند را "توده ای" قلمداد کرد.

این مطرح شدن دوباره و صدباره و هزارباره اتهام توده ای و کمونیستی، آن هم پس از اینکه نه برای بار دوم، که برای بار صدم و هزارم اعلام شده که حزب توده ایران در ایران، و سوسیالیسم در جهان برای همیشه فروپاشیده، دفن، نابود، منحل و ویران شده، صرفنظر از همه نتایج دیگر، برای ما توده ای ها یادآور برخی بحث ها و گفته های رهبری پیش از انقلاب حزب است.

نورالدین کیانوری پیش از یورش به حزب توده ایران در گفتگویی با روزنامه کار ارگان فداییان اکثریت به این اندیشه و توصیه می پردازد و چنین پاسخ می دهد:

"چه حزب توده ايران وجود داشته باشد چه نداشته باشد. چه اصلا حذف بشود، دود بشود به آسمان برود، اصلا در ایران یک نفر هم طرفدار نداشته باشد، هرکسی بگوید من اصلاحات ارضی می خواهم بکنم، به او خواهند گفت کمونیست. و این را هم رادیو صدای امریکا خواهد گفت، هم بی ‌بی‌ سی، هم ضدانقلاب ایران خواهد گفت و هم آن بخشی از  مسلمانان که خودشان را خیلی خیلی مسلمان معرفی می کنند و حتی در داخل روحانیت."

مشاهده برچسب کمونیستی و توده ای به تظاهرات کارگران یا نامه اقتصاددانان از سوی رسانه های اصلی سرمایه‌داری تجاری تاریک اندیش ایرانی ما را به این نتیجه می رساند که ظاهرا حق با زنده یاد کیانوری بود. بنظر می رسد اصلا مهم نیست که حزب توده ايران فعالیت علنی می کند یا نمی کند، فعالیتش زیاد است یا کم است، این حزب قانونی هست یا نیست، چه شمار هوادار دارد یا ندارد و … هرکس در ایران سخن از هرچیزی بگوید که بویی از عدالت اجتماعی یا تولید ملی داشته باشد به او خواهند گفت: توده ای!

چند سال پیشتر هم که مسئله زمین خواری در شیراز مطرح شد و پای آیت‌الله حائری امام جمعه آن شهر به آن کشیده شد، وی در مصاحبه ای با هفته نامه مثلث گفت:

"بسیاری از فتنه‌هایی که در کشور ما واقع می‌شود و رهبری از آن‌ها ناراحت هستند به حزب توده بازمی‌گردد. چون ما توده ‌ای شناس هستیم و می‌دانیم این‌ها چه کار می‌کنند. این‌ها با ظاهر حزب‌ اللهی می‌آیند در کنار آدم‌ ها قرار می‌گیرند و بعد کار خودشان را شروع می‌کنند. در همه جا هم رخنه کرده‌اند. این‌ها همان‌هایی هستند که بیش از 500 افسرشان در جدول مثلثاتی ارتش شاهنشاهی لو رفت. طبیعتاً در جمهوری اسلامی هم هستند. اگر کسی فکر کند که حزب توده از بین رفته، بینش سیاسی ندارد. این‌ها اندیشه، برنامه و فکر دارند و در زمان‌های مختلف تغییر شکل می‌دهند. حتی گاهی خودشان را به شکل ضد توده ‌ای نشان می‌دهند. بسیاری از کتاب‌هایی که علیه حزب توده منتشر می‌شود از طرف خودشان است. چنین راه‌ هایی دارند. علیه رژیم صهیونیستی هم کتاب منتشر می‌کنند. برنامه‌های عجیبی دارند و یک جان و دو جان هم ندارند. من چون با توده‌ای‌ها هم سلولی بودم، آن‌ها را خوب می‌شناسم".

به این ترتیب، می توان معتقد بود وقتی امروز گفته می شود "توده ای" منظور عضو یا هوادار یا فعال حزب توده ايران نیست، بلکه اشاره به یک جریان تاریخی دگراندیشی است که خطر برای طبقات حاکمه و قشرهای مرفه و برخوردار محسوب می شده است. چیزی مثل مزدکی، یا قرمطی یا بابی و بلشویک و مانند اینها که هر کدام در یک دوره وسیله ارعاب و سرکوب و مجوز زندان و شکنجه و کشتار دگراندیشان بوده است. بقول ملک الشعرا بهار :

آنچه در دورهٔ ناصری

مرد و زن کشته شد سرسری

آن به عنوان لامذهبی

این به عنوان بابیگری

نام مردم نهد بلشویک

این زمان دشمن مفتری

آخر نام هرکس که بود

کاف‌، کافی بود داوری

بلشویک است و یار لنین

خصم سرمایه و قلدری

این تجربه تاریخی نشان می دهد که نه میزان حضور و عدم حضور حزب توده ايران تاثیری در وارد آوردن اتهام توده ای دارد و نه تائید و تکذیب آن از طرف کسانی که بدان متهم شده اند. اگر حزب توده ايران وجود نداشت عنوانی دیگری می یافتند و شاید قرمطی و مزدکی را از نو احیا می کردند! همانگونه که اکنون موقتا اصطلاح پوچ دیگری مانند "فتنه" و "فتنه گر" را باب کرده اند که ابزار سرکوب و حذف دگراندیشان و مخالفان وضع و نظام غارتگری موجود است.

ولی وقتی می گویند کسی توده ای است یعنی چی؟ یعنی اولا روحانیت از او باید بترسد نه بدلیل اینکه گویا دین و ایمان ندارد و می خواهد نماز و روزه مردم را جمع کند بلکه چون دنبال برقراری جامعه ایست که اساس آن بر پخش صدقه و خمس و زکات نیست، بلکه بر تعهد جامعه به تامین زندگی شرافتنمدانه برای همه مردم است و این یعنی پایان نقش اجتماعی روحانیت یا لااقل روحانیون بزرگ.

دوم. تجار و کلان سرمایه‌داران تجاری و رانتی کشور هم باید از او بترسند چون دنبال یک نظم تولیدیست که در آن جایی برای گسترش تجارت و سودجویی و بهره مندی از رانت نفت و صدور مواد خام و واردات کالا به زیان تولید ملی وجود نخواهد داشت.

سوم. قشرهای مرفه و متوسط فوقانی جامعه و مصرف کنندگان کالاهای لوکس وارداتی نیز باید از او بترسند چرا که معتقد به سازماندهی الویت هاست و کار و اشتغال و تولید و بهداشت و فرهنگ و آموزش و هنر را برای اکثریت جامعه به رفع نیازهای لوکس یک اقلیت الویت می دهد.

هر کسی این نظرات و این اهداف را داشته باشد بی بروبرگرد از نظر این آقایان توده ایست، دیگر مهم نیست که استاد خود را مرتضی مطهری و علی شریعتی یا محمد باقر صدر می داند یا سلطان زاده و تقی ارانی و احسان طبری.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 669  راه توده -  اول آذرماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت