راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دكتر آریان ‌پور

آن که دیگر

در میان ما نیست!

 

  

8  اسفند سالروز تولد دانشمند و انسان فرهیخته ایست که دیگر در میان ما نیست. دکتر امیرحسین آریان پور. در اسفند 1303 در تهران بدنیا آمد و در مرداد 1380 در تهران چشم بر جهان فروبست!

در سال‌های دهه‌ 30 بسیاری از دانشجویان با نام و آثار امیر حسین آریان پور آشنا شدند و به شدت تحت تاثیر او قرار گرفتند.  عمق و غنای نوشته های او و زبان ساده و بی‌پیرایه‌اش حكایت از اشراف او به فلسفه علمی داشت. شهرت او از سی و چند سالگی آغاز شد. اندیشه‌ خود را در محیط اختناقی دوران شاه مطرح می كرد و خردورزی اش مثال زدنی بود. جهان بینی مارکسیستی او و نگرش صحیح او در باره‌ی رابطه‌‌ی جمع و فرد، اثری آموزنده به وجود آورد.

به تالیف «دانشنامه‌ی علوم انسانی» همت گماشته و چند دهه از عمر خود را وقف آن كرد. اثری که اگر منتشر شود گنجینه‌ای برای اهل علم و پژوهش و نیز برای جوانان جویای علم خواهد شد. در روشن نویسی و ساده نویسی گرایش مردمی خود را در این تالیف حفظ كرد. او در ادامه تعیین روش همواره به دوستان خود توصیه می‌كرد، ازكلی گویی و پیچیده نویسی اجتناب كنید. این كار اما برای همه میسر نیست. باید به حد او به فلسفه اشراف داشت و به اندازه ی او فروتن بود و ممارست كرد تا توانست در عین حفظ معنا و غنا ساده نوشت. رژیم شاه برای ایجاد تقابل میان مذهبیون و مارکسیست ها در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به آیت الله مطهری و به دکتر آریان پور اجازه تدریس داد. دانشکده ای که رژیم در برابر حوزه علمیه قم برپا کرده و در آن متون اسلامی تدریس می شد و دانشجویانش برخی طلبه و حتی بالاتر از طلبه بودند و جوانانی مذهبی. تدریس در چنین محیطی برای آریان پور بسیار دشوار بود، بویژه آن که مطهری بی وقفه تلاش می کرد تا آریان پور را به بحث و جدالی مذهبی بکشاند و آریان پور از این دام می گریخت تا وارد جنگی حیدری- نعمتی نشود و تدریس پایه ای فلسفه علمی را پیش ببرد. بارها در همین دانشکده به تحریک مذهبیون و ساواک به آریان پور حمله کردند اما او با خونسردی و متانت این حملات را تحمل و دفع کرد. دراین حملات علاوه بر ساواک، بازاریان مذهبی و روحانیون حوزه علمیه قم نیز نقش داشتند.

 اكنون او دیگر نیست. هرگز لب به شكوه نگشود و شكایت نکرد از جفاهایی كه بر او رفت، از دوست و از دشمن. 

هنگامی که در بستر بیماری و پایان حیات بود، شاملو بر بسترش حاضر شد و سعی کرد ملالت‌های خاطرش را بزداید. او پس از این دیدار گفت: باید آریان‌پور را استاد خطاب می‌كردم و چنین هم کردم!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 814  - 24 آذر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت