بحران ایران بدون مشارکت مردم حل شدنی نیست! |
جامعه امروز ایران یک جامعه در هم تنیده و پیچیده است. زندگی همه مردم با صدها رشته به یکدیگر و به دولت و نهادهای اداره کننده امور متصل است. هر رشتهای که در یک عرصه قطع شود عوارض و پیامدهای خود را در همه عرصهها بسرعت عیان می کند. آنچه از آن به عنوان "آسیبهای اجتماعی" نام برده میشود جدا از آسیبهای عرصه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست، بلکه در پیوند مستقیم با آن است. در واقع سطح بالا و خطرناک آسیبهای اجتماعی ایران نشاندهنده وضع خطرناک در همه عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است. در چنین جامعهای حل این مشکلات از عهده فقط دولت یا دستگاههای اداری و انتظامی و نهادهای رسمی بیرون است. با زور و چماق و دستور و بگیر و ببند نیز نمیتوان بر این مشکلات غلبه کرد. مسئله "مشارکت" امروز به گره گاه اصلی حل همه دشواریها و سختیهای عمده و حیاتی جامعه ایران تبدیل شده است. چه در عرصه سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی. مشکلات جامعه ایران، کوچک یا بزرگ، امروز یا فردا، بدون مشارکت همه مردم ایران، با هم و هر یک در جای خود، دیگر قابل حل نیست. آیا حکومت، سرانجام این واقعیت را خواهد پذیرفت و یا به خودسری توام با توهمات خود تا لحظه سقوط ادامه خواهد داد؟ همه چیز نشان میدهد که پاسخ منفی است. رهبر جمهوری اسلامی با اختیارات غیر قابل کنترل عمده ترین و به لحاظ جایگاه قدرتمندترین شخصیت سیاسی کشور در نادیدن ضرورت مشارکت مردم برای حل مشکلات اجتماعی است. این پافشاری بر راه تاکنون رفته، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 و شورای شهرها بیش از هر زمان دیگری عریان شد.
تردیدی اگر در مخالفت ایشان با مشارکت ملی وجود داشته باشد کافی است نگاهی به ترکیب مجمع تشخیص مصلحت، ترکیب شورای نگهبان، ترکیب مجلس کنونی که وی آن را ستوده و بالاخره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 1400 انداخته شود. و این تازه جدا از ترکیب انتصابات ایشان در راس نهادهای غیر انتخابی و فرماندهان نظامی است. طی 30 سال گذشته هر کسی را که مردم نپذیرفته و طرد کردند با حکم وی راهی نهادهای انتصابی شده است؟ بسیاری از کسانی که در مجمع مصلحت نظام نشستهاند مانند اکثریت مجلس کنونی در شهرهای خود حداقل رای را دارند. درهای این مجمع و مجلس به روی شخصیتهای مستقل، رهبران احزاب، نهادهای مدنی، سندیکاها، شوراها، اتحادیه ها، سازمانهای اجتماعی و … باز نیست. نه تنها از این شخصیت ها استفاده نمی شود و راه ورود آنها به مجلس و هر نهاد انتخابی دیگری گرفته شد بلکه رهبران کارگری و سندیکایی و معلمان و پرستاران و کارمندان را اطلاعات سپاه با دست قوه قضاییه زندانی کرده است. سازمانهای اجتماعی و صنفی که غیرقانونی شده اند، اینها خودشان بخشی از راه حل مشکلات اجتماعی هستند. حل یا کاهش مشکلات بدون مشارکت آنها ممکن نیست. در همه جای دنیا از ظرفیت و توان سازمانهای صنفی در جهت کاهش مشکلات و ایجاد توازن اجتماعی بهره میگیرند تا کار به آن وخامتی نرسد که اکنون در ایران رسیده است. آقای خامنهای گاه در برخی سخنرانی های خود مشکل را بسیار درست تشخیص داده و بیان می کند اما این شناخت و ادعا هرگز در خدمت باز کردن راه مشارکت قرار نگرفته و پیوسته این نوع بیان واقعیات برای سلب مسئولیت از خود بوده است. تمام این سیستم و تمام سازمان رهبری جمهوری اسلامی بر مبنای جلوگیری از مشارکت مردم در حل مشکلات بنا شده است و دلیل انباشته شدن دشواریها و رسیدن آنها به نتایج تکاندهنده انتخابات 1400 همینجاست. در شرایطی که اشکار شده که حل مشکلات کشور بدون همکاری و مشارکت مردم روز به روز بیشتر ناممکن میشود، ایشان و همه کادرهائی که در نهادهای مختلف نشانده همچنان از این مشارکت وحشت دارند و با آن مخالفند. دلیل این وحشت روشن است. مشارکت مردم در حل و اداره امور موجب آگاهی و افزایش توان مداخله رهبر درتمام امور کشور و جامعه است. این مشارکت به قدرت و ثروت یک اقلیت اندک حکومتی نیز لطمه میزند. شاید آقای خامنهای و کسانی که در اطراف ایشان هستند راه حل را در آن دیدهاند که با انبوه شدن مشکلات اجتماعی و اقتصادی و ناتوانی طبیعی دولت ها در حل آنها ایشان دستی گشوده برای انتقاد و حرکت برفراز این دولت ها خواهد داشت. اما این مانور و پرواز نمی تواند همیشگی باشد، چنان که در انتخابات 1400 نتیجه آن را همگان شاهد شدند! حتی فتوای ایشان هم با بی اعتنائی اکثریت جامعه روبرو شد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 793 - 9 تیر 1400