راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه ستیزی

و چین گریزی

دفاع از

استقلال ملی نیست

 

 

انتشار مصاحبه اخیر "ظریف" وزیر خارجه دولت روحانی و ادعای وی درباره مخالف روسیه با برجام و موضع گیری منفی وزیر خارجه روسیه دراین زمینه، شرایط را برای بیشتر آشکار شدن روسیه ستیزی و چین گریزی در لایه هائی از حکومتیان و بویژه رسانه های داخل کشور فراهم ساخت. حتی برخی نیروهای سیاسی ایرانی، در داخل و خارج کشور، به صراحت یا به کنایه گفتند که سیاست خارجی ایران باید به دوران سیاست خارجی سلطنت باز گردد، یعنی مسیر آن باید در سمت دوستی با غرب و ایالات متحده و دشمنی با "همسایه شمالی" و پرهیز از نزدیکی به چین باشد.

برخی از همین سیاسیون گفتند و نوشتند :

"دوستی ایران و آمریکا لازمه تحکیم استقلال اقتصادی و سیاسی ایران است. کشورهای غربی برای گاز و نفت ایران مناسب ترین بازار به حساب می آیند. ایران صاحب بزرگترین ذخایر گازی جهانی پس از روسیه است. این فقط ایران است که در صورت سرمایه گذاری های غرب در استخراج ذخایر گازی آن، به بزرگترین رقیب روسیه در بازارهای جهانی تبدیل می شود. این فقط ایران است که می تواند روسیه را از قدرت انحصاریش در بازارهای اروپا که از آن به عنوان یک اهرم نیرومند استراتژیک در مناسبات دیپلماتیک خود با غرب استفاده می کند، محروم سازد. ادامه دشمنی ایران با آمریکا ضامن حفظ منافع اقتصادی و سیاسی دولت پوتین در عرصه جهانی است. تاریخ دو قرن اخیر ایران گواه بر آن است که این نه آمریکا بلکه همسایه شمالی ایران است که همواره بیش از هر قدرتی به چشم طمع به ایران نگریسته است. امروز نیز این نه آمریکا بلکه روسیه و دولت کنونی آن است که در همراهی با خامنه ای و جریانات تندروی داخلی و ترغیب ایران به مداخلات و جنگهای منطقه ای، در حال گسترش نفوذ خود در ایران و تبدیل آن به یکی از کشورهای پیرامونی خویش است. "

این نظرات هماهنگ است با آخرین نظر "صالحی" رئیس سازمان انرژی هسته ای ایران که دو ماه پیش با این جمله بیان شد "ایران آخرین سوراخ کمربندی است که غرب می خواهد دور روسیه ببندد!" به زبان اشاره یعنی امریکا و غرب اگر با ایران کنار بیایند میتوانند محاصره روسیه را کامل کنند!

این نوع نظرات را خلاصه کنیم:

1- ایران بازار نفت و گاز غرب است و باید بماند. یعنی ایران نباید از چارچوب اقتصاد نفتی خارج شود.

2- ایران باید بسود غرب وارد عمل شده و با قدرت روسیه در بازارهای اروپا مقابله کند.

3- ایران باید به سیاست خارجی دوران رژیم شاهنشاهی یعنی دشمنی با "همسایه شمالی" و دوستی با غرب باز گردد.

4- ایران نباید کنار کشورهایی نظیر سوریه می ایستاد و باید شاهد سقوط آن مانند لیبی می شد.

این توصیه‌ها چیز جدیدی نیست. همان چیزی است که غرب و امریکا از جمهوری اسلامی انتظار دارند. در مطبوعات داخل ایران هم، رویدوم همین سخنان بر زبان و قلم می آید، یعنی ضرورت دشمنی با روسیه، که هر روز دهها و صدها بار تکرار می شود. اگر برخی از این سخنان تعجب کرده اند یا آن را بزرگ می‌پندارند از انروست که از دهان کسانی بیرون می زند که زمانی درباره مبارزه با امریکا ادعاهای بزرگ داشتند.

به اصل مسئله باز گردیم. چرا که این نظرات گاه آشکار و گاه در لفافه نظرات برخی از اصلاح طلبان متمایل به راست داخلی نیز هست.

نخستین پرسشی که در رابطه با سیاست خارجی ایران مطرح است هنوز این نیست که ایران با چه کشوری دوست باشد یا نباشد، با روسیه نزدیک شود یا امریکا یا به هر دو؟ از چین فاصله بگیرد و زیر بار قرارداد 25 ساله نرود. نخستین پرسش این است که آیا مردم ایران و دولت ایران حق دارند سیاست خارجی مستقل خود را داشته باشند، با روسیه و چین و یا امریکا، یا هر کشور دیگری خواستند دوستی و همکاری کنند یا نکنند و روابط خود را با آن گسترش دهند یا ندهند؟

اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، در آنصورت پرسش دوم چنین مطرح می شود:

 آیا امریکا یا روسیه و یا چین چنین حقی را برای ایران به رسمیت می شناسند؟

 پاسخ چنین است: چین و روسیه چنین حقی را برای کشور ما می‌پذیرد ولی امریکا نه!

اگر در این مورد شک دارید نیازی نیست به سخنان مقامات امریکایی مراجعه کنید که به صراحت حق داشتن سیاست خارجی مستقل ایران و تعیین این را که با چه کسی دوست باشد یا نباشد نمی پذیرند. کافیست به استدلال های مدافعان دوستی با امریکا توجه کنیم که حتی یکی از آنها هم طرفدار مناسبات دوستانه همزمان ایران با چین و روسیه و امریکا نیست. یعنی آنها خوب می دانند که امریکا از ایران چه می خواهد!

بنابراین ما دو راه در مقابل خود داریم. یا سیاست خارجی مستقل در پیش بگیریم یعنی اجازه ندهیم امریکا یا هر کشور دیگری برای ما سیاست خارجی تعیین کند. با هر کشوری که خود صلاح می دانیم و به سود و صرفه ماست دوست باشیم و میزان دوستی و نزدیکی را خود تعیین کنیم. یا اینکه تسلیم شانتاژ امریکا و غرب شویم و وارد جنگ صلیبی آنها علیه روسیه بشویم که وضع کنونی است که مثلا رابطه تجاری ایران و روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی در میان همسایگان ایران در مقام پنجم و در سطح افغانستان است. ایران و روسیه جز چند طرح بزرگ تقریبا با هم اصلا رابطه اقتصادی و تجاری ندارند و این نتیجه تهدید مداوم امریکاست بر روی سیاست خارجی ایران. تمام تبلیغاتی که علیه قرار داد 25 ساله با چین می شود نیز همین هدف را دنبال می کند.

اگر مخالفت امریکا با چین و روسیه فقط به این دو کشور ختم می شد و ما می توانستیم خودمان را از ماجرای تقابل آنها کنار بکشیم قابل پذیرش بود ولی دو مانع در برابر این وجود دارد. مانع اول اینکه امریکا استقلال ما را نمی پذیرد. امریکا می خواهد ما جزیی از جبهه آن علیه روسیه و چین باشیم، جزیی از کمربند محاصره روسیه باشیم. ما از قدرت نفتی خود بسود غرب و علیه روسیه بهره گیریم. این چیزیست که امریکا از ایران انتظار دارد و به کمتر از آن هم رضایت نمی دهد و لااقل تاکنون نداده است. اگر تسلیم این شانتاژ ها شویم، آنگاه ایران باید کاری کند که روابط روسیه با اروپا ضربه بخورد و همین کار را باید بسود امریکا انجام دهد. و این تازه اول داستان است. ایران باید نفت و گاز خود را به غرب بفروشد. در مقابل باید هر زمان غرب نیاز دارد، مانند عربستان، وارد عمل شده و بهای نفت را پایین آورد یا نفت اروپا و امریکا را تامین کند و ...

 نام این سیاست درک سیاست مستقل خارجی نیست.

مانع دوم در اینجاست که اگر امریکا به حساب روسیه و چین برسد به چه دلیل استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟ مشکل امریکا با روسیه و چین مگر بر سر این نیست که آنها می خواهند سیاست خارجی و داخلی مستقل خود را داشته باشند؟ اینجاست که ما باید به آینده جهانی که امریکا بر آن حاکم باشد هم بیاندیشیم. در جهان پس از شوروی خطر فروپاشی به مرزهای ما رسید. در جهان پس از روسیه چه خواهد شد؟ گیریم به توصیه روسیه ستیزان و چین گریزان  به فشارهای امریکا تن دادیم و به جبهه ضد امریکا و اروپای علیه چین و روسیه پیوستیم و همان نقشی که در گذشته در فروپاشی شوروی داشتیم این بار در فروپاشی قدرت روسیه و چین ایفا کنیم، چه چیزی عاید کشور ما و مردم ما می شود؟ آیا ایران امن تری بدینگونه بوجود خواهد آمد؟ از ترکیه و عربستان و پاکستان هم برای امریکا می خواهیم بیشتر خوش رقصی کنیم؟ آیا آنها بدلیل عضویت در ناتو یا همپیمانی با امریکا امنیتی بیش از ما دارند؟ و این تازه هنوز در شرایطی است که روسیه و چین در جهان وجود دارند.

گیریم روسیه در سوریه با غرب مقابله نمی کرد و دولت اسد هم سرنگون می شد. وضع بهتری از عراق و افغانستان و لیبی برای مردم سوریه بوجود می آمد؟ بعد نوبت ایران نمی شد؟ ایران سرنوشت بهتری از سوریه و لیبی پیدا می کرد؟ آنها که مخالف حضور ایران در سوریه و دفاع از دولت مرکزی این کشور هستند به این سئوالات باید پاسخ بدهند.

بنابراین ما هم در ایران چاره ای جز مقاومت نداریم. امروز حتی افغانستان و عربستان و پاکستان و ترکیه و کشورهایی مانند قطر و کویت هم فهمیده اند که امریکا با تجزیه و تضعیف آنها نه تنها مخالف نیست بلکه مایل به آنست.

ما هیچ نیازی به دشمنی با امریکا نداریم. نیازی به شعارها و شاخ و شانه کشیدن های فرماندهان سپاه

علیه امریکا نداریم. ما نیازمند بهره گیری از تجربیات پشت سر مانده هستیم. این تجربه می گوید که باید با حفظ استقلال با همه کشورها و دولت های جهان مناسبات برابر حقوق داشت و تصمیم در باره هر نوع مناسبات اقتصادی و نظامی براساس همین استقلال با خود ماست.

آیا امریکا این را می پذیرد؟ امریکا می پذیرفت که ایران بیطرف بماند و با روسیه و امریکا و چین به یکسان مناسبات دوستانه داشته باشد؟ بحث و گره کار در همینجاست و چین گریزان و روسیه ستیزان همین را یادشان رفته است. جدال و مقابله با امریکا از این مسیر می گذرد و به همین دلیل نیز ما بارها اعلام کرده ایم که حکومت ایران می تواند به جای شعار دادن، با محکم کردن کمربندهای ایمنی استقلال، با امریکا نیز وارد مذاکره برابر حقوق بشود. کاری که کوبا می کند. این نوع مناسبات با آن نگرشی که استقلال را در شعار علیه امریکا و نمایش های خیابانی میداند متفاوت است.

حرکت در جهت عضویت در پیمان شانگهای و سازمان اقتصادی و مالی بریکس، همکاری نظامی با روسیه در سوریه و یا قرار داد 25 ساله با چین  تلاشی است در همین جهت. یعنی حفظ استقلال و محکم کردن زیر پا برای نهراسیدن از مذاکره با امریکا و داشتن روابط سیاسی برابر حقوق!

 

تلگرام راه توده

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 785  -  15 اردیبهشت 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت