راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ابر های سیاه

در آسمان روسیه

در حرکت اند!

استپان باتسانف- ساویتسکایا راسیا

ترجمه - آزاده اسفندیاری

 

 

ابرهای تیره در فضای سرزمین روسیه در حرکت اند. در گیری های نظامی در جنوب کشور، تشدید عملیات جنگی در دنباس، پرواز هواپیماهای نظامی ناتو در مرزها و... همگی باضافه واکنش های نظامی ما، نشان از تهدید های جدی و خطرناک در آینده دارد. صد کیلومتر از تکمیل خط لوله گاز نورد استروم  2  بیشتر نمانده اما نمی‌توان به  اتمام آن اطمینان داشت. از سوی دیگر سال آینده مهلت تمدید قرارداد گاز با ترکیه است که در پرده ابهام است. ضمن این که این کشور تلاش دارد تا گاز آذربایجان را جایگزین گاز روسیه کند و با همین اهرم روسیه را برای گرفتن امتیاز هر بیشتر تحت فشار می گذارد. به محض اینکه هواپیماهای روسیه داعش را در سوریه هدف می‌گیرند اردوغان در تماس تلفنی با پوتین وی را از این کار بر حذر می دارد.

اردوغان، با گذشت سال‌ها در سیاست خارجی خبره شده است. برخی از کشورهای همسایه را با کمک همپیمان های نظامی خود ویران کرده و میلیون‌ها نفر از پناه آورندگان را که از سر ناچاری به این کشور سرازیر شده اند نگه می دارد و یا به اروپا روانه می‌ کند تا از آن ها باج گیری کند. قسمتی از خاک کشور سوریه را اشغال کرده و نفت آنجا را به غارت می برد. در وجهی دیگر، به بهانه گشت مشترک نیروهای نظامی ترکیه و روسیه مانع از آن می‌شود تا ارتش سوریه، سرزمین‌های اشغالی خود را پس بگیرد.

«سلطان عثمانی» شرایط حساس منطقه قفقاز را مغتنم شمرده و حضور خود را با کمک نظامی به آذربایجان، در جنگ قره باغ تثبیت کرده است. پس از 300 سال چشم به بازگرداندن کریمه به خاک ترکیه را دارد چرا که خود را همه جا پیروز میدان می داند. در‌واقع امر، ترکیه عملاً با روسیه هم مرز شده است.

از منظری دیگر، روسیه با به رسمیت نشناختن جمهوری های مردمی دنباس و ترانسنیستریا،( بخشی از جمهوری مولداوی که در سال 1992 به خود مختاری رسید و خواهان الحاق به روسیه است.م) یعنی اکراین و مالداوی  را عملا در اختیار سازمان نظامی ناتو گذاشته است.

هر چند تا زمانی که ما سپر دفاع موشکی و سلاح های هسته ای داشته باشیم مورد حمله قرار نخواهیم گرفت، اما رقبای ما اهداف خود را پنهان نمی کنند. پایگاه های نظامی خود را بیشتر و نزدیک تر به مرزهای ما می رسانند و پرواز موشک های آن‌ها به اهداف تعیین شده در روسیه ، تا ده ثانیه کاهش می یابد. ایالات متحده به شدت مشغول ساختن هواپیماهای جنگی پیشرفته است و با مخفی کاری در انتظار فرصت است تا پدافند هوایی ما را در هم بکوبد و به مراکز فرماندهی و کنترل نیروهای نظامی حمله کند. مقامات روسیه نقشه آن‌ ها را می دانند و در حال تقویت قدرت دفاعی هستند اما سئوال اساسی این است که چگونه می‌توان از یک دفاع اساسی و همه جانبه اطمینان حاصل کرد؟

بدیهی است که جهت دستیابی به دفاع قاطع و مطمئن، استقلال اقتصادی کشور را طلب می کند اما ایده مخرب ادغام در تقسیم جهانی کار طبق طرح «ما گاز و نفت می فروشیم و نیاز های خود را از خارج خریداری می‌کنیم» کار گشا نیست و امر دفاع همه جانبه از کشور را تضمین نخواهد کرد. در شرایط پیش رو کشور نیاز به بازبینی اساسی در زمینه‌های مختلف دارد. زیرا ما امکانات ساخت ابزارهای علمی و تکنیکی خود را حذف کرده ایم، تولید میکروالکترونیک، هواپیماهای غیرنظامی، موتورها و حتی تعطیلی برخی از کارخانه های دارو سازی، تولید داروها را به حد اقل رسانده ایم. غرب بر این مسئله وقوف کامل دارد و از ضعف‌های ما برای سود بیشتر و در نهایت باج خواهی سوء استفاده می کند. گذر زمان هم نشان داده است که تحریم ها به ما اجازه نمی دهد هر آنچه را که نیاز داریم خریداری کنیم، حتی اگر توانایی مالی آن را نیز داشته باشیم.

در تلویزیون و دیگر رسانه‌های اجتماعی، مدام در مورد موفقیت های ما در فن آوری های نظامی،  ابر سلاح ها، موشک های رزمی با سرعت 27 ماخ (یعنی بالاتر از سرعت فضایی 1-) پخش می کنند. در مخالفت با ایالات متحده عنوان می شود، در آنجا همه چیز در حال از بین رفتن است، و آن کشور در آستانه سقوط است. البته تشریح وضعیت آمریکا شاید گرمی بخش روح عده‌ ای باشد اما همه داستان نیست. واقعیت این است که ایالات متحده از نظر فن آوری وعلوم فرسنگ ها از ما جلو تر رفته است.

با وجود همه آنچه رسانه ها در مورد زندگی امروز در ایالات متحده نشان می دهند، آمریکای دیگری نیز وجود دارد، کشوری با علم و فن آوری و صنعت پیشرفته. 70 درصد از برندگان جایزه نوبل (158نفر) در حال حاضر در ایالات متحده کار می کنند و 597 هزار درخواست اختراع در سال 2019 (38 هزار در فدراسیون روسیه) ثبت شده است. نخبگان ایالات متحده معتقدند که هرکس بر علم مسلط شود، امروز مالک جهان است. بیایید فعالیت های سازمان های مشابه را در ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه در سال 2019 مقایسه کنیم: ایالات متحده آمریکا در سال با تولید 380 هواپیمای مسافربری بوئینگ و دیگر متعلقات آن، 76.6 میلیارد دلار، از تولیدات ناسا 110 میلیارد دلار درآمد کسب می کند. ایالات متحده آمریکا 80٪ بازار فضایی جهان را در اختیار دارد و ما چیزی کمتر از 1٪. با چنین نتایجی، درآمد مدیر ناسا تنها 20٪ بیشتر از حقوق یک فضانورد آمریکایی است، در حالی که 600 نفر از روسای شرکت فضایی ما (روسکاسموس)، دو برابر بیشتر از فضا نوردان دریافت می کنند و روگوزین، مدیر روسکاسموس، 20 برابر حقوق فضانوردان ما. در اتحاد جماهیر شوروی، هر هفته دو بار راکت های فضایی، به فضا پرتاب می شد اما فدراسیون روسیه 10 سال است که قادر به ارسال حتی یک واحد علمی جدید به فضا نیست.

 مثالی دیگر، چرا اس-300  روسیه با وجود قول مقامات، مبنی بر بستن آسمان سوریه، قادر نیست هواپیماهای اسرائیلی که مرتب این کشور را بمباران می‌کنند قادر به خنثی سازی آن نیست؟ سیستم دفاعی آنجا نمی‌تواند هوا پیما و موشک ها را سرنگون کنند. البته ضعف در عدم مهارت و محاسبات نا دقیق سوریه توضیح داده می شود اما دلیل دیگری هم  هست. ما S-300 را به یک کشور عضو ناتو فروختیم و مهندسان غربی راههایی برای غلبه بر این سیستم را پیدا کردند. با این حساب جا دارد برای لاف زدن و خود فریبی هشدار داد.

موفقیت های علم و صنعت در ایالات متحده به معنای از بین رفتن خوی تجاوز گری و بحران های سرمایه داری در آنجا نیست، ضمن این که در شرایط حاضر حاد تر نیز شده است.

بحران های اجتماعی آمریکا فراگیر شده اند و اعتراضات اجتماعی شدت یافته است. این بحران ها در روند و نتایج آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده به نحو خشنونت آمیزی ظاهر شدند.

در کنار خشونت های اجتماعی، خواست های سوسیالیستی در سراسر کشور با حضور برنی سندرز، کاندیدای اولیه دموکرات ها و حمایت گسترده از وی نمایان شد. هر چند سندرز به عقب رانده شد اما واقعیت ها همچنان پابرجا هستند. 40٪ آمریکایی های زیر 30 سال در ایالات متحده به سوسیالیسم رأی دادند. دو نفر دیگر به چهار نماینده سوسیالیست کنگره آمریکا اضافه شدند و هم اکنون جناح های سوسیالیست در مجالس قانونگذاری 15 ایالت این کشور حضور دارند. وجود افراد ترقیخواه در شورای شهرهای واشنگتن، بالتیمور و لس آنجلس نوید تغییرات جدی را می دهد. حزب کمونیست آمریکا توانست تظاهرات صد هزار نفری در این کشور را سازمان دهد.

 در دیگر کشورها هم باد تغییر در حال وزیدن است. در بولیوی، پس از کودتای راست گرایان که مورالس را سرنگون کرد، یک سوسیالیست در انتخابات زودهنگام پیروز شد. در انتخابات مجلس ونزوئلا طرفداران مادرو صاحب اکثریت کرسی ها شدند.

هنگامی که در انگلیس حزب کارگر مخالفت خود را با وفاداری به اعلیحضرت اعلام کرد، 100 هزار نفر عضو داشت اما پس از آنکه رهبر بعدی آن كوربین، برنامه اصلاحات سوسیالیستی را مطرح كرد، 600 هزار نفر در عرض یک هفته به حزب پیوستند.

 در جهان امروز، سوسیالیسم برتری خود را نسبت به سرمایه داری به شکل دیگری آشکار کرده است. به ویژه در مبارزه با بیماری همه گیر. بیایید تعداد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در هر یک میلیون نفر در کشورهای سرمایه داری را با همین تعداد در کشورهایی که توسط سوسیالیست ها اداره می شوند مقایسه کنیم. بر اساس تحقیقات دانشگاه جان هاپکینز: در انگلیس از هر یک میلیون نفر جمعیت 897 نفر فوتی، در ونزوئلا 32 نفر. در ایالات متحده آمریکا، 866 نفر، در نیکاراگوئه 24 نفر. در فرانسه 842 نفر در کوبا 12 نفر. در برزیل 828 نفر، در جمهوری خلق چین 3 نفر. در روسیه 292 نفر، در ویتنام 0.4 نفر.

پس از سقوط اتحاد شوروی، جمهوری ها جدا شدند و جمعیت به نصف تقلیل پیدا کرد. با نابود شدن یک سوم صنعت پیش رفته در غرب روسیه و از دست رفتن ذخائر عظیم در شرق وضعیت این کشور در جهان به شدت به وخامت گرائید. جمهوری های متحد و یکپارچه دیروز دشمن شدند. کشور های اکراین، پری بالتیک، مولداوی، گرجستان و آذربایجان از حوزه نفوذ روسیه خارج شدند. جمهوری های آسیای میانه روس ها را بیرون می‌ کنند و جمهوری خلق چین با صنعتی پیشرفته و ثروت فراوان جای گزین می شود. قزاقستان با ترکیه عهد و پیمان استراتژیک می‌ بندد.

من اخیراً با یک دانشمند ازبک که در حال دفاع از پایان نامه خود بود صحبت کردم. پرسیدم چرا شما الفبای لاتین را جای گزین الفبای روسی کردید؟ پاسخ داد:« چرا ما باید به الفبای روسی نیاز داشته باشیم. ما از غرب دارو، تجهیزات فنی، اتومبیل، هواپیما خریداری می کنیم و همه اسناد به زبان انگلیسی است. همچنین شما هم بهترین کارهای خود را به زبان انگلیسی منتشر می کنید. خوب شما چه چیزی می توانید به ما ارائه دهید؟ در واقع هیچ چیز».

اتحاد شوروی سوسیالیستی، یک کشور با مجتمع های اقتصادی ملی واحدی بود. جایی که تمام ملیت ها بر آن حاکم بودند. این یگانگی به وضوح در زمان جنگ کبیر میهنی به بهترین نحو نمود پیدا کرد. آن زمان شهروندان بالتیک، آسیای میانه و قفقاز با همه وجود از جمعیت روس اوکراین، بلاروس و کل اتحاد شوروی دفاع کردند.

 کلام آخر اینکه: جذابیت، نفوذ و اقتدار کشور ما بستگی به این دارد که آیا می توانیم در صنعت، علم، فرهنگ و ورزش مدرن جایگاه بلندی داشته باشیم؟ ما به وضوح شاهدیم که میراث اتحاد شوروی در حال کاهش است. در روسیه طی 30 سال گذشته هیچ کار اساسی جدیدی انجام نداده ایم، ضمن این که رتبه و نقش ما در جهان همراه با قیمت سوخت همچنان رو به کاهش است.

http://www.sovross.ru/articles/2063/50424

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 768 - 3 دیماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت