راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه ستیزان

داخلی و خارجی

با هم رقابت دارند!

عسگر داوودی

 

 

 درحالیکه وزیر خارجه جمهوری اسلامی در سفر به مسکو، از گسترش مناسبات همه جانبه میان دو کشور و تبدیل آن به استراتژی سخن می گوید، در داخل کشور، رسانه ها همچنان به تبلیغات روسیه ستیزی ادامه میدهند و اجازه نمیدهند مردم، از پیشداوری ها فاصله گرفته و ذهن خود را از زیر فشار روسیه ستیزی که تمام رسانه  های فارسی زبان مستقر در خارج کشور به آن دامن میزنند رها کنند. بدین ترتیب دو دست خارج و داخل، در روسیه ستیزی یکدیگر را می شویند. فرق نمی کند که این رسانه ها سخنگویان راستگرایان حاکم باشند و یا اصلاح طلبان غیر حاکم. تازه ترین نمونه را از روزنامه جمهوری اسلامی انتخاب کرده ام.

یکشنبه 18 مهر روزنامه جمهوری اسلامی به بهانه تشنجات اخیر در مرز ایران ـ آذربایجان ـ ارمنستان مطلبی تحت عنوان «همسایگان متوهم» درج کرد که در ظاهر نکوهش کشورهای آذربایجان، گرجستان و ترکیه است اما در اصل مناسبات دوستی ج. اسلامی و روسیه را هدف گرفته است. قبلا نیز مشابه چنین مطالبی مستقیم و غیر مستقیم علیه مناسبات ایران و روسیه در این روزنامه منتشر شده است.

بررسی نظرات نویسنده ای که نامش اعلام نشده، خواننده را با دیدگاه نویسنده و همچنین مواضع روزنامه جمهوری اسلامی بیشتر آشنا می کند. نویسنده از جمله می نویسد: «اکنون بدون تردید ما قدرت نظامی اول منطقه هستیم».

با آرزوی نویسنده مطلب، البته می توان موافق بود، چون هر ایرانی میهن پرستی مایل است که کشورش قادر باشد در مواقع بروز خطرات و دشمنی ها از خود با قدرت دفاع کند، اما وقتی گفته می شود: «اکنون بدون تردید ما قدرت نظامی اول منطقه هستیم» آِیا این ادعائی بیش نیست؟ آیا واقعا جمهوری اسلامی «قدرت اول منطقه» است؟

در چهل دو سال گذشته و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی متاسفانه فرهنگ لاف و گزاف گوئی در تمام ابعاد فرهنگی ـ نظامی کشور ریشه دوانده و از صغیر تا کبیر، تا امکانی برای نوشتن و سخن گفتن گیرشان می آید «لغز خوانی » را شروع می کنند. کار بجائی رسیده که نه فقط هر پاسداری در باره تمامی امور سیاسی ـ فرهنگی ـ نظامی اظهار نظر می کند بلکه حتی یک طلبه، یک دانش آموز بسیجی، یک آخوند درجه چهار، یک کارمند متظاهر به ریش و مهر نماز روی پیشانی، یک نویسنده تازه به دوران رسیده، یک مجری جوان رادیو یا تلویزیون و... در وحله اول برای خودنمائی و در وحله دوم، طبق عادت فرهنگ غلط پدید آمده در چهل و دو سال بعد از انقلاب، در حین اظهار نظر در باره موضوعاتی که اساسا در تخصص او نیست، به لاف و گزاف گوئی متوسل می شود. بررسی دلایل روانشناسانه و جامعه شناسانه اینکه چرا فرهنگ گزاف گوئی در جمهوری اسلامی به «عادت» تبدیل شده، خود جای تحلیل و بررسی دارد که اکنون هدف این مطلب نیست. اما همچنین باید گفت که در مواردی این لاف و گزاف گوئی حتما از سر عادت فرهنگی چهل و دوساله نیست بلکه برخی ها با هدف و منظور قبلی لاف و گزاف می زنند و می گویند. آنها دارای اهداف سیاسی مشخص اند و یا مایلند جامعه را متوهم و زمینه درگیری های جدیدی را در تمامی ابعاد داخلی و خارجی جامعه ایجاد کنند و مسئولین سیاسی کشور را نیز بدنبال خود بکشانند!

نویسنده بی نام و نشان روزنامه جمهوری اسلامی با انتخاب عنوان «همسایگان متوهم» در عین متوهم شمردن سیاستمداران کشورهای آذربایجان، گرجستان و ترکیه پای مسئولین سیاسی روسیه را نیز به جمع متوهم ها می کشاند و می نویسد: «مدتی است که همسایگان شمالی و شمال غرب ما دچار توهم شده و تصورات نادرستی از شرایط کشور ما دارند. جمهوری آذربایجان که عددی نیست، دچار طمع‌ورزی‌های کودکانه شده» و روسیه «برادر بزرگ» این کشورهاست.

سوال این است: آیا نویسنده مطلب با نوشتن اینکه «جمهوری آذربایجان که عددی نیست» اصلا می داند چه می گوید؟ بنظر می رسد نویسنده با نوشتن چنین جمله ای یا از وضعیت ژئواستراتژیک ـ نظامی جمهوری آذربایجان و متحدانش (اسرائیل، ترکیه، گرجستان، پاکستان) بی خبر است یا می خواهد مسئولین ج. اسلامی را در خام خیالی و بی خبری نگهدارد. نویسنده مطلب ظاهرا از بروز هرگونه درگیری و تشنج در منطقه ابائی ندارد، بویژه اینکه در پایان مطلب نتیجه می گیرد که «مقابله با توهم همسایگان متوهم، چندان مشکل نیست.» آیا او درک می کند در صورت برافروخته شدن اختلافات بین ایران و ترکیه، آذربایجان و گرجستان کدام نیروهایی ممکن است به جمع مذکور بپیوندند؟ نویسنده مطلب روزنامه جمهوری اسلامی از درک بروز چنین خطری در مرزهای شمالی ایران عاجز است. خطری که می تواند حتی به محاصره نظامی ایران منجر شود. البته کاربرد اصطلاح «عددی نیست» دراین مقاله خود گویای بضاعت کلامی و سیاسی این مطلب است.

نویسنده با نوشتن جمله بعدی، خطای دوم را مرتکب می شود و می نویسد: «برادر بزرگتر این کشورها روسیه که در گفتگوهایش با جمهوری اسلامی ایران همواره لاف دوستی می‌زند، در برابر این تحرکات، ظاهراً تماشاچی است ولی به نظر می‌رسد در متن ماجراها قرار دارد و با این جریان مشکلی ندارد.»

معنی این جمله که روسیه در موضوع اختلافات بروز کرده مرزی دخالت دارد (در متن ماجرا قرار دارد) چیست؟ جز اینکه روسیه در پشت کشورهای نامبرده بالا پنهان شده و علیه ایران توطئه می کند؟ آیا این ادعا نوعی نعل وارونه زدن نیست؟ کدام عقل سلیمی می تواند تصور کند که روسیه خود را پشت اختلافات مرزی پیش آمده پنهان کرده؟ این ادعا به معنی متحد اعلام کردن سیاست روسیه با سیاست کشورهای آذربایجان، ترکیه و گرجستان است. همه کسانی که گوش و چشمی به رسانه ها دارند، می دانند که انواع اختلافات بین سه کشور نامبرده و روسیه وجود دارد، آیا این را نویسنده مطلب ویا مسئولین روزنامه جمهوری اسلامی نمی دانند؟ دم خروس زمانی آشکار می شود که چند جمله پائین تر می نویسد: «سیا و موساد، در مرزهای شمالی ما، بویژه در باکو نفوذ دارند و مهره‌های آنها در این مناطق فعال هستند.» بدین ترتیب نویسنده غیر مستقیم مدعی است که روسیه با سازمان سیا و موساد (سازمان امنیت اسرائیل) در آذربایجان همکاری دارد! در بخش پائین این مطلب دوباره به این جمله خواهیم پرداخت.

نویسنده مطلب با ورود به بحث عمیقا استراتژیک مربوط به منطقه ای از قفقاز که مجاور مرزهای ایران است می کوشد از آب گل الود، ماهی مورد نظر خود را بگیرد. شاه ماهی مورد نظر نویسنده البته «روسیه» است. نویسنده یا با ساده لوحی و یا از سر فرصت طلبی سیاسی روسیه را متهم می کند که اولا «برادر بزرگ» سیاسی کشورهای آذربایجان، ترکیه و گرجستان است! ادعائی که درقوطی هیچ عطاری نمی توان پیدا کرد. «برادری» روسیه با ترکیه، گرجستان و آذربایجان؟  نویسنده با ذکر جمله بالا این بار هم یا فرصت طلبانه به جعل واقعیتی سیاسی مبادرت می کند. یا اینکه اصلا از مناسبات سیاسی منطقه قفقاز بویژه در مجاورت مرز های ایران بی خبر است که البته چنین بی اطلاعی منطقی به نظر نمی رسد زیرا که اکنون حتی دانش آموزان در حد دیپلم مدارس ایران نیز در کتاب درسی تاریخ خود آموخته اند که کشورهای آذربایجان و گرجستان از طریق چه جنگ و خونریزی در سال 1991 از روسیه (شوروی سابق) جدا شده اند. یعنی 30 سال قبل. از همان تاریخ نیز هر دو کشور جزو اقمار غرب محسوب می شوند و در جبهه روسیه و چین قرار ندارند. ذکر اختلافات این دو کشور با روسیه هفتاد من کاغذ می شود و همچنین اختلافات روسیه با ترکیه هم قبل از فروپاشی شوروی و هم پس از آن تاکنون بر کسی پوشیده نیست. فقط یک نمونه آن ساقط کردن جنگنده بمب افکن روسی در سوریه در سال 1994 توسط ترکمن های تحت رهبری ترکیه در سوریه بود. (فراموش نکنیم این دولت اردوغان بود که همزمان با شورش واغتشاشات از قبل رهبری شده برای راه اندازی یک انقلاب نارنجی، سیل اعضاء داعش و القاعده را از طریق مرز زمینی خود با سوریه سرازیر کرد و این روسیه بود که در همکاری با دولت بشار اسد به جنگ داخلی سوریه پایان داد.) درگیری های اخیر بین ارمنستان به عنوان متحد طولانی مدت روسیه با جمهوری آذربایجان و ترکیه و دخالت اسرائیل در این درگیری ها به نفع آذربایجان و ترکیه نیز خود گویای کامل روابط بشدت دشوار این کشورها با روسیه می باشد که نویسنده مذکور مدعی است «روسیه برادر بزرگ» آنها ( ترکیه، آذربایجان، گرجستان و اسرائیل) است! نویسنده می کوشد تا با لقب «برادر بزرگ» با منحرف کردن ذهن خواننده، مناسبات برادرانه ماقبل فروپاشی را همچنان پس از 30 سال جدائی و استقلال این کشورها به خواننده حقنه کند!

به این چند جمله ادعائی روزنامه مذکور توجه کنید: روسیه «همواره لاف دوستی می‌زند، در برابر این تحرکات، ظاهراً تماشاچی است ولی به نظر می‌رسد در متن ماجراها قرار دارد و با این جریان مشکلی ندارد.»

در این جا کلمه های «ظاهرا» و «به نظرمی رسد» کاملا با دقت و پر معنی به کار برده شده. نویسنده می خواهد بگوید که روسیه در جریان تحرکات اخیر مرزی بین ایران و آذربایجان تظاهر به بی طرفی می کند اما «در متن ماجراها قراردارد» و « با این جریان مشکلی ندارد» به دیگر سخن روسیه با ترکیه و آذربایجان و اسرائیل علیه ایران متحد است!

نویسنده مطلب مذکور درسطح جهانی در برابر خود فقط و فقط مناسبات روسیه و ایران را می بیند و لاغیر. او در برابر خود فقط دو درخت می بیند اماجنگل حاصل از مجموعه درختان را نمی بیند!

بالاخره او حرف آخرش را وسط اختلاف مرزی بین ایران و آذربایجان با این کلمات اظهار می کند:« راه و رسم روس‌ها همیشه این بوده و اکنون نیز هست که با ظاهرسازی، سیاست‌ گندم‌نمای جو‌فروش را اِعمال می‌کند و در فرصت مناسب زهر خود را می‌ریزد. این، شناسنامه روسیه در روابط همیشگی با ایران بوده و در نیم ‌قرن اخیر نیز به روشنی همین سیاست را دنبال کرده‌است.»

نویسنده ادامه می دهد: «مقابله با توهم همسایگان متوهم، چندان مشکل نیست. کافی است دیپلماسی خارجی خود را هوشیار کنیم و انسجام داخلی را با جدیت و قاطعیت در دستور کار قرار دهیم. برای رسیدن به انسجام داخلی، باید کینه‌های بدر و خیبر را کنار گذاشت.»

 

برای مطالعه مقاله مذکور در روزنامه جمهوری اسلامی می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

https://jepress.ir/index.php?newsid=266633

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 805  - 21 مهر 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت