راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ج. اسلامی

برای بقای خود

ایران را

به باد فنا میدهد!

 

   

همزمان با انتشار آمار هولناک کشته‌ها و جانباختگان حوادث آبان ماه، قوه قضاییه سیاست بگیر و ببند و بازداشت و اعتراف گیری بازداشت شدگان این حوادث را همچنان ادامه می دهد. از سوی دیگر کارگرانی را که در ماه‌های اخیر برعلیه خصوصی سازی و بیکاری و گرسنگی بطور مسالمت آمیز اعتراض کرده‌اند به دهها سال زندان محکوم کرده است. همزمان دستگاه قضایی شماری از اصلاح طلبان و روشنفکران مذهبی کشور را بدلیل نوشتن نامه‌‌ای 77 نفره در اعتراض به حمله و تیراندازی به مردم هر روز احضار و برخی از آنها را بازداشت کرده است. این در حالیست که شورای نگهبان در کشاکش چگونگی رد صلاحیت اصلاح طلبان و تشکیل مجلسی یکدست است. همزمان وزارت کشور از تعیین محل اعتراض برای تجمع مردم سخن می گوید. قوه قضاییه تجمع مساالمت آمیز را حق مردم اعلام می کند. سخنگوی این قوه نوشتن نامه را شیوه‌‌ای "مدنی" برای بیان اعتراض می داند. مقامات حکومتی "انتخابات"‌را تجلی اراده ملی می نامند!

به همه اینها جز تناقض و دروغ نمی توان نامی دیگر داد. کارگرانی را که اعتصاب می کنند یا حتی در راه ملاقات با نمایندگان مجلس دستگیر و به زندان محکوم می کنند. روشنفکرانی را که نامه می نویسند بازداشت می کنند. شورای نگهبان صلاحیت کسانی را که مردم می خواهند به آنها رای دهند رد می کند. آخر سر مردمی که همه راهها بر روی آنها بسته شده و به خیابان می ایند را به گلوله می بندند و می گویند چرا اعتراض مدنی نکردند؟

از همه اینها خطرناکتر سیاست کشتار و نپذیرفتن مسئولیت آن است. همه کشورهایی که نیروهای انتظامی رسمی خود را به مقابله با تظاهرات مردم می فرستند و حتی اگر به سوی مردم شلیک می کنند مسئولیت آن را می پذیرند بلد هستند و می توانند عده‌‌ای را به میان جمعیت بفرستند و از پشت به آنها تیر بزنند یا اگر کسی کشته شد آن را به گردن مخالفان دیگر خود بیاندازند. ولی چنین نمی کنند چون نتیجه این کار هرج و مرج و اقدام متقابل مردم برای مجازات عاملین حمله و کشتار است. همان حادثه‌‌ای که هفته گذشته در عراق روی داد و مردم خود جوانی را که به سمت آنها شلیک می کرد دستگیر و اعدام کردند. حکومت ایران که نمی خواهد مسئولیت کشتار را بپذیرد و آن را به گردن مجاهدین خلق و سلطنت طلب‌ها و داعش می‌اندازد، چه تضمینی دارد که مردم در شورش‌های بعدی خود نیروهای انتظامی و اسلحه بدست را خلع سلاح و مجازات نکنند و بگویند فکر کردیم داعشی و سلطنت طلب یا مجاهد است؟

همه این ادعاها درباره نقش سلطنت طلبان و مجاهدین خلق در اعتراض ها در شرایطی عنوان شده که همین چند هفته پیش و با جنجال بر سر آوردن روح الله زم به ایران اطلاعات سپاه اعلام کرده بود که تمام پایگاه های مخالفان جمهوری اسلامی در خارج کشور را نیز تصرف کرده است، چه رسد به داخل، ولی اکنون مدعی است که آنها آنقدر در داخل ایران قدرتمند هستند که می رفت جمهوری اسلامی را سرنگون کنند که با توپ و تانک جلوی آن را گرفته اند! همه اینها جز ادعاهای پوچ و تناقض گویی های بچگانه که فقط تکرارکنندگان آن را می توان فریب دهد چه چیزی دیگر را نشان می دهد؟

حکومت نه اعتصاب را می پذیرد، نه تحص و اعتراض را، نه نامه و نه انتخابات را و در عین حال سیاست مشت آهنین را هم نمی تواند بکار بگیرد که اگر می توانست مسئولیت کشتار خود را می پذیرفت. این روش دوگانه و چندگانه برخورد با مردم و این همه دروغگویی و ریاکاری و فشار و کشتار سرانجام ایران را به سمت انفجار می برد، انفجاری که فقط جمهوری اسلامی قربانی آن نیست که اگر چنین بود کسی اشکی برای آن نمی ریخت. قربانی این وضع می تواند ایران باشد و همه نگرانی‌ها و تحمل و صبوری مردم نیز برخاسته از احساس مسئولیت آنها دربرابر بی مسئولیتی حاکمیت نسبت به سرنوشت ایران است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 720 - 28 آذرماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت