راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چرچیل

آنگونه که بود!

نه آنگونه

که تبلیغ کردند!

نویسنده: پیتر فروست

منبع: مورنینگ استار

مترجم: ساموئل کاهر

 

    

تحت فشار تبلیغات بی وقفه غرب و بویژه انگلستان، از چرچیل یک قهرمان، سخنور و سیاستمداری برجسته ساخته شده است. از او در دوران جنگ شخصیتی ساختند تا همطراز استالین در جنگ دوم و در پیروزی بر فاشیسم تلقی شود. تبلیغاتی که در میان مردم کارساز شد و "چرچیل" به یک ضرب المثل برای دانائی و سیاستمداری تبدیل شد. آیا واقعا چرچیل اینگونه بود؟ مقاله زیر که از روزنامه مونینگ استار به فارسی برگردانده ام و برای انتشار در راه توده ارسال کرده ام به این سئوال قاطعانه پاسخ منفی میدهد. مورنیک استار می نویسد:

 

”جورج واکر بوش“ پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده، مجسمه نیم تنه ای از چرچیل را در دفتر ریاست جمهوری در کاخ سفید جای داد که اوباما پس از رسیدن به قدرت  آن را به بریتانیا برگرداند.

پدر بزرگ کنیایی اوباما، "حسین اونیانگو اوباما"، یکی از زندانیان اردوگاه های کار اجباری در کنیا بود که چرچیل و امپراطوری بریتانیا آنرا ابداع کرده و ساخته بودند. در جریان مبارزات دادخواهانه ”مائو مائو“ ها (بریتانیا رزمندگان ارتش رهایی بخش کنیا را به این نام می خواندند. این مبارزات با قیام دهقانان برای دستیابی به زمین های کشاورزی آغاز شد و سپس ماهیت رهایی بخشی برای بیرون شد از زیر سیطره امپراتوری بریتانیا به خود گرفت. م.) و در مقابله با آن، چرچیل انواع شکنجه ها، از جمله شوک الکتریکی، شلاق زنی، معیوب سازی و انواع دیگر شکنجه ها را به تصويب رساند. "مائو مائو" های مشکوک یا اخته و یا به آتش کشانده می شدند. حسین اویانگو اوباما از کسانی بود که تا پایان زندگی خود از اثرات این شکنجه ها رنج می برد.

چرچیل در سال ۱۸۷۴ در خانواده ای بریتانیایی زاده شد، خانواده ای که مسئول به خاک وخون کشیدن سرزمین های پر شماری در کارنامه خود داشته اند. سه سال پس از این تاریخ، ملکه "ویکتوریا" خود را امپراتور هند نامید و از آنجا به تاراج و تجاوز ددمنشانه این سرزمین، سرزمین های هم جوار و آفریقا پرداخت.

مهمترین آموخته های چرچیل جوان در مدارس “هارو” و “سندهارست” را میتوان اینگونه خلاصه کرد: سفید پوستان متمدن باید بر انسان های بدوی تیره پوست بومی حکمرانی کنند و ارزش های تمدن مسیحی را بین آنان رواج دهند.

“جومو کنیاتا”(زاده ۱۸۹۱ -  درگذشته ۲۲ آگوست ۱۹۷۸) اولین رئیس‌جمهور کنیا پس از استقلال این کشور و اسقف اعظم “دزموند مپیلو توتو” (متولد ۷ اکتبر ۱۹۳۱) از فعالان صلح و رهبران جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی با خلاصه زیر، جمع بندی پر محتوایی را ارائه می دهند.

«زمانی که مروجين مذهبی بریتانیا به آفریقا آمدند، آنها تنها انجیل در دست داشتند و ما بومیان این سرزمین صاحبان زمین ها و منابع اینجا بودیم. آنها به ما عبادت با چشمان بسته را آموختند. و زمانی که ما چشمان خود را باز کردیم، دریافتیم که اکنون ما انجیل به دست داریم و آنها در عوض صاحبان زمین ها و منابع طبیعی ما هستند.»

در اولین فرصت چرچیل با روند جنایتکارانه تجاوز و غارتگری امپراتوری بریتانیا هم خو و همراه شد. او این جنايات را اینگونه توصيف کرد: «جنگ‌های سطحی موثر برای پیروزی بر مردم بی تمدن»

در درگیریهای مسلحانه دره “سوات” که اکنون بخشی از پاکستان است، او گروه مقابل (دشمن) خود را «جهادی های دیوانه» مینامید و با نهاد «گرایش بومی شدیدی که خواستار کشتن است» خشونت مسلحانه علیه آنان را توجیه می کرد. او با افتخار و شادی در یورش هایی که به آتش کشیدن خانه ها و محصولات مزارع آنها ختم می شد شرکت می کرد.

زمانی که او به سودان منتقل شد، با مباهات اعلام کرد که شخصاً «حداقل سه وحشی» را با گلوله از پای درآورده است. چرچیل جوان نقش خود را با شور و شوق در انواع قساوت های امپراتوری بریتانیا ایفا کرد. زمانی که اردوگاه های کار اجباری در آفریقای جنوبی ساخته و بسیاری از بومیان این سرزمین در آنجا گنجانده شدند، و در حالیکه  فقط ”بوئر“ها در این دوران نزدیک به 28 هزار کشته به جای گذاشتند، چرچیل در باره بوئرها (بوئر ها مردمانی در آفریقای جنوبی با خاستگاه نژادی هلندی، آلمانی و هوگانوت بودند. بر پایه آمار موجود در” این منبع“ در باره این اردوگاه ها، نزدیک به ۲۸ هزار "بوئر" و ۲۹ هزار سیاه پوست در این اردوگاه هاو در بین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ جان باختند. م.  ) می گوید که آنها «حداقل رنج ها» را متحمل شدند.

حد اقل یکصد و پانزده هزار سیاه پوست آفریقایی در این اردوگاه ها در اسارت نگه داشته شده بودند که هزاران نفر از آنان در آنجا جان باختند. برای شناخت بیشتر، در اینجا باید به این نقل قول از چرچیل در زمانی که او نماینده مجلس و در تدارک نقشه های بیشتر برای تسخیرات امپریالیستی بود اشاره شود: «ننگ و نفرین که روزی ”کافیر“ ها اجازه یابند تا به سوی سفید پوستان اسلحه بکشند.» (کافیر صفتی توهین آمیز است که به سیاه پوستان آفریقایی اطلاق می شود م.) و شعار نبرد او در این مجلس «سهم نژاد آریایی فقط ‌پیروزی است.» بود.

در سال ۱۹۱۱ زمانی که او وزیر کشور بریتانیا بود، توپخانه سنگین ارتش را برای متفرق کردن آنارشیست های ”لتونی“ که خیابان ”سیدنی“ لندن را به محاصره خود در آورده بودند در خیابان های لندن مستقر کرد. بیش از این معدنچیان معادن تونی پاندی Tonypondy هرگز خشونتهای او را علیه دادخواهی های خود فراموش نخواهند کرد.

در دهه 20 که او مقام دبیری سرزمین های تحت حکومت (مستعمرات) بریتانیا را با خود یدک می کشید، با متشکل کردن اراذل و اوباش رنگین پوست، آنها را علیه غیر نظامیان کاتولیک ایرلندی شوراند. ایرلندیان شاید هرگز این حیله گری های پرخشونت او را فراموش نکنند. در همین دوره که چرچیل ظاهرٱ طرفدار تقصیم «سرزمین مقدس» میان یهودیان و عربها بود، او هر دو تبار را از زمره انسانهای درجه دو می شناخت. او در حالی که به «پاکسازی آتی سرزمین فلسطین از بومیان توسط اسرائیل اطمینان داشت.»، فلسطینی ها را با گذاره «انبوهی وحشی کم خوراک که با کثافت شتر هم سیر می شوند» مسخره میکرد.

در سال ۱۹۲۶ که بریتانیا با دوران اعتصابات عمومی در این کشور درگیر بود، او در سردبیری نشریه حکومت بریتانیا ”بریتیش گازت“، این روزنامه را به تریبون مناجات بر ضد اتحادیه های کارگری، سندیکاها و سوسیالیست ها تبدیل کرد و توصیه کرد که كاروان های مواد غذایی از اسكله ها توسط تانك ها، ماشین های زرهی و مسلسل های مخفی محافظت شوند تا اعتصابیون فرصت دستیابی و تعرض به آنها را نداشته باشند.

در مقابله با قیام عراقی ها علیه امپراتوری بریتانیا او بشدت طرفدار استفاده از گازهای سمی علیه «شورشیان» بود. او میگفت:٬« من به شدت در استفاده از گاز سمی علیه قبائل وحشی استقبال می کنم.» اینگونه به نظر میرسد که چرچیل طرفدار دموکراسی، ولی فقط برای نژاد منتخب خدا یعنی انگلیسی ها، بوده است.

با رجوع به نقل قول ها و عینیت تاریخ او به حق نماینده امپراتوری بی رحم بریتانیا بود.

پر معناترین جمله ای که از او به یاد آورده میشود در باره مبارزه صلح جویانه ماهاتما گاندی است، هنگامی که ماهاتما گاندی فعالیت خود را برای استقلال هند آغاز کرد، چرچیل خشمگین شده و گفت که « باید گاندی را با دست و پای بسته در دروازه دهلی پهن کرد تا نائب السلطنه جدید سوار بر فیلی غول آسا از روی او عبور کند». چرچیل در ادامه گفت «من از هندی ها متنفر هستم. آنها مردمانی جانورگونه با مذهبی وحشی هستند.»

نزدیک به سه میلیون نفر در قحطی سال ۱۹۴۳ ایالت بنگال جان خود را از گرسنگی از دست دادند، چرچیل هرگز حاضر به یاری رساندن به آنان نشد چرا که معتقد بود که مقصر خود هندی ها بودند که «مانند خرگوش ازدیاد نسل انجام داده اند.».

چرچیل در کنیا بر این اعتقاد بود که ارتفاعات حاصلخیز باید از «سیاهپوستان» پاکسازی شود و برای حفاظت از مهاجران سفید پوست به انحصار این دسته در آید. او مردم تبار ”کیکویو“ها را (که پر شمار ترین تبار کنیا را تشکیل میدهند م.) «نژاد بی شعورها» میدانست. در دوره نخست وزیری پس از جنگ خود، او پس از متلاشی کردن  قیام آنها، حدود 150 هزار تن از  آنان را با زور اسلحه روانه زندانها کرد.

پس از جنگ دوم جهانی با توجه به اینکه شوروی ها بزرگترین متحدان بریتانیا در پیروزی علیه هیتلر و ارتش نازی بودند و چرچیل هنوز نخست وزیر بریتانیا بود، او اصطلاح «پرده آهنین» را برای اتحاد جماهیر شوروی اختراع کرد و نه تنها مبتکر بلکه آغازگر جنگ سرد علیه این کشور شد.ِ

پس از انتخاب مجدد به سمت نخست وزیری در انتخابات ۱۹۵۱، او با وجدی کم همتا به ابداع، ادامه و گسترش ماجراجویی های امپریالیستی از جمله ”وضعیت فوق العاده مالایا“ ( مالایا یکی از مستعمرات بریتانیا با سوابق طولانی مبارزات استقلال طلبانه به رهبری کمونیستها بود. این سرزمین اکنون بخشی از مالزی امروز یست. برای اطلاعات بیشتر به این لینک و لینک دوم مراجعه شود. متاسفانه هیچ یک از آنها دارای منبع فارسی نیستند. م.) و جنگ کره ( متاسفانه منبع ویکیپدیای فارسی جنگ کره در تمجید از نقش ایالات متحده در این جنگ خلاصه شده است. م.) پرداخت. چرچیل به اندازه ای از کمونیسم چه در داخل و چه در خارج از کشور تنفر داشت که هیچ فرصتی را برای ترغیب و شوراندن امپراتوری بریتانیا علیه شوروی از دست نداد و معتقد بود که باید بلشویک ها را « در نطفه خفه کرد». او کابینه خود را در این دوره نخست وزیری که به زحمت زیاد تشکیل داده بود، بر خلاف اعتراضات تند حزب کارگر به همکاری در توطئه علیه کمونیستها وادار ساخت.

بیش از این دلایل بسیاری وجود دارند که چرا این مرد به ظاهر قهرمان و سیاستمدار زبده و در عمل مرتجع نمیتواند شایسته تمجید و ستایش قرار داده شود!

به نظر میرسد که حتی معروفیت او به عنوان سخنوری توانا نباید به او بلکه به ”نورمن ِشلی“ اطلاق شود. نورمن شلی هنریشه ای بود در استخدام بی بی سی که مجری برنامه های رادیویی بچه ها بود. آکنون برای ما روشن شده که بسیاری از سخنرانی های رادیویی چرچیل در دوران جنگ با زبان و بیان این هنر پیشه ولی به نام او پخش میشده است. (این لینک ویکیپدیا جعل هوویت چرچیل را به عنوان شایعه معرفی میکند. م.)

 

https://morningstaronline.co.uk/article/truth-about-winston-churchill

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 749 - 16 مرداد ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت