راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

شاه جوان نیز

قدم در جاده

بی بازگشت

استبداد گذاشت!

 

 

ماهها و حتی سال های اول پس از سقوط رضا شاه و به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه، که دوران مهم انتقالی بود، فضای سیاسی بشدت بسته دوران رضاشاه باز شد. مطبوعات آزاد شدند، احزاب تشکیل شدند، جنایتکارانی که دستشان به خون و جان روشنفکران و سیاستمداران آلوده بود به پای میز محاکمه کشیده شدند، زندانبان ها و شکنجه گران دوران رضاشاه دستگیر شدند. محمد علی فروغی سیاستمدار پیر و دانشمندی که 6 سال بدستور رضاشاه در خانه اش حبس شده بود و حالا نخست وزیر انتقال قدرت به ولیعهد شده بود، شاه را تشویق به پرهیز از راهی می کرد که پدرش رفت، اما با مرگ زودهنگام وی، سکان دراختیار قوام السلطنه قرار گرفت که در پی استقرار دیکتاتوری خود بود و شاه جوان را به رقابت با خویش بر می انگیخت....

با سقوط رضاشاه، دهان ها باز شد و نقد دوران دیکتاتوری خوفناک او آغاز شد. حتی در مجلسی که او هر سال یک عده ای را بعنوان منتخب مردم به آنجا می فرستاد تا تصمیمات او را تائید کنند و پا از گلیمی که زیرپایشان فرش کرده بیشتر دراز نکنند نیز انتقادها و افشاگری ها آغاز شد. افشای قتل های سیاسی و ثروتی که رضاشاه جمع کرده بود در هر کوی و برزن آغاز شد. خدماتی که او – بویژه در سالهای اول سلطنتش- کرده بود زیر سایه نتایج خونین استبدادی که حاکم کرده بود قرار گرفت. دستگیری جنایتکاران سیاسی، شکنجه گران، روسای زندان ها و... محاکمه آنها آغاز شد. حتی امثال پزشک احمدی معروف که با آمپول هوا زندانیان سیاسی را می کشت در حال فرار از کشور دستگیر شدند. سیاستمداران مغضوب و خانه نشین از خانه در آمدند و آنها که در تبعید سیاسی بودند اگر زنده مانده بودند به تهران بازگشتند. شاه جوانی که جانشین پدر شده بود، قسم به قرآن و قانون اساسی مشروطه خورد و نسخه اولیه قانون اساسی که امضای مظفرالدین شاه در پای آن بود را بعنوان تعهد خود به اجرای آن در اختیار رئیس مجلس گذاشت. او که دست چپ و راست سیاسی خود را هم نمی توانست تشخیص بدهد ابتدا به عصای فروغی و سپس قوام السلطنه تکیه زد تا دربار از هم پاشیده را سر و سامانی بدهد. او که در کنار پدرش استبداد و نتیجه آن را به چشم خویش دیده بود، در ابتدای کار، دوری از دوران پدرش را سیاست خود اعلام کرد. مطبوعات آزاد شدند، احزاب نوین نیز تاسیس شدند که در راس آنها حزب توده ایران قرار داشت. فضای باز سیاسی اما، از یکسو آلوده به کینه ها و اختلافات دوران استبداد و نداشتن تجربه رقابت های سالم سیاسی بود و از سوی دیگر متاثر از گرسنگی، بحران اقتصادی، شیوع بیماری تیفوس و سیل مهاجران جنگ دوم جهانی که راهی ایران می شدند. فروغی، آن دانشمند سیاستمدار که در سالهای حصر خانگی گرفتار بیماری و ناتوانی شده بود، توانست پس از سقوط رضاشاه، از سقوط سلطنت و تجزیه ایران جلوگیری کند و سکان سلطنت را بدست پسر جوانش بسپارد و سپس در 67 سالگی در گذشت. اگر او در این سن و موقعیت از جهان نرفته بود، نوبت به قوام السلطنه نمی رسید و ایران با درد و رنج کمتری دوران جنگ دوم و پیامدهای آن در ایران را پشت سر می گذاشت. هر اندازه فروغی سیاستمداری متحمل و متمایل به باز نگهداشتن فضای سیاسی کشور بود، قوام السلطنه دارای خوی استبدادی و فئودالی بود. هر اندازه فروغی شاه جوان را تشویق به مدارا با مردم و آزادی ها می کرد، قوام با خیز برداشتن برای استقرار دیکتاتوری خویش، شاه جوان را تشویق به رقابت با خود برای برقراری نظامی استبدادی می کرد. دشوار می شد تصور کرد، شاه جوانی که تحصیل کرده سوئیس بود و با دمکراسی آشنائی داشت، بتدریج به جای سلطنت مطابق قانون اساسی، به سوی حکومت و استبداد پیش برود که رفت و سرانجام خود را نیز با سرانجام پدرش و استبداد گره زد.

محاکمه جنایتکاران دوران رضاشاه، بسرعت رنگ باخت و آنها که به پای میز محاکمه کشیده شده بودند، یکی پس از دیگری به زندان های کوتاه مدت محکوم شدند و از زندان بیرون آمدند. شورش گرسنگان در تهران که منجر به حمله به مجلس و ضرب و شتم نمایندگان و غارت مغازه ها و حمله به خانه نخست وزیر (قوام) شد، زمینه بازگشت ژنرال هائی مانند سپبهد امیراحمدی آن یار شانه به شانه رضاشاه را فراهم ساخت. او فرماندار نظامی تهران شد و شورش مردم را به خون کشید. تیفوس روزانه جان صدها تن را درتهران می گرفت. قحطی جنبه سراسری در ایران گرفت. این قحطی چنان گسترده بود که حتی سیگار هم جیره بندی شد و روزانه بیش از دو تا دو و نیم سیگار به سیگاری ها جیره داده نمی شد.

قوام فرمان توقیف مطبوعات را داد، اما این فرمان چند ماه بیشتر دوام نیآورد و مطبوعات دوباره منتشر شدند. در همین سال (1321) روزنامه کیهان به صاحب امتیازی مرحوم عبدالرحمان فرامرزی و سردبیری دکتر مصباح زاده آغاز به انتشار کرد. زیر فشار فضای باز سیاسی و گریز از استبداد رضاشاهی، برای نخستین بار رئیس دانشگاه تهران انتخابی شد و روسای دانشکده های این دانشگاه برای این دانشگاه رئیس انتخاب کردند. (طرح عاقلانه ای که محمد خاتمی نیز در دوران ریاست جمهوری خویش اجرا کرد و پس از او از اولین اقدامات احمدی نژاد لغو این تصمیم بود و بار دیگر رئیس دانشگاه از روی سر روسای دانشکده ها و اساتید دانشگاه به آنها تحمیل شد- راه توده)

ما بار دیگر به خوانندگان خود توصیه می کنیم، مرور اخبار ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 را با پیگیری بخوانند، بویژه اخبار سالهای اول روی کار آمدن رضاشاه، سالهای پس از سقوط او، سالهای اول سلطنت محمدرضاشاه تا کودتای 28 مرداد و انقلاب 57 را. هیچ تحلیل بیطرفانه ای دقیق تر از خود اخبار و رویدادها نیست! البته با این شرط که دلائل و زمینه های اجتماعی این حوادث و رویدادها را بشناسیم و بدانیم.

اخبار و رویدادهای سال 1321 را در همین شماره راه توده دنبال کنید.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 660  راه توده -  15 شهریور ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت