دوران پس از کرونا در ایران از هم اکنون آغاز شده است |
همه شواهد نشان می دهد که واگیری کرونا چه ادامه پیدا کند، چه پایان یابد، چه با موجهای دیگری همراه شود، دوران پساکرونا از هم اکنون دارد آغاز می شود. جهان و ایران هر روز بیش از پیش، هر کدام به شکلی، با مسائلی مواجه می شوند که با سیاستهای ماقبل کرونایی نمی توان بدان پاسخ داد. سخنان این هفته حسن روحانی، رئیس جمهور، درباره ضرورت تشکیل احزاب و گردش حزبی دولت، خود یکی از نمونههای ضرورت یافتن پاسخهای نوین به مسائلی است که دهههاست کشور ما با آن روبروست. وقتی سخن از حزب گفته می شود یعنی یک سازمان سیاسی دارای اهداف و برنامه روشن که می خواهد مردم را در حول تحقق آن اهداف جمع کند. ولی مشکل ایران در اینجاست که به جز حزب توده ایران که از حدود هشتاد سال پیش دارای یک برنامه تغییر بر مبنای اصلاحات و سمتگیری سوسیالیستی برای ایران است بقیه احزاب ایران اصولا فاقد برنامه هستند. یکی از دلایلی که در حکومتهای ایران احساس نیاز به حزب نمی شود در همینجاست که آن احزابی که وجود دارند برنامه ندارند و حزبی که برنامه نداشته باشد با حزبی که وجود نداشته باشد هیچ تفاوتی ندارد. حزب بی برنامه یعنی حزبی که می خواهد مردم را نه در حول یک سلسله هدفها بلکه در حول یک تعاد آدم ها و چهرهها جمع کند و طبعا آن چهرهها بتدریج مستقل می شوند و به محض اینکه به قدرت می رسند خود را مستقل از احزاب معرفی می کنند و چرخه حزب گریزی و حزب ستیزی و حزب زدایی از نو آغاز می شود. ضمن اینکه این چهرهها را می توان حذف یا حصر کرد و عملا امکان تداوم کار حزبی را مختل کرد. یکی از دلایلی که مبارزه برای پایان دادن به حصر میرحسین موسوی و رهنورد و کروبی موثر واقع نشد در آنجا بود که در دوران انتخابات ریاست جمهوری 88 فرصت برای تدوین یک سلسله مطالبات و برنامه اقتصادی و اجتماعی و جمع کردن مردم در حول آنها فراهم نشد. اگر چنین برنامهای از قبل تدوین شده بود مستقل از اینکه چهرههای آن در حصر باشند یا نه، آن برنامه به حیات خود ادامه می داد و بتدریج و بناگزیر نیروی اجتماعی برای پایان دادن به حصر را هم فراهم می کرد. اگر حزب توده ایران علیرغم کشتار و اعدام و زندانی کردن چند نسل از رهبران آن همچنان به حیات خود ادامه می دهد برای آن است که به یک برنامه پیوند خورده نه به این یا آن چهره و شخصیت. این حزب تشکیل نشده که این یا آن فرد را به "رئیس" تبدیل کند بلکه آمده تا برنامه استقلال، آزادی و سوسیالیسم برای ایران را تحقق بخشد، برنامهای که هر روز و هر هفته، نیاز به آن در زندگی تک تک مردم و روشنفکران زحمتکش کشور ما بیشتر احساس می شود و نیروی تحقق و تداوم خود را باوجود هرگونه سرکوب و ممنوعیت روزبروز ایجاد می کند. تا زمانی که خشونت و فقر و محرومیت و تحقیر وجود دارد ارمان های این حزب از خلال زندگی روزمره خود مردم مدام بازتولید می شود و به حیات خود ادامه می دهد. اینکه هر حزبی باید هدفها و برنامهای داشته باشد بنظر روشن و بدیهی می آید ولی عجیب اینجاست که هیچکدام از احزاب رسمی جمهوری اسلامی چنین چیزی را قبول ندارند. مثلا قدیمی ترین حزب جمهوری اسلامی حزب موتلفه است. آیا این حزب اصلا برنامهای دارد و مشخص است که در عرصه اقتصادی، در عرصه اجتماعی، فرهنگی چه هدفها و برنامههایی دارد؟ هیچکس نمی داند و آنچه هم می دانیم براساس تجربه و عملکرد تجاری و واپسگرایانه آن است نه براساس برنامه اعلام شده یا نشده حزب موتلفه. در همین انتخابات مجلس هم دیدیم که ورود نمایندههای ده درصدی آن به مجلس یازدهم براساس اعلام یک برنامه به مردم صورت نگرفت، بلکه براساس زد و بند بین جناح بندیهای اصولگرایان و تفاهم آنها با شورای نگهبان یک لیستی بسته و تبلیغ شد. این وضع فقط درباره حزب موتلفه نیست، انواع و اقسام احزاب دیگر مشابه آبادگران، جهادگران، پایداری، کارگزاران، جبهه مشارکت و حتی مجاهدین انقلاب اسلامی، اعتماد ملی، ملت ایران و ... نیز همین وضع را دارند. در جبهه اصلاح طلبان وضع چندان بهتر از موتلفه و دسته بندیهای جهادگران و پایداری و ... نیست. هیچکس نمی داند آیا مثلا حزب کارگزاران سازندگی برنامهای دارد و اگر دارد محتوای آن چیست؟ نتیجه این می شود که نامزد آن در تهران 16 میلیونی 60 هزار رای بدست می آورد اما بجای انتقاد از خود از مردم انتقاد می کنند و می گویند مردم اشتباه کردند نیامدند به ما رای بدهند! دوران انتخاب بر مبنای حملات لفظی و شخصی و حاشیهای و نداشتن هیچگونه برنامه مشخص تحول در ایران دارد به پایان می رسد و باید کوشید هرچه زودتر و بیشتر به پایان رسد. احزابی که در ایران وجود دارند یا در آینده شکل می گیرند باید یاد بگیرند به مردم احترام بگذارند، برنامه خود را به آنها ارائه دهند و برای تحقق این برنامهها از آنها رای بگیرند تا مردم بتوانند کارنامه آنها را مورد بررسی و آزمون قرار دهند. اتحادها نیز تنها در حول تفاهم و سازش بر روی برنامهها ممکن است نه زد و بندهای پشت پرده میان چند چهره و شخصیت با هدف کسب قدرت. ایران پس از چهار دهه کشاکش انقلاب و اصلاح می رود که با شیوه عقب مانده فعالیت سیاسی چهره محور وداع کند و شکل نوینی از مبارزه برنامه محور شکل گیرد که در آن احزابی که دارای برنامه روشن و مردمی باشند بختی برای بقا دارند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 739 - اول خرداد 1399