راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه توده 742

قتل و ترور  مبارزان سیاهپوست

روی دیگر تبعیض علیه سیاهان امریکا

تحقیق و تدوین - عسگر داوودی

  

با «لینچ» جرج فلوید سیاهپوست توسط یک افسر پلیس آمریکا در برابر چشم مردم و آغاز تظاهرات اعتراضی گسترده در این رابطه و کشته شدن سیاه پوست دیگری با نام «ریچارد بروکس 27 ساله» در 24 خرداد امسال در شهر آتلانتا، موج دوم اعتراضات ضد نژادپرستی نه فقط در آمریکا بلکه در دیگر کشور های جهان، بار دیگر ماجرای ترور « مِلکوم ایکس» رهبر مسلمان سیاه پوستان آمریکا در سال 1964 و توطئه قتل نوه او «مالکوم لطیف شباز» و پدر مالکم ایکس را به موضوع روز رسانه ها تبدیل کرده است.

 55 سال پیش «مالکم ایکس» رهبر مسلمان سیاه پوستان آمریکا بخاطر فعالیت های ضد سرمایه داری و دفاع از حقوق سیاه پوستان در نیویورک ترور شد. پدر او سالها قبل قربانی نژادپرستی «کوکلس کلان ها» شده بود. انتشار کتابی حاوی بیوگرافی او توسط یک پروفسور استاد دانشگاه در آمریکا، گویای آنست که سازمان «اف بی آی» و پلیس آمریکا از برنامه ترور او اطلاع داشته اند، اما مانع آن نشده اند. پدر «مالکوم ایکس» نیز یک کشیش مسیحی و مدافع حقوق سیاهپوستان بود. همین موضوع باعث شده بود تا او و خانواده‌اش بارها مورد حمله و تهدید گروه نژادپرست «کوکلاکس کلان‌ها» در آمریکا واقع شوند. وی همواره از سوی نژادپرستان تعقیب می‌شد و بالاخره نیز منزل او را آتش زدند و او را کشتند.

«مالکوم ایکس» وقتی دانش آموز بود در پاسخ به سوال یکی از معلمان که  پرسیده بود: میخواهی چه کاره شوی؟ گفته بود: "می‌خواهم وکیل شوم"، ومعلم در پاسخ به او گفته بود: «تو به این آرزویت نمی‌رسی کاکا سیاه.» مالکوم نیز مدرسه را ترک کرد و به باندهای خلافکار پیوست، مدتی بعد به زندان افتاد و در آنجا به اسلام گروید.

انتشار کتاب مهم پروفسور «ماننبنگ ماربل» استاد دانشگاه کلمبیا از چندین سال قبل تاکنون در آمریکا جنجال سیاسی جدیدی را براه انداخته است. این پروفسور تاریخدان آمریکائی با انتشار کتاب مستندش، انگشت اتهام را مستقیما به طرف مسئولین سیاسی امریکا نشانه رفته است. کتاب او با عنوان:

"Malcolm X: A Life of Reinvention" منتشر شده است.

پروفسور «ماننبنگ ماربل» در کتاب594 صفحه خود می نویسد، ترور «مالکم ایکس» که در 21 فوریه سال 1965 در نیویورک با شلیک 15 گلوله انجام شد، قبلا سازماندهی شده بود. «مالکوم ایکس» به عنوان مسئول «جنبش ملی مسلمانان آمریکا» در این روز در محله «هارلم» نیویورک در حال سخنرانی بود.

پروفسور«ماننبنگ ماربل» در کتابش جمله ای را از یک مامور سابق پلیس نیویورک که مسئول مراقبت از رفت و آمد «مالکم ایکس» بوده، نقل می کند. او چند روز قبل از ترور گفته بود «قرائن نشان می دهد که منتظر یک ترور هستند». پیش از او نیز «مارتین لوترکینگ» یکی دیگر از رهبران مسلمان سیاه پوستان امریکا در سال 1968 ترور شده بود. در تمام ایام فعالیت های «ملکوم ایکس» سازمان های اطلاعاتی آمریکا با دقت برنامه های مسافرتی او را به در داخل و خارج از آمریکا زیر نظر داشتند. محمد علی کلی بوکسور سیاهپوست و معروف امریکائی نیز تحت تاثیر نظریه «برابری طلبی اجتماعی» مالکوم ایکس به اسلام گرویده بود. آنچه که می توان آنرا (الهیات رهائی بخش اسلامی) نیز نامید.

پروفسور«ماننبنگ ماربل» در کتاب خود به مواردی اشاره می کند که امکان توطئه ترور «مالکم ایکس» را محتمل تر می کند. او به سفر های دور و دراز «ایکس» به کشورهائی اشاره می کند که از نظر دولت وقت آمریکا سران آن ها دشمن محسوب می شدند. نویسنده بر این عقیده است که سفرهای 24 هفتگی «مالکوم ایکس» به آفریقا، خاورمیانه، چین و کوبا و دیدار با سران این کشورها مقامات آمریکا را نگران می کرد؛ بطوری که از قرائن امر برمی آید برای او جرایم حقوقی سنگینی در نظر گرفته شده بود که با برنامه  ترور او پیگیری این موضوع منتفی شد.

پروفسور «ماننبنگ ماربل» برای نوشتن بیوگرافی «مالکم ایکس» به 6 هزار سند از اسناد «سازمان سیا»، «سازمان اف بی آی»، و «اسناد دادستانی کل در نیویورک» مراجعه کرده است. همچنین او به افراد قابل اطمینان و ماموران محافظ و شاهدان عینی ماجرای ترور مراجعه کرده است. بطوری که در مجموع نوشتن کتاب 20 سال طول کشیده است.

«مالکوم لطیف شباز» نوه دختری «مالکوم ایکس» بود. بنابر قرائن، او زمانی که در زندان به سر می برده، با یک زندانی شیعه دوست می شود. «مالکوم لطیف شباز» در سال های پایانی عمر خود بویژه از سال 2007، سفرهای متعددی به شهرهای مختلف ایالات متحده و کشورهای خاورمیانه داشته است. وی علاوه بر این، به فرانسه، هلند و کانادا نیز سفر کرد. در اغلب این سفرها، فعالانه علیه سرمایه داری حاکم بر آمریکا و بی عدالتی جهانی و خشونت علیه سیاهان صحبت می کرد. مالکوم طی سال 2008، برای شرکت در کنفرانسی با عنوان رهبران مسلمان آینده، به دوحه پایتخت قطر رفت و در همین سال به سوریه رفت و برای مدت یک سال در آن جا مشغول مطالعه دروس اسلامی شد. پس از بازگشت از سوریه، به کنفرانسی در پاریس دعوت شد که از سوی مسلمانان الجزایری تبار برگزار شد. همزمان کتابی در باره تجربیاتش در سفر به کشور های اسلامی منتشر کرد. او نیز مانند پدر بزرگ خود دارای نظریه «برابری طلبی اجتماعی» بود. اصطلاحی که غرب از آن با عنوان «الهیات رهائی بخش» نام برده می شود.

«مالکوم لطیف شباز» در حالی که قصد سفر به تهران برای شرکت در کنفرانس هالیوودیسم را داشت توسط اف بی آی بازداشت شد. او پس از آزادی در وبلاگ خود نوشت: “در سال 2012 متوجه شدم تحت تعقیب «اف بی آی» هستم. آن ها نگران سفرهای متعدد من بودند. من در دمشق به مدت بیش از یک سال زندگی و تحصیل کردم. یک هفته پیش از حمله ناتو به لیبی، با «معمر قذافی» دیدار داشتم و خود را برای سفر به تهران آماده می کردم که در جشنواره فیلم فجر شرکت و درباره هالیوودیسم و خشونت سخنرانی کنم. دو روز پیش از سفر به تهران، «اف بی آی» مرا دستگیر کرد. از او عکسی وجود دارد که نشان می دهد وی در حال دست دادن با قذافی است. تنها شاهد ادعای مالکوم برای سفر به لیبی همین عکس بود که سال 2011 را نشان می دهد. «مالکوم لطیف شباز» پیش از سفر به ایران در فوریه 2013 برای شرکت در کنفرانس هالیوودیسم با دست اندرکاران یک شبکه تلویزیونی مرتبط با جمهوری اسلامی در تماس بوده است. وی در نتیجه همین رابطه، به کنفرانس هالیوودیسم در ایران دعوت می شود. اما او بعد از این که موفق به سفر به ایران نمی شود، در سال 2013 میلادی توسط یک دوست سابق که مسئول سندیکائی در مکزیک بوده به مکزیک دعوت می شود. او با این دوست که در مکزیک مستقر بوده در زندان آشنا شده بود. دوست او «سورائز» نام داشته و به تازگی توسط منابع اطلاعاتی آمریکا از این کشور اخراج شده و در مکزیک مستقر شده بود! «مالکوم لطیف شباز» که توسط همین دوست برای سخنرانی در سندیکای کارگران ساختمانی در آمریکا، به مکزیک دعوت می شود. او پس از ورود به مکزیک توسط همان دوست دعوت کننده برای مذاکره و سخنرانی به محلی بد نام در مکزیک هدایت می شود و طبق گزارش ها در اثر مشاجره ای در این محله بدنام کشته می شود! خانواده مالکوم در مراسم تشییع او از مرگ مشکوک این جوان 27 ساله خبر دادند. آنها هم صدا با بسیاری از دوستان و آشنایان مالکوم، انگشت اتهام را به نهادهایی امریکایی چون «اف بی آی» نشانه رفتند. در رسانه های وابسته به قدرت شایع شد که او در یک مشروب فروشی مکزیک بخاطر کتک کاری بر سر یک زن به قتل رسیده است. مشروب‌ فروشی‌ای که دوربین‌های آن همگی به سمت دیوار برگردانده شده بود.

دکتر «کوین برت» اسلام شناس و تحلیلگر امریکایی، احتمال دست داشتن سیا در قتل مالکوم را مطرح کرد. فرمول ترور شخصیتی یک فرد در انظار عمومی بدین صورت است: ترور شخصیتی پیش از ترور فیزیکی اعمال می شود؛ بنابراین فرد مورد نظر باید در دید عموم «لایق قتل» شود تا در نهایت قتل او قابل توجیه جلوه کند و هنگامی که زمان مناسب برای ترور فیزیکی فرا ‌رسید، بدیهی است یک مامور سیا که با کت و شلوار و کراوات و اتیکتی که روی آن نام سازمانی اش نوشته شده، اقدام به ترور نمی کند، بلکه افرادی را که برای این سوژه مناسب هستند استخدام می‌کنند تا به عنوان عامل نفوذی شرایط و جو مناسب را برای ترور نهایی فراهم کنند. استفاده از عوامل مافیای مواد مخدر که در کار قاچاق انسان به داخل آمریکا نیز فعالند در آمریکای لاتین بویژه در مکزیک برای ترور های سیاسی دارای سابقه ای طولانی است.

(این نحوه قتل و ترور سیاسی را جمهوری اسلامی همینگونه آموخت و به کار برد و می برد- م)

 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 742 -  29 خرداد 1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت