راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سکوت در باره

آن روی دیگر

سکه تصرف

سفارت امریکا

 

   

13 آبان امسال مانند همه سال های گذشته به جدل درباره این رویداد تاریخی گذشت. 42 سال پیش در این روز دانشجویان موسوم به "خط امام" با تسخیر سفارت آمریکا فصل تازه ای را در روند انقلاب 57 گشودند که البته بزودی این دفتر براثر یک سلسله عوامل و بویژه تحت تاثیر جریان واپسگرای انقلاب فرهنگی با شعار "نه شرقی" بسته شد. تفسیر این رویداد همچنان 4 دهه است که ادامه دارد. عده ای که بیشتر سابقه ضد چپ و ضد کمونیست دارند آن را سرآغاز همه بدبختی های ایران می دانند و معتقدند که خوشبختی فقط در رابطه با آمریکا حاصل می شود. یعنی اگر ما مانند فیلیپین مستعمره آمریکا بودیم اکنون بسیار خوشبخت بودیم! عده ای از مخالفان سابق آن که حرکت دانشجویان خط امام را مشکوک و خواهان حمله به سفارت شوروی بودند اکنون به جرگه مدافعان ان پیوسته اند و تسخیر سفارت آمریکا را نمادی از ضرورت نداشتن رابطه و "اعتماد" به آمریکا وانمود می کنند.

ما در اینجا بدلایل تاریخی این حرکت که باید آن را در چارچوب زمان و مکان خاص خود مورد قضاوت قرار داد کاری نداریم. خلاصه ماجرا این بود که تحت تاثیر سه جریان قشریون، لیبرالها و چپ روها و چپ نماها، جامعه ایران سال 58 دچار انشقاق و چند دستگی و درگیری های مداوم شده بود. آقای خمینی برای اینکه به این وضع پایان دهد و یک وحدت ملی ایجاد کند آن را در حول تسخیر سفارت و مبارزه ضدامپریالیستی پیش برد و از همگان و حتی فداییان خلق هم دعوت کرد که به این حرکت بپیوندند و از آن پشتیبانی کنند. آقای محمد توسلی دبیرکل کنونی نهضت آزادی که هم خود و هم حزب او مواضع متناقضی در مورد تسخیر سفارت داشته اند در گفتگویی با مهرنامه می گوید:

"واکنشی که جامعه در حمایت از تسخیر سفارت از خود نشان داد، موج نبود؛ توفان بود. به نظر و تحلیل بنده موضع گیری رهبر فقید انقلاب در قضیه اشغال سفارت ناشی از نبوغ و هوشمندی ایشان بود. زیرا شرایطی را که گروههای چپ بوجود آورده بودند و موج گسترده‌ای که ایجاد شده بود برای مهار آن چاره‌ای جز کنترل آن موج و التهاب فراگیر نبود. چه کسی می‏توانست این موج گسترده را کنترل کند؟ بنابراین، به نظر می‌رسد ایشان ترجیح دادند بحث «انقلاب دوم» را مطرح کنند و خودشان موج را کنترل نمایند."  (مهرنامه - آذر 1392)

نظر ایشان غیراز آن بخش که "التهاب"‌را به گردن گروه های چپ می اندازد درست است. در واقع التهاب نتیجه دست به دست هم دادن فعالیت های قشریون، لیبرال ها و چپ نماها بود واگرنه پیامد تسخیر سفارت به سقوط دولت موقت و انزوای ولو کوتاه مدت هر سه این جریان ها منجر نمی شد.

بحث در اینجا ولی بر سر این بخش نیست که قبلا درباره آن بارها در راه توده مفصل سخن گفته شده است. (مثلا مراجعه کنید به راه توده شماره 715 – 23 آبان 1398) سخن بر سر آن است که آنچه در این میان و در این بحث ها و تقابل های تکراری  هرساله فراموش می شود آن است که پرونده ماجرای سفارت آمریکا در همان سال های 58 و 59 بسته شد و با سفر مک فارلین به ایران در سال 1365 و ارسال قران اهدایی رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا برای مقامات جمهوری اسلامی دیگر سایه ای هم از حرکت تسخیر سفارت آمریکا باقی نماند که امروز قرار باشد داشتن یا نداشتن رابطه با آمریکا ارتباطی به تسخیر سفارت داشته باشد. البته مهدی هاشمی، از بستگان آیت الله منتظری، بدلیل افشای این سفر بعدها اعدام شد و این خود سراغاز منزوی شدن و حذف آیت الله منتظری گردید.

ولی پیامدهای سفر مک فارلین به ایران فقط با اعدام مهدی هاشمی تمام نشد، پیش از آن و برای آنکه امکان این سفر فراهم شود گروه عظیمی از توده ای ها، روشنفکران مترقی، هنرمندان و نویسندگان چپ گرا در پیش پای مک فارلین قربانی شدند. آن بخشی از واقعیت 13 آبان که نشان داده نمی شود و درباره آن سکوت می شود درست همین قسمت است. مقامات جمهوری اسلامی برای جبران تسخیر سفارت و اثبات حسن نیت خود به آمریکا چه شمار نویسندگان و روشنفکران و هنرمندان و فعالان مترقی و چپگرای ایران را قربانی کردند؟ در همان سال 1361 نماینده آمریکا زیر پوشش خبرنگار وال استریت ژورنال به ایران آمد و با آقای خامنه ای رئیس جمهور وقت دیدار کرد و صراحتا از او درخواست کرد حزب توده ایران را غیرقانونی کند. یعنی در واقع تمام طیف چپ مدافع انقلاب را از صحنه حذف کنند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می نویسد بعد از سرکوب توده ای‌ها و چپ ها "غربی ها امیدوار شده اند". این "امیدوار شدن غربی ها" با زندان ها و اعدام ها و پاکسازی ها به چه بهایی برای ده ها هزار انسان مبارز و روشنفکر و کارگر و خانواده ها و همسران و کودکان آنها تمام شد و چه فاجعه ای برای تکامل و بالندگی فرهنگ مترقی در جامعه ما بوجود آورد، فصل دردناکی از انقلاب 57 است که روزی نوشته خواهد شد. زیر پوشش اینکه گویا 13 ابان "آمریکا ستیزی" را رواج داده و به ایران لطمه زده، روی لطمه واقعی که به ایران و فرهنگ و هنر و دانش مترقی با کشتار و سرکوب روشفکران و مبارزان چپ وارد شد سرپوش می گذارند.

حادثه 13 آبان هر سال در واقع باید ما را به یاد هزاران مبارز و هنرمند و روشفنکر چپ و مترقی ایران و خانواده های آنان بیاندازد که قربانی احیای رابطه با آمریکا شدند و همچنان سرکوب آنها شرط رضایت غرب از ایران است. این روز را از این نظر نیز باید فراموش نکرد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 809  - 19 آبان 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت