راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 694

در انتظار زمان مناسب

مدیریت واقعی کشور، بدون رهبر

 

   

آقای خامنه‌‌ای به مناسبت عید فطر با "مسئولان نظام" (که ظاهرا خود وی جزو آنها نیست) دیدار کرد و طبق معمول حل مشکلاتی را که با دخالت خود وی و بیت رهبری بر سر کشور خراب شده از آنها خواستار شد. ایشان از مسئولان و سران سه قوه خواست که به مسائل اصلی کشور بپردازند و بدنبال "حواشی و مسائل فرعی" نروند.

واقعا اگر ایشان این توصیه طلایی را سی سال پیش به خود کرده بود الان وضع کشور چنین نبود. سه دهه است که کشور با حاشیه سازی دارد اداره می شود بنحوی که یک روز آب خوش از گلوی مردم پایین نرفته است. حاشیه سازی های مقام رهبری که با جنجال ادامه دار "تهاجم فرهنگی"‌ شروع شد، بعد ادعای "حاکمیت دوگانه"، ادبیات دشمن، خائن، ریزش و رویش، فتنه، بصیرت، براندازی نرم، آتش به اختیار و ... آخرین نمونه این حاشیه سازی‌های بیمورد جمله‌ی "تن شاملو در قبر می  لرزد" بود که واقعا معلوم نیست با موقعیت خطیر کشور و شخص رهبر چه تناسبی دارد. در واقع سی سال است که حاشیه سازی به شیوه اصلی اداره کشور تبدیل شده و یکی از دلایل اینکه از مذاکره با امریکا ابا دارند همین است که بهانه خوبی برای حاشیه سازی را از دست حکومت می گیرد.

این حاشیه سازی‌ها دارای پیامدها و نتایج اقتصادی ویرانگری هم هست زیرا به همان‌اندازه که تولید و تولیدکننده به ثبات سیاسی و اقتصادی نیاز دارد، تجارت و دلالی با حاشیه سازی بسود می رسد. فقط با این حاشیه سازی‌هاست که ممکن است دلال و تاجر و واردکننده و صادرکننده ناگهان یک شبه میلیاردر شود و در مقابل تولیدکننده‌ها به خاک سیاه بنشینند. همین امروز اگر بساط حاشیه سازی "فتنه" و آتش به اختیار و مذاکره با امریکا جمع شود و اوضاع کشور رو به آرامش و ثبات برود حداقل به حساب هشتاد میلیارد دلاری که صادرکنندگان از کشور خارج کرده اند یا وضعیت بانکها یا سرنوشت خصوصی‌سازی ها می شود رسیدگی کرد.

آقای خامنه‌‌ای در سخنان خود به چند مسئله اقتصادی که به گفته وی "مسائل اصلی و عناوین مهم" هستند اشاره کرد، از جمله رونق تولید، حفظ ارزش پول ملی، بهبود فضای کسب و کار، جدا کردن اقتصاد کشور از فروش و تجارت نفت خام، تبدیل دخالت دولت در اقتصاد به هدایت و نظارت دولت، بریدن دست مفسدان اقتصادی و اختلاس گران و قاچاقچی‌های "بیرحم" و ...

همه آنچه ایشان به عنوان مشکلات اصلی اقتصاد ایران بدان اشاره کرد یا محصول دوران رهبری خود ایشان است یا در این دوران تبدیل به معضلات غیرقابل حل شده است. حساب "رونق تولید" که با حاشیه سازی‌های مداوم رهبر و امثال حسین شریعتمداری و ازغدی و عباسی و مداحان و سپاهی‌هایی که زیر بال و پر بیت رهبری قرار دارند مشخص است و تا اینها کشور را مدام از این تنش به آن تنش می کشانند رونقی در کشور شکل نخواهد گرفت.

 مسئله وابسته شدن کامل اقتصاد کشور به فروش نفت خام هم مسئله ایست که در دوران رهبری ایشان به معضلی بزرگ تبدیل شد زیرا که در اواخر دولت موسوی عملا ایران درامد چندانی از فروش نفت نداشت و آنچه داشت عمدتا صرف اداره جنگ می شد. اگر همان مسیر ادامه پیدا می کرد ما می توانستیم بتدریج وابستگی اقتصاد کشور را به فروش نفت خام کم کنیم که متاسفانه با روی کار آمدن آقای خامنه‌‌ای که با سیاست‌های اقتصادی دولت موسوی مخالف بود و از اقتصاد تجاری و بازاری حمایت می کرد آن مسیر متوقف شد و اقتصاد کشور روزبروز بیشتر وابسته به فروش نفت خام و پخش آن میان تجار برای واردات کالاها شد بنحوی که اکنون تحریم و جلوگیری از فروش نفت ایران وسیله اعمال فشار شده است.

در مورد تبدیل دخالت دولت به هدایت و نظارت دولت ایشان مسئله را درست برای مردم مطرح نمی کند. مسئله این نیست که دخالت دولت به هدایت تبدیل شود یا نه. مسئله این است که مالکیت دولتی یعنی مالکیت عموم مردم را از آنها سلب کردند و آن را به عده‌‌ای نورچشمی سپاهی و امنیتی و نهادهای غیرپاسخگو واگذار کردند. این هم کاریست که در زمان خود آقای خامنه‌‌ای تحت عنوان سیاست‌های اصل 44 آغاز شد. اساس این سیاست‌ها آن بود که توده مردم این کشور مالک هیچ چیز نباشند، نه یک کارخانه، نه یک صنعت، نه یک بیمارستان، نه ورزشگاه، نه یک مدرسه، نه یک دانشگاه، نه گاز، نه پتروشیمی، نه پالایشگاه ... هیچ چیز و هیچ چیز حتی یک پیچ و یک قطعه از این خاک پنهاور نباید بنام مردم ایران و متعلق و در مالکیت مردم ایران باشد. همه آن چیزهایی را که براساس انقلاب و طبق قانون اساسی به مردم ایران تعلق داشت ایشان از مردم گرفتند و آنها را غارت و لخت کردند و همه را دادند یا به نهادهایی که زیر نظر بیت رهبری بودند یا به آقازاده‌ها، یا سپاه و یا تاجرباشی‌ها و گردانندگان اتاق بازرگانی. ایشان نام خصوصی‌سازی و لخت کردن و غارت کردن و سلب مالکیت از مردم و نقض قانون اساسی و پایمال کردن دستاوردهای انقلاب را گذاشته "تبدیل دخالت دولت به هدایت دولت". یکی از دلایل کودتا علیه میرحسین موسوی همین بود که وی با این غارت و سلب مالکیت از مردم مخالف بود و آن را در دوران کارزارهای انتخابات 88 نیز مطرح کرد.

آقای خامنه‌‌ای در سخنرانی خود در جمع مسئولان نظام از ضرورت مبارزه با فساد و اختلاس سخن گفت. ایشان ظاهرا فراموش کرده نخستین بار که مسئله فساد مطرح شد خود وی خواستار آن شد که بجای مبارزه با فساد "فیتیله آن پایین کشیده شود". اما چگونه می شود با فساد مبارزه کرد وقتی که ایشان خواهان ادامه عامل اصلی ایجاد فساد یعنی خصوصی‌سازی‌هاست که هم یک قشر غارتگر دزد و اختلاس گر در حول بالا کشیدن این اموال متعلق به مردم شکل داده و هم مردم را از خدمات بهداشتی و آموزشی و پرورشی و شهری و روستایی از اموالی که متعلق به خودشان بود محروم کرده و آنها اکنون برای تامین هزینه پرداخت این خدمات باید دست در جیب همدیگر کنند و تن به فساد دهند.

به این ترتیب همه آن مشکلات اقتصادی که آقای خامنه‌‌ای شمارش می کند محصول دوران رهبری خود اوست. اما ایشان تحت هیچ شرایطی نمی خواهد تن به پاسخگویی دهد چنانکه احتمالا تنها رهبری در جهان است که در طی سی سال حتی در یک مصاحبه و گفتگو شرکت نکرده است. شرکت نکرده و نمی کند زیرا بیم دارد کارنامه سی سال رهبری وی که کشور را به فلاکت سوق داده دربرابرش بگذارند و از ایشان پاسخ بطلبند. اما نتیجه این وحشت از پاسخگویی و مسئولیت گریزی این شده که نه تنها مردم که خود مسئولان نظام هم برای سخنان ایشان دیگر تره خرد نمی کنند. کافی است با دقت به چهره کسانی که در همین مراسم سخنرانی رهبر نشسته و ظاهرا به حرف های او گوش می کردند نگاهی عمیق انداخته شود تا تمسخر توام با بی اعتنائی و ناباوری در چشم های یکایک آنها دیده شود. گوئی همه میدانند که فعلا باید از این گوش شنید و از آن گوش در کرد تا زمان مناسب برای تکلیف همه مسائل کشور فرا برسد.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 694  - 23 خرداد ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت