راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه ستیزی،

یعنی حمایت

از حمله نظامی

 به ایران!

 

 با ورود ارتش روسیه به اوکراین، به نمایش درآمدن قدرت نظامی روسیه، حمایت چین از روسیه و آغاز بحران نفت و گاز در اروپا، شتاب برای توافق اتمی با ایران سرعت گرفت که هدف از آن آشکار است: بهره گیری از نفت و گاز ایران و پر کردن بخشی از کمبود تحریمی نفت و گاز روسیه و درکنار آن ایجاد نفاق میان روسیه و ایران و جدائی آن دو از یکدیگر. این جدائی و خالی کردن پشت ایران از حمایت روسیه، یکی از استراتژی های امریکا و بطور کلی غرب است که رسانه های غربی و همآهنگ با آنها و حتی شدید تر از آنها توسط چند تلویزیون فارسی زبان خارج از ایران دنبال می شود. پیرامون هر یک از این مسائل بموقع خود بیشتر در گذشته نوشته ایم و در آینده نیز خواهیم نوشت، اما آنچه اکنون، وظیفه ملی میدانیم آن را اعلام کنیم مسئله توافق برجام است که درابتدا نیز بدان اشاره کردیم. ما اعتقاد داریم، امریکا دراین مرحله ممکن است در چارچوب همان استراتژی جلوگیری از رفتن ایران به جبهه شرق (روسیه و چین) امتیازهائی بصورت موقت بدهد، تا در فرصتی مناسب آن را پس گرفته و با ایران آن کند که در تمام سالهای پس از انقلاب 57 در برنامه خود داشته است. بی تفاوت از این که کدام رئیس جمهور از کدام یک از دو حزب امریکا در کاخ سفید هستند و یا باشند. ما همانگونه که در دوران اخیر بارها نوشته ایم، اعتقاد داریم ایران حتی در چارچوب توافق اتمی نیز باید دستآوردهای اتمی خود را حفظ کند و برتوان موشکی و پهپادی خود بیافزاید. این نظر را امروز و با فصل نوینی که جهان شاهد تقابل دو جبهه شرق و غرب است، یک گام محکم تر برداشته و اعتقاد داریم ایران باید کلاه خود را محکم تر از گذشته در توفانی که برخاسته نگهدارد. این حفظ کلاه به معنای آنست که باید قدرت اتمی و نظامی خود را حفظ کتد زیرا معلوم نیست فردا چه پیش خواهد آمد. جهان در حال پوست انداختن است و آنچه در اوکراین جریان دارد بخشی از همین پوست انداختن است. این پوست اندازی جهانی، خواه نا خواه به پوست اندازی داخلی کشورها نیز خواهد انجامید و از آن گریزی نیست، چنان که در روسیه آغاز آن را شاهدیم و امثال "چوبایس" ها که از طراحان اصلی خصوصی سازی در روسیه بودند فرار را بر قرار از کشور ترجیح داده اند.

همه میدانند که ایران گرفتار بحران اقتصادی است و فشار سنگینی بر مردم وارد می آید. لغو تحریم ها شاید بخشی از این فشار را کم کند اما این فشار در نهایت خود در گرو مقابله با مافیاهای اقتصادی و تغییر سیستم اقتصادی حاکم است. سیستمی که هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری اش پایه های آن را با نام برنامه "تعدیل اقتصادی" ریخت و همچنان ادامه دارد. آنقدر که تغییر این سیستم اقتصادی و خاتمه بخشیدن به حکومت مافیاهای اقتصادی می تواند فشار اقتصادی بر اکثریت مردم ایران را کم کند، لغو تحریم ها نمی تواند، چرا که این سیستم و این مافیاها حاصل لغو تحریم ها را نیز خواهند بلعید.

بنابراین، امروز ایران و آینده آن در گرو دو تصمیم ملی است: نخست تقویت قدرت نظامی و اتمی و دوم مقابله با مافیاهای اقتصادی و سفت کردن کمربندها در داخل کشور. در چارچوب همین دو تصمیم است که اعتقاد داریم نباید باستقبال شتابزده توافق اتمی رفت. اگر این توافق تا دیروز ضروری بود، امروز ضرورت ندارد و فردا در گرو آن پوست اندازی جهان است که بدان اشاره کردیم. منسجم تر و مصمم تر از هر زمان دیگری و بدون شعارها و نمایش های تبلیغاتی و رجزخوانی های بیهوده باید به سوی مناسبات همه جانبه (اقتصادی- سیاسی- نظامی) با جبهه شرق رفت. از هر توافق اتمی که در جهت تضعیف قدرت نظامی و اتمی ایران نباشد باید استقبال کرد و در مقابل، با هر توافقی که از این قدرت بکاهد مخالفت. بحث اصلی آنست که همزمان با در باغ سبزی که امریکا برای توافق اتمی نشان میدهد، مشغول تشکیل جبهه های نظامی در منطقه و قرار دادن کشورهای منطقه در کنار اسرائیل علیه ایران است. چهار تکه کردن ایران هدف امریکاست و جبهه ای که می خواهند در منطقه تشکیل بدهند همین هدف را دنبال می کند.

بجای تسلیم شدن به فشار امریکا، اروپا و اسرائیل، باید دیپلماسی منطقه ای را قوی کرد و در کوتاه ترین مدت مناسبات سیاسی با مصر و عربستان را برقرار کرد و از این طریق ترکیه و اسرائیل، هر دو را در منطقه زیر فشار گذاشت.

درداخل کشور نیز بجای فشارهای اجتماعی و سیاسی به مردم، باید آنها را محرم دانست و دلائل اقتصادی و سیاسی نزدیکی به جبهه شرق را توضیح داد. باید فضائی را در فضای رسانه ای ایران باز کرد که موافقان غیر حکومتی و مخالفان سیاست های داخلی حکومت، دلائل ضرورت رفتن به شرق را بیان کنند. تنها در این گردش به شرق است که غرب زیر فشار رقابت ناچار خواهد شد استقلال ایران را پذیرفته و دست از فشارهای تحریمی و اقتصادی علیه ایران بردارد. پول های توقیف شده ایران را آزاد کند و بدون هیچ پیش شرطی حاضر به حضور اقتصادی و سرمایه گذاری در ایران شود. بدین ترتیب است که گردش به شرق به معنای مقابله با غرب نیست بلکه در جهت استقلال ایران است. ما، پشت روسیه ستیزی کنونی درایران را که از داخل و خارج بدان دامن زده می شود، حمایت شرمگینانه از حمله نظامی به ایران را می بینیم. فرق نمی کند که این حمایت از جبهه اصطلاح طلبان بر خیزد و یا از جبهه اصولگرایان. آنها در مجموع بر این باورند که چون زورشان به حکومت نمی رسد، بهتر است با حمله به ایران زمینه سقوط حکومت فراهم شود، غافل از آن ویرانی تاریخی که برای ایران به بار خواهد آمد و کشور را غرق فاجعه ای خواهد کرد که از دل آن 4 تا 5 ایران کوچک بیرون خواهد آمد. روسیه ستیزی، امروز روی دیگر سکه حمایت از حمله نظامی به ایران است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 842  - 5 مرداد1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت