راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بدون مشارکت مردم

هیچ مشکلی در ایران حل نخواهد شد

 

جامعه امروز ایران یک جامعه در هم تنیده و پیچیده است. زندگی همه مردم با صدها رشته به یکدیگر و به دولت و نهادهای اداره کننده امور متصل شده است. هر رشته‌ای که در یک عرصه قطع شود عوارض و پیامدهای خود را در همه عرصه‌های دیگر بسرعت نشان می‌دهد. برای مثال آنچه از آن به عنوان "آسیب‌های اجتماعی" نام برده می‌شود جدا از آسیب‌های عرصه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست، بلکه در پیوند مستقیم با آن است. در واقع سطح بالا و خطرناک آسیب‌های اجتماعی نشاندهنده وضع خطرناک در همه عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در ایران است. در چنین جامعه‌ای حل این همه مشکلات هر روزه و پیچیده از عهده دولت یا دستگاه‌های اداری و انتظامی و نهادهای رسمی بیرون است. با زور و چماق و دستور و بگیر و ببند نیز نمی‌توان بر این مشکلات غلبه کرد. مسئله "مشارکت" امروز به گره گاه اصلی حل همه دشواری‌ها و سختی‌های عمده و حیاتی جامعه ایران تبدیل شده است. چه در عرصه سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی. مشکلات جامعه ایران، کوچک یا بزرگ، امروز یا فردا، بدون مشارکت همه مردم ایران، با هم و هر یک در جای خود، دیگر قابل حل نیست. آیا رهبر جمهوری اسلامی با این مشارکت موافق است؟ همه شواهد نشان می‌دهد که پاسخ منفی است. اتفاقا ایشان بعنوان عمده ترین و به لحاظ جایگاه قدرتمندترین شخصیت سیاسی کشور مخالفت مشارکت مردم در حل مسائل است.

تردیدی اگر در مخالفت ایشان با مشارکت ملی وجود دارد کافیست نگاهی به ترکیب مجمع تشخیص مصلحت بیاندازیم یا انتصاب‌های ایشان را نگاه کنیم. چرا هر کسی را که مردم نمی‌پذیرند و طرد می‌کنند راهی این مجمع می‌شود؟ بسیاری از کسانی که در این مجمع برای تشخیص مصلحت نظام نشسته‌اند در شهر خود صد رای هم نمی‌آورند، برچه اساس تشخیص دهنده مصلحت نظام شده اند؟ چرا درهای این مجمع بر روی شخصیت‌های مستقل، رهبران احزاب، نهادهای مدنی، سندیکاها، شوراها، اتحادیه ها، سازمان‌های اجتماعی و … باز نیست؟ مردم شهردار تهران را طرد می کنند ایشان او را رئیس مجلس می کند، مردم رئیسی را در انتخابات طرد می کنند ایشان او را رئیس قوه قضائیه می کند و دهها نمونه دیگر.

چرا رهبران کارگری و سندیکایی و معلمان و پرستاران و کارمندان که قوه قضاییه آنها را زندانی کرده، نباید در اداره کشور مشارکت داشته باشند؟ چرا باید سازمان‌های اجتماعی و صنفی آنها غیرقانونی شود؟ اینها خودشان بخشی از راه حل مشکلات اجتماعی هستند. حل یا کاهش مشکلات کشور بدون مشارکت آنها ممکن نیست. در همه جای دنیا از ظرفیت و توان سازمان‌های صنفی در جهت کاهش مشکلات و ایجاد توازن اجتماعی بهره می‌گیرند تا کار به آن بحرانی نرسد که اکنون در ایران رسیده است.

حل معضلات اجتماعی و نه فقط اجتماعی بلکه همه مشکلات و دشواری‌های کشور بدون مشارکت همه مردم ایران، مسلمان و غیرمسلمان و معتقد و غیرمعتقد به جمهوری اسلامی، ممکن نیست. تمام سیستمی که ساختار جمهوری اسلامی شده، مبنای جلوگیری از مشارکت مردم در حل مشکلات را دارد و دلیل انباشته شدن دشواری‌ها و رسیدن آنها به مرز انفجار هم در همینجاست.

در شرایطی که اشکار شده که حل مشکلات کشور بدون همکاری و مشارکت مردم روز به روز بیشتر ناممکن می‌شود، چرا جمهوری اسلامی همچنان از این مشارکت وحشت دارد و با آن مخالف است؟ چه راه  حلی برای آن دارد؟

دلیل وحشت روشن است. مشارکت مردم در حل و اداره امور موجب آگاهی و افزایش توان مداخله آنهاست و این به قدرت و ثروت یک اقلیت اندک حکومتی و حاشیه حکومتی لطمه می‌زند!

شاید آقای خامنه‌ای و کسانی که در اطراف ایشان هستند راه حل را در آن دیده‌اند که با انبوه شدن مشکلات اجتماعی و اقتصادی و ناتوانی طبیعی دولت در حل آنها موفق خواهند شد هم دولت های نا همسو با خود را فلج کنند، و هم در شرایط گسترش بحران اقتصادی و اجتماعی، مسئله مشارکت مردم فقیر و درمانده را با سازمان‌هایی نظیر "بسیج" حل کنند که در اینصورت آب در هاون می‌کوبند. بسیج 30 میلیونی خواب و خیالی است که فرماندهان سپاه برای رهبر تعریف می کنند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 




 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 787  -  29 اردیبهشت 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت