راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

بازی با اسناد

 برای ادامه

جنگ تبلیغاتی

با حزب توده ایران!

 

در دسامبر 2019 "برنامه تاریخ بین المللی جنگ سرد" که در چارچوب مرکز انستیتو "وودور ویلسون" ایالات متحده فعالیت می کند 31 سند از اسناد سازمان سازمان اطلاعات جمهوری دموکراتیک آلمان (شرقی) مربوط به حزب توده ایران را در دهه‌های 1970 و 1980 میلادی منتشر کرد. روزنامه "انتخاب" چاپ تهران بدون اشاره به ماهیت موسسه ویلسون در حال انتشار ترجمه این اسناد است. در واقع انستیتو ویلسون وابسته به سازمان سیا ایالات متحده است که در چارچوب تبلیغات ضدکمونیستی فعالیت می کند. این انستیتو هزینه مالی پژوهش‌های ضدکمونیستی را درباره اکثر کشورهای جهان و از جمله ایران تامین می کند. قبلا نیز کتاب "میلاد زخم" نوشته خسرو شاکری که براساس اسناد اتحاد شوروی سابق به رویدادهای ایران دوران جنبش جنگل می پردازد با بورسیه این انستیتو منتشر شده است. "میلاد زخم" به دلیل رویکرد غیرعلمی نویسنده آن به اسناد تاریخی موفقیت چندانی بدست نیاورد. تا جایی که "ریچارد کاتم" که محافل ملی گرای ایران او را جاسوس رسمی انگلستان معرفی می کنند در مقدمه‌‌ای که بر آن کتاب نوشت ناگزیر شد جنبه غیرعلمی پژوهش نویسنده را با "سوز دل" توجیه کند. تکلیف اثری که "سوز دل" را جای وسواس علمی بگذارد روشن است.

هدف انستیتو ویلسون و دیگر موسسات ضدکمونیست از بررسی اسناد مربوط به حزب توده ایران در اتحاد شوروی و آلمان دموکراتیک و دیگر کشورهای سوسیالیستی به ترتیب بر روی پنج هدف زیر متکی بود:

1- اسنادی که جاسوسی حزب توده ایران را برای اتحاد شوروی اثبات کند.

2- اسنادی که حاکی از فعالیت حزب توده ایران برای کودتا علیه جمهوری اسلامی باشد

3- اسنادی که حاکی از ارتباط اتحاد شوروی با کودتا یا برنامه‌‌ای برای حمله به ایران باشد.

و در صورتی که هیچ سندی در این زمینه‌ها یافت نشد حداقل.

4- - اسنادی که نشان دهد حزب توده ایران سیاست خود را براساس دستور یا رهنمودهای شوروی تنظیم می کرده است.

5- اسنادی که در آن میان دیدگاه‌های علنی حزب توده ایران با دیدگاه‌هایی که با نمایندگان احزاب کمونیست مطرح می کند تناقض و دوگانگی نشان دهد.

تمام کوشش جستجوکنندگان در آرشیوهای اتحاد شوروی و آلمان دموکراتیک برای یافتن سندی در یکی از این عرصه‌ها به سختی شکست خورد. اسناد بدست آمده علاوه براینکه هیچ نشانه‌‌ای از جاسوسی یا کودتا یا نقشه‌‌ای برای حمله شوروی به ایران که توجیه کشتار توده ای‌ها قرار گرفت بدست نداد، بلکه حتی نشانه‌‌ای از اینکه حزب توده ایران از اتحاد شوروی رهنمود یا دستوری دریافت کند یا حتی نظریاتی را به شکل دوگانه مطرح کند نیز یافت نشد. در واقع غالب اسناد بویژه مربوط به دوران پس از انقلاب یا عینا تکرار تحلیل‌های حزب توده ایران برای نمایندگان احزاب کمونیست و کارگری جهان است یا به اختلاف نظر میان حزب توده ایران و اتحاد شوروی و آلمان دموکراتیک اختصاص دارد. کار به جایی رسید که "جرمی فریدمن" که استادیار دانشگاه‌هاروارد معرفی می شود در مقاله‌‌ای در نشریه مطالعات جنگ سرد بهار 2018 (ترجمه در‌اندیشه پویا شماره 56) با ادعای اینکه مقاله اش را براساس آرشیوهای اتحاد شوروی و آلمان دموکراتیک نگاشته است پس از اینکه با بکارگیری واژه‌هایی نظیر "ارباب" و "ولی نعمت" و غیره سطح "علمی" نازل خود را نشان می دهد سرانجام اعتراف می کند: "بررسی این منابع بدست آمده از بلوک شرق تصویر پیروی کورکورانه رهبران حزب توده از خطی که اربابانانشان در مسکو ترسیم کرده بود، مخدوش و پیچیده می سازد." عصبانیت نویسنده ضدکمونیست از اینکه پس از این همه جستجو در آرشیوها نتوانسته هدف مورد نظر موسسات ضدکمونیستی را در مورد "دنباله روی" و "ارباب" و "ولی نعمت" اثبات کند در همین جملات مشهود است.

در مورد اسناد منتشر انستیتو ویلسون همانطور که گفتیم بدلیل شکست جستجوکنندگان در یافتن اسنادی که در چارچوب پنج محور بالا، آنان ناگزیر شدند اسنادی را منتشر کنند که معمولا کم ارزش است و به اختلافات داخلی اشاره دارد یا مثلا تقاضای کار یا مسافرت برای این یا آن رفیق حزبی در اتحاد شوروی یا آلمان است. با اینحال این نخستین بار نیست که اسناد سازمان اطلاعات جمهوری دموکراتیک آلمان درباره حزب توده ایران منتشر می شود. پیشتر نیز در سال 1985 آقای قاسم نورمحمدی 47 سند از اسناد این سازمان را در کتابی با نام "حزب توده ایران در مهاجرت" منتشر کرده بود. مقایسه اسناد منتشره آقای نورمحمدی با اسناد ویلسون نشان می دهد که در مجموع اسناد آقای نورمحمدی از نظر تاریخی دارای کیفیت بالاتری هستند. راه توده در همان زمان نسبت به انتشار گزینشی اسناد مربوط به حزب توده ایران اعتراض کرد و خواهان انتشار همه این اسناد شد. بسیاری از این اسناد برای درک شرایط فعالیت حزب توده ایران بسیار مهم است. مثلا نامه منتشر نشده اعتراضی نهم فوریه 1967 (20 بهمن 1346) کمیته مرکزی حزب توده ایران به تئودور ژیوکف رئیس جمهور وقت بلغارستان درباره تصمیم به قطع فعالیت رادیو پیک ایران، نامه‌‌ای که به عقب نشینی آن کشور از این تعطیلی منجر شد.(کتاب فوق سند شماره 25) این نامه هشت صفحه‌‌ای که اصل آن به زبان فارسی است هم پایداری حزب توده ایران بر اصول خود را نشان می دهد، هم شرایط دشوار و پیچیده‌‌ای که در آن فعالیت می کرده و هم اعتراض آن به مصالحه‌های غیراصولی و به هر حال برای درک شرایط حزب توده ایران در مهاجرت بسیار روشنگر است. به همین دلیل ما معتقدیم که همه این اسناد باید منتشر شوند تا بخش مهمی از تاریخ ناشناخته مانده مبارزه حزب توده ایران روشن گردد. یقینا تاریخنگاران توده‌‌ای و غیرتوده‌‌ای آینده برای نوشتن تاریخ مبارزات مردم و حزب توده ایران از چنین اسنادی بهره بسیار خواهند گرفت.

ولی مشکل انتشار گزینشی اسناد تنها در این بخش نیست. پرسش بزرگتر اینجاست که به چه دلیل اسناد سازمان اطلاعات آلمان شرقی یا اتحاد شوروی منتشر می شوند ولی اسناد سازمان‌های مخوف اطلاعاتی آلمان غربی یا سیا یا ام. ای.سیکس انگلستان منتشر نمی شوند؟ کدام اصل حقوق بین الملل به آلمان غربی اجازه داده که اسناد جمهوری دموکراتیک آلمان را منتشر کند ولی اسناد خود را مخفی نگه دارد؟ دراین اسناد چه چیزهایی، از چه کسانی وجود دارد که آن را منتشر نمی کنند؟ حزب توده ایران از آزمون اسناد سربلند بیرون آمد و خواهان آن است که همه اسناد مربوط به حزب در هر کجا که هست منتشر شود ولی چرا سازمان‌ها و احزاب دیگر چنین تقاضایی را از سازمان‌های اطلاعاتی غرب مطرح نمی کنند؟ جبهه ملی، نهضت آزادی، انجمن حجتیه، انجمن‌های اسلامی اروپا و آمریکا که بسیاری از دولتمردان کنونی جمهوری اسلامی از میان آنها هستند، اعضای سابق کنفدراسیون‌های دانشجویی و ... چرا تقاضا نمی کنند که سازمان‌های اطلاعاتی غربی اسناد مربوط به آنها را منتشر کنند؟ روحانیت و گروه‌های مذهبی ایران چرا درخواست نمی کنند که سازمان اطلاعاتی انگلستان اسناد همچنان پس از 50 سال محرمانه مانده درباره آنها را منتشر کند؟ جالب اینکه حتی زمانی که اسناد انگلستان منتشر می شود باز درباره حزب توده ایران است و نه درباره روحانیت یا انجمن حجتیه که انگلستان در عمق آن نفود دارد و آقای خامنه‌‌ای رئیس ضدجاسوسی این انجمن را مشاور امنیتی خود کرده بود.

ضمن اینکه نه فقط در غرب، بلکه ما می دانیم که مثلا روحانیت ایران در عراق فعالیت می کرد و رادیو داشت. اسناد سازمان اطلاعاتی عراق بدست جمهوری اسلامی افتاد و حتی فیلم‌های ملاقات صدام حسین و مسعود رجوی را منتشر کرد. چرا اسناد عراق مربوط به ارتباط آن با روحانیت، فعالیت رادیوی آن، یا انجمن حجتیه منتشر نمی شود؟

تنها یک حزب سیاسی در ایران وجود دارد که همه اسناد مربوط به روابط خارجی آن منتشر شده است و در دسترس است یعنی حزب توده ایران.  در مورد بقیه احزاب ایران هیچ سندی از هیچکدام از آنها منتشر نشده است. نه کشورهای مدعی دموکراسی و شفافیت که این اسناد را در اختیار دارند آنها را منتشر می کنند و نه خود گروه‌ها و احزابی که خود را صد درصد ملی و مستقل معرفی می کنند و دیگران را وابسته می نامند خواهان انتشار آنها هستند. یقینا نه ما و نه افکار عمومی در آینده خواست انتشار اسناد مربوط به احزاب سیاسی ایران را فراموش نخواهند کرد. سازمان‌های اطلاعاتی آلمان و انگلستان و آمریکا و احزاب و شخصیت‌های سیاسی ایرانی باید در این زمینه پاسخگو باشند.

 در باره آنچه مربوط به ترجمه تدریجی 31 سند موسسه ویلسون در روزنامه انتخاب تهران است در آینده سخن خواهیم گفت.  

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 735 -  18 اردیبهشت 1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت