راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

زیاد خواهی های

سلطان ترکیه

تا کجا پیش میرود؟

ولادیمیر کودریاوتسیف

بنیاد فرهنگ استراتژیک

ترجمه- کیوان خسروی

 

 

اقدامات و خیالپردازی های ژئوپلیتیکی آنکارا گاهی نفسگیر است. ترکیه سر جای خودش نیست. این کشور در روندها و جریانات نظامی- سیاسی عراق، سوریه، لیبی، مدیترانه و قفقاز حضور دارد و درحال زد و بند در اوکراین و آسیای میانه است. در تلویزیون ترکیه طرح های گسترش بیشتر حوزه های نفوذ ترکیه بطور منظم مورد بحث قرار می گیرد. با این حال مسئله تنها نفوذ بین المللی این دولت خواهان تجدید امپراتوری نیست. این یک سیاست خارجی مستقل و پروژه های (ساخت پل عظیم، فرودگاه کیهان نوردی،خط لوله...) بزرگ داخلی است. ترکیه در این امر چه خیال و هدفی دارد؟ روابط ترکیه با مراکز قدرتی مانند آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا چگونه است؟ در مورد چین همکاری بر اساس سود متقابل (بویژه در چارچوب پروژه «یک کمربند و یک راه»چین) در حال گسترش است. آنچه که در مورد روابط ترکیه با اروپا میتوان گفت، اینست که اروپائی ها چیزی برای اشتراک ندارند. نمونه بارز سفر اخیر رهبران عالی رتبه اتحادیه اروپا به آنکارا است. بسیاری بر این باور هستند که اردوغان عمداً اتحادیه اروپا را در شخص رئیس کمیسیون اروپا «اورسولا فون در لاین» تحقیر کرد که در زمان مذاکره صندلی برای وی پیدا نشد. زمانی ترکیه تلاش کرد عضو اتحادیه اروپا بشود، اما بعد آنکارا راه دیگری را طی کرد و اردوغان فقط به پول اتحادیه اروپا نیازمند بود: اگر پول نبود، رئیس جمهور ترکیه احتمالا هرگز با بروکسل ارتباط بر قرار نمی کرد که با او با تحقیر آشکار رفتار کند. در اروپا نیز احساس گرمی نسبت به ترکیه وجود ندارد (بویژه در فرانسه). با این حال اروپایی ها از دیالوگ با آنکارا، ضمن بیم و هراس از جریان جدید مهاجران، شورش آورگان و مهاجران ترکیه در اروپا و وخیم شدن روابط تجاری به زور حمایت می کنند، تا چه رسد به چشم انداز درگیری مسلحانه در دریای مدیترانه برسر درگیری ترکیه با یونان. اردوغان می فهمد که امروز اتحادیه اروپا – آن نیرویی نیست که آماده و قادر باشد وی را محدود کند. آمریکا و روسیه- امر دیگری است و در اینجا «سلطان ترکیه» بسیار محتاطانه عمل می کند. داستان هواپیمای سرنگون شده روسی (بویژه پیامدهای اقتصادی آن) و همچنین موضع پیگیرانه مسکو در مورد سوریه و لیبی، چیزهای زیادی را به اردوغان آموخت. اکنون در مناسبات با کرملین رهبر ترکیه سعی می کند سوزن به تاول نزند، و وقتی می بیند که مشکلاتی می توانند بوجود بیایند، سعی می کند سازش و مصالحه کند. برای نمونه پیش از سفر و دیدار رئیس جمهور اوکراین به آنکارا، یک مکالمه تلفنی بین سران کشورهای روسیه و ترکیه انجام شد که طی آن همانطور که در گزارش کرمیلن گفته شد، «به درخواست اردوغان ولادیمیر پوتین رویکردهای روسیه را برای حل بحران داخلی اوکراین بیان کرد». در نتیجه رئیس جمهور ترکیه اوضاع  «دنباس» را نه چندان ضد روسی همانند غرب، ارزیابی می کند.

مسکو برای اردوغان هم بمثابه شریک اقتصادی استراتژیک مهم است (کافی است پروژه« ترک استریم» و نیروگاه هسته ای «آق قویو»را بیاد بیاورید) و هم بعنوان یک توازن ژئوپلیتیک در روابط با آمریکا، که توافقنامه «اس-400» و گفتگوها درباره تحویل جدیدترین جنگنده های روسی به ترکیه این امر را تایید می کند. جالب این خواهد بود که رفتار دولت جدید آمریکا با آنکارا چگونه خواهد بود (ضمناً اقدام به کودتا در ترکیه در سال 2016 در دوران رئیس جمهور دمکرات بارک اوباما انجام شد). اکنون واشنگتن با درخواست های کنار گذاشتن «اس-400» و تحریم های فعلا نمادین آغاز کرده است و ظاهرا حسن تفاهم کامل در روابط آمریکا و ترکیه پیش بینی نمی شود. ترکیه می کوشد یک سیاست خارجی تهاجمی مبتنی بر اصول برابری، همکاری و رقابت با نیروهای برجسته جهان معاصر انجام دهد که بطور کلی دولتهای«بزرگ»(کشورهای واقعا مستقل) را از دولتهای«کوچک» (کشورهای وابسته) متمایز می کند. در درون کشور بمثابه یک دولت و قدرتی در سطح جهانی با ایجاد واکسن ترکیه علیه ویروس کرونا و پروژه احداث کانال «استانبول»- شریان قابل کشتیرانی جدیدی که دریای مرمره و دریای سیاه را بهم متصل خواهد کرد، باید تایید شود. ترکیه هر روز بیشتر و بیشتر«با گوشت امپراتوری» و با ویژگی های خارجی و داخلی یک قدرت بزرگ منطقه ای فربه می شود. ظاهرا این موقعیت او تقویت خواهد شد، هرچند ترکها از پایگاه اقتصادی به اندازه کافی محکم و پایدار (بدلیل مشکلات ارزی، بانکی، بدهی های دولتی) برخوردار نیستند. آیا ممکن است که امپراتوری جدید ترکیه یک کلوسوسیا ابر قهرمانی با پاهای گلی از آب در آید که بدون ارزیابی قدرت درگیر یک بازی باخت برای خود بشود؟ کاملا امکان پذیر است. اگر از تشابهات نظامی استفاده کنیم، در حال حاضر اقدامات آنکارا به یک حمله تهاجمی قدرتمند در کل خط مقدم جبهه با نفوذ عمیق به خاک دشمن بدون پشتیبانی لجستیکی مناسب در امتداد خط حمله شبیه است. چنین تصمیماتی می توانند موفقیت سریع را بهمراه داشته باشند، اما اگر موفقیت تثبیت نشود، این امر می تواند کوتاه مدت باشد و با ضربه خوردن، محاصره و نابودی نیرو و دسته های پیشرو بپایان برسد  که برای مدتی طولانی بدون حمایت نیروهای اصلی  مجبور به عمل شده اند. در جایی فشار را شل کرده و عقب نشینی کند. شرکای غربی ترکیه (پیش از همه آمریکا) در واقع هنوز تصمیم نگرفته اند که با ترکیه چه کنند. فعلا آنها تلاش می کنند جاه طلبی های اردوغان را در بستر و جهتی که آنها لازم دارند (از جمله با کمک تهدید به تحریم) هدایت کنند. ولی با گذشت زمان بازی استقلال و خودکفایی رئیس جمهور ترکیه ممکن است شرکای آتلانتیک را مجبور کند تا ترکیه را با استفاده از مخالفان داخلی رهبر ترکیه، تحت فشار جدی قرار دهند که برای آن بیش از اندازه کافی است. در آن زمان برنامه و پروژه های عظیم آنکارا می تواند مانند یک خانه پوشالی سقوط کند. اخیرا اردوغان ایده ایجاد «مگا بانک» اسلامی را مطرح کرد. «معمر قذافی» در زمان خود همچنین ایده ایجاد اتحادیه آفریقا را در سر پروانده بود که متکی به «دینار طلا» بود تا از سیستم ارزی و اقتصادی غربی مبتنی بر دلار خارج شود. همه بیاد دارند که این کار چقدر گران برای قذافی تمام شد. درست است که غرب دیگر آن غرب نیست، هم روسیه و هم چین می توانند به ترکیه کمک کنند، اما برای هرچیزی باید در این دنیا هزینه کرد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 788  -  5 خرداد 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت