راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

۳۳ اسطوره-2

10 هزار سال

از آغاز تمدن

در خاورمیانه گذشته

نویسنده: "دارن آلن"Darren Allen

برگردان: بامداد شرقی

 


بخش دوم

آثار قابل اثبات نتايج این ”آگاهی” را باید در طبقه بندی اجتماعی، خشونت علیه زنان و کودکان، خصومت با طبيعت، جنگ، ترس از مرگ، خرافات، شرم، سرکوب جنسی و توسعه - فرهنگ و هنر - درجه متوسط جست ، که همه آنها برای اولين بار در دوره ای حدود ده هزار سال قبل از ميلاد، در پهنه جغرافیایی خاورمیانه و غرب آسيا با آغاز فرایندی که ما آن را تاريخ ، تمدن یا سيستم می‌نامیم، ظاهر شدند.

​نظام متمدن با خرافات شديد، در باور به ذهنيات، به ویژه به خدایان و به روايات اجداد، که واقعى تر از واقعيت تجربه می‌شدند، آغاز شد. قبل از جهان بینی خرافى، جهان به واقع در خیرخواهی و به صورت زنده با رگه هایی مرموز تنیده در آن تجربه می‌شد. این زندگی انواع درختان، ابرها، رودخانه ‌ها، حيوانات و غيره را به عنوان ویژگی‌ها یا شخصيت هایی در بر می‌گیرد که سپس در اسطوره ها ادغام می‌شوند. این افسانه ها، بازتاب تجربه روانشناختی مردم یا گروه هایی از مردم هستند، که مستقيم، یا غير مستقيم منعكس کننده رويا های آنان هستند.

​با پیدایش دوران خرافات، باور به اسطوره های همه گیر، در زندگی روزمره مردم ادغام، تبديل به مقولات عینی و ارزشمند شد. به عبارت دیگر این ارزشها بازگشای وجود جريان سيستم انتزاعی اسطوره ای و اديان ابتدائی اشباع شده از احساسات بسيار خشن با محور جنسیت شدند. در این روند، خشونت بر پایه حفاظت از خرافه و نیز ترس از نفس اعاده وجود کرده و گسترش روز افزون خود را نوید می‌دادند. به یقین زنان و مردان همواره از چیزهایی که زندگی آنان را تهدید می‌کردند، می‌ترسیدند، ولی اکنون آنها از وجود خود نیز در هراس بودند. ترس از وجود خود را می‌توان به دو حوزه تقسيم کرد؛ یک، نظارت پذیری به عنوان ضامن اطمینان در مالکیت بر ایده ها و احساسات نفس که در «من و متعلق به من» خلاصه می‌شود، و دوم، طیفی وحشت زا و آزار دهنده در دامنه ای از ناشناخته ها (مانند مردم غريبه و شرايط جديد که تجربه نشده اند) تا غیرقابل شناخت (مانند مرگ، طبيعت ، قابلیت درک.)

​تخيلات وجودى ناشى از خرافات پوچ، متجلى پرورش دشمن باوری شد و بازتاب این باور با شدت در انتزاع فکری راهبان و دانش پژوهان اوليه رشد یافت. البته که بشر دوازده هزار سال پیش از ميلاد اندیشمند بود و استدلال می‌کرد، اما آنها اکنون، در دوران تحول - شناخت، ساختار و شكل گیری اندیشه و استدلال - سيطره خود را بر بشر اعمال می‌کردند، و پایه وجودى خود را تا جاییکه خود مهمتر و واقعى تر از واقعيت به نظر می‌رسید، می‌گستراندند. در همین دوران بود که اتفاقات پیوسته، که قرار بود آینده جهان را تعريف كند ، رخ داد:

1- بومی سازی غلات و ادغام آن در جوامع کشاورزی نوظهور که عمدتا در حیطه جغرافیایی خاورمیانه گسترش یافت.

2- غلات قابل تقسيم، برآورد، ذخيره سازی، حمل و نقل و جيره بندی هستند، که اخذ و پرداخت باج و خراج را به گونه ویژه ای آسان ساخت. افزایش كشت آن، جمعیت کوچک، سلسله مراتبی و تحت مدیریت مرکزی در خاورمیانه را به سوی انفجار شمار آنان روان ساخت.​ (1)

 

3- گسترش روزافزون شهرنشینی و شدت گسترش کشاورزی باعث از میان رفتن جنگلها و بیش از آن،  فرسایش خاک شد و در نتيجه نزول کیفیت زندگی تمدن های کلاسیک در حیطه جغرافیایی خاور ميانه را با خود به همراه داشت و این سوء استفاده از طبيعت باعث توسعه خشکی در این مناطق شد. (2)

4- ابداع نوشتن و به کار گیری آن توسط سومریان و مصريان باستان که با اختراع الفبا فونسیان به تكامل رسید، برای هزاره ها به صورت کلی در اختبار حسابرسی، یعنی ثبت ماليات و بدهی ها بود.

5- كار به مقوله ای ناخوشایند تبديل می‌شد و روندی با شدت به سوی تخصص و یکنواختی به خود می‌گرفت که به صورت ضمنى رواج بیماری هایی مانند آنفولانزا، سرماخوردگی، دیفتری، آبله، طاعون و تيفوس در ارتباط با جانوران اهلی شده را تسهيل می‌کرد، ​«پاورقی: ”جانوران اهلی شده و ارتباط رواج بیماری های عفونی با اینگونه از جانوران https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/24642136/ نوشته ”س. موراند S. Morand؛ ”ریشه های بیماری های عمده عفونی در بشر https://www.nature.com/articles/nature05775 نوشته ”ناتان وولفه N.D. Wolfe» و در نتيجه آن طول عمر «پاورقی: میانگین طول عمر مردم دوران پیش کشاورزی کمتر از مردم مدرن نبود. رجوع شود به ”طول عمر گردآورندگان-شکارچیان ، مروری فرهنگی و پرسشگر https://onlinelibrary.wiley.com/doi/abs/10.1111/j.1728-4457.2007.00171.x  اثر ”م. گورون M. Gurven و ”کاپلان H. Kaplan» ​و تندرستی به شدت کاهش می‌یافت»

6- در نهايت، شايد تأثير گزارترین فرایند، پیدایش “خورشيد ایزدان مذكر” در خاورمیانه به خصوص مصر و یهودیه بود که به عنوان خدا یا پادشاه خدایان استنباط می‌شدند.

هزاره ها طول کشید تا این وقايع در یکدیگر ادغام و مكمل یکدیگر شوند و نیز گسترش یابند. سه هزار سال قبل از ميلاد، در عصر برنز، خاور نزدیک از هر نظر به جهان مدرن شباهت داشت. به عنوان مثال، بین النهرين مکانی برای گسترش رنج و بدبختی، جنگ‌های متوالی، خرافات مضحك، هنر سطح متوسط، توليد بی رویه بیش از حد، كمبود مصنوعی، نابرابری گسترده، استثمار مردم و طبيعت، ازدياد بیش از حد جمعیت، آداب اجبارى، سرمايه گذاری، استاندارد سازی، تقسيم كار، فشار زمان، ربا و بدهی، ماليات، فحشا، بیماری های لا علاج، رنج کاری، سلسله مراتب ناشایست، بیگانگی، متخصص پروری، بردگی، تخريب جنگل ها، فرسایش خاک، سرکوب اقلیت ها، مطيع سازی خشونت آمیز زنان، کودکان و بیگانگان بود. این همان چیزی است که ما آن را "تولد تمدن" می‌نامیم، یک وضعيت فوق العاده ناخوشایند که همه افراد روی زمین - حتی مردمی که بربر خوانده می‌شوند - در تلاش اجتناب از آن بودند.

گسترش تمدن را می‌توان با پیروی از گسترش اسطوره ها كه نمایانگر و توجيه كننده وضعيت امور هستند، ترسيم كرد. تولد و تجربه این تمدن را می‌توان در شباهتی عام، همسان با سقوط از بهشت (دوره پیش-کشاورزی) به سوی جهانی آلوده به گناه و فعاليت اجباری تحت مالکیت خورشیدایزدان مذکر مانند “زئوس”، “جهوه”، “ایندرا”، “مردوک” و غيره، که همپایانی مؤنث، مرموز و شیطانی در برهم زدن نظم خدایان را معرفی می‌کردند، ترسيم کرد. اسطوره های مرموز و شیطانی معمولا با شمایل یا نگاره ای مانند مار، “تایفون”، ابلیس، “وریترا”، “تیامات” و غيره به گونه‌ای خاص، مؤنث معرفی شدند. این رئيس بزرگ در آسمان، مالك و رهبر اسطوره های جنگجویان تمدن شد (جنگجویان حامی تمدن در ابتدا با توسل به اهلی کردن اسب تسلط خود را بر جوامع اعمال کردند، که آن اسب اکنون با بمب های اتمی جایگزین شده است.)، تا با پشتیبانی راهبان، این نمایندگان خودخوانده رئیس بزرگ جمعیت های آزاد و آرام آفریقا، آسیا و اروپا را تسخير کرده به زیر سلطه خود درآوردند!

...

1- پیش از این جمعیتهای بشری بدون حاکم «پیشوا و رهبر» می‌زیستند. هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که باور کنیم، که همدلی، برابری و آزادی تنها در گروه های کوچک مردمی امکان پذیر است. همچنین رجوع شود به تحقيقات و نوشته های ”جیمز اسکات James C. Scott در نوشتار علیه غلات https://yalebooks.yale.edu/book/9780300182910/against-grain   و نیز به چگونه میتوان مسیر تاریخ بشر را تغییر داد نوشته ”دیوید گره بر David Graeber [زاده ۱۲/۰۲/۱۹۶۱ مرگ ۰۲ /۰۹ /۲۰۲۰ ] محقق، استاد مردم شناسی دانشگاه ”ییل“ و فعال مکتب آنارشیسم؛ و ”دیوید ونگرو David Wangrow https://www.eurozine.com/change-course-human-history/ »

2-”ادوارد هیامس Edward Hyams در کتاب ”خاک و تمدن“، ”آخرین امپراتوری“ اثر ”ویلیام کوتکه William Kötke ، فرسایش تمدن“ اثر ”دیوید مونتگومری David Montgomery»

 

لینک شماره گذشته:

1 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2021/mey/785/bamdad.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 786  -  22 اردیبهشت 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت