راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رویاروئی

دو جبهه نولیبرال

در کاخ سفید

"فروزنده فرزاد"

 

 

پس از دوره یی به درازای چندین دهه تاخت و تاز سیاسی و اقتصادی نظم نولیبرال، ظهور کسانی مانند ترامپ در آمریکا، ترزا می در بریتانیا، ژایر بالسونارو در برزیل، جوزپه کونته در ایتالیا و مائوریسیو ماکری در آرژانتین و محبوبیت احزاب ملی گرای راستگرا در اروپا از ادامه ی بحرانی نشان دارد که کماکان گریبان نولیبرالیسم را در پی سقوط بازارهای مالی در سال ۲۰۰۸ رها نکرده است. نولیبرالیسم خود پاسخی بود به بحران اقتصادی دهه ی ۱۹۷۰ که در پی انباشت سرمایه و رونق اقتصادی سالهای پس از جنگ دوم جهانی رخ نمود. از ۱۹۴۵ تا آغازین سالهای دهه ی ۷۰ میلادی اقتصاد بر پایه ی آموزه های جان مینارد کینز و دخالت دولت در اقتصاد شکل گرفت که دوره ی فوردیسم هم خوانده میشود. اما کند شدن رشد اقتصاد سرمایه داری جهانی از دهه ی ۱۹۷۰ دگرگونی ساختارهای این نظام و روابط اقتصادی دیگری را ایجاب کرد و اینگونه بازارهای مالی و نولیبرالیسم سهم عظیمی در اقتصاد سرمایه داری یافتند. پس از چندین دهه نولیبرالیسم و گلوبالیسم (جهانی شدن) نیز دچار بحران گردید و بازارهای مالی در سال ۲۰۰۸ فروپاشید.

سیاست دولت اوباما در برابر بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ جز حمایت دولتی از بانکها و موسسات مالی ورشکسته نبود که آن تنها آرام بخش بود و نه شفابخش ریشه های بحران. و به عبارتی هدف از چنان سیاست هایی نجات ساختارهای مالی و نظم نولیبرالی بود. آنچه بستر ظهور ترامپ را گستراند، اصرار به درمانی گذرا و ادامه ی سیاست های اقتصادی و مالی پیشین و تجارت جهانی بوده است. سیاستی که کارکرد گذشته را برای ایالات متحده ندارد و بیشتر به سود کشورهایی مانند چین است. بخشی از تکیه ی ترامپ به بازبینی معاهدات و توافق های تجاری با اروپا و کشورهای دیگر و اصرار بر کاهش هزینه های نظامی بیرون از خاک آمریکا از جمله در ناتو در این نهفته است که اینهمه بیش از آنکه برای آمریکا سودمند باشد برای رقبای جهانی اش چنین است. ایالات متحده در پی تغییر این رویه است تا با محدود کردن دسترسی رقبایش به سرمایه های فکری و مالی و تکنولوژیک به سطح بالاتری از رشد و پیشرفت اقتصادی رسیده و به برتری در برابر آنها دست بیابد و رشد اقتصادی و انباشت سرمایه را تضمین کند. نمونه ی آن مناقشه با چین بر سر «سرقت مالکیت فکری» فن آوریها و بویژه تکنولوژی هوش مصنوعی است. ترامپ به نظر دیوید فرام نوکان و منتقد او، روابط بین الملل را از دیدگاه «نبردی برای سلطه و نه همکاری میان قدرتهای برابر» مینگرد و منظور او از «همکاری میان قدرتهای برابر» ادامه ی روند جهانی شدن و نولیبرالیسم اقتصادی است.

آنچه اینجا و آنجا نامی ویژه بخود میگیرد و گاه ترامپیسم، گاه ترامپوکراسی و جز آن خوانده میشود، بیانگر آنست که با پدیده یی روبرو هستیم که توضیحی دیگر می طلبد. این نامگذاریها اما از جنبه یی گمراه کننده نیز هست زیرا روندی عمومی و تحولی تاریخی را که افول و بحران نولیبرالیسم است، پنهان داشته و همه چیز را در فرد خلاصه کرده و میکوشد آنرا یک خطا یا آنامولی (نابهنجاری) تاریخی بنمایاند. اینگونه، ساختارهای ریشه دار نولیبرالیسم با جان سختی ظهور رهبرانی مانند ترامپ را نمایش دلقکانی اتوکرات و دیکتاتور و خطری برای دموکراسی القا میکنند، اما آنچه عیان است شکست سیاستهای اوباما است برای نجات نولیبرالیسم از گرداب بحران مالی ۲۰۰۸. وضعیت کنونی و خیز دولتهای راستگرا میتواند نشانه هایی باشد از گذار به دوره یی با ماهیتی دگر. این احتمال هست که همانند دوره ی پس از جنگ دوم جهانی شکلی از دخالت دولت بر اقتصاد بروز کند. احتمال ادامه ی سیاستهای پیشین در صورتی که ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰  پیروز نشود نیز وجود دارد که با ادامه ی آهنگ کند رشد اقتصادی و رکود همراه خواهد بود. در واقع ماهیت جنگ سیاسی کنونی در واشنگتن ناشی از رویارویی دو جبهه ی نیروهای نولیبرال یعنی حزب دموکرات در اکثریت خود، نو محافظه کاران و نوکانها و آنچه «دولت در سایه» خوانده میشود از یکسو و جریان راستگرا با مایه های ملی گرایی و نژادپرستانه است که کنترل دولتی را برای رشد و رونق اقتصادی راه حل میداند و در قالب ترامپ رخ نموده است. ویژگی این دوره، حاکمیت رهبران اتوکرات خواهد بود. دوره یی که احتمالا با رقابت میان قطب های سیاسی و اقتصادی همراه شود.

ترامپ بدیلی است که جامعه ی آمریکایی در برابر نخبگان گلوبالیست و نولیبرال و در نبود جنبشی چپگرا و قدرتمند بدان دست یازیده است. واکنش جامعه یی است سرگشته به بحرانی که چندین دهه حاکمیت نظم نولیبرال به بهای شکاف طبقاتی میان نخبگان اقتصادی و سیاسی و اکثریتی فرودست پدید آورده. عصیان «اوکی»* هایی ست نسیان زده که «خوشه های خشم» شان را چندانکه به طعنه یی تاریخی می ماند، از چشم مهاجران درو میکنند.

---

*«خوشه های خشم» رمانی است اثر جان اشتاین بک نویسنده ی آمریکایی که در پی رکود بزرگ اقتصادی ۱۹۲۹ نوشت. «اوکی»ها کشاورزان اوکلاهما بودند که به امید کار و زندگی بهتر به کالیفرنیا مهاجرت کردند و آنجا با مهاجر ستیزی روبرو شدند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 677  راه توده - 27 دیماه 1297

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت