راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اهداف پنهان

در جنگ یمن!

واشنگتن- فروزنده فرزاد

 

جنگ فرسایشی در یمن که پای جمهوری اسلامی نیز به آن کشیده شد، بهانه ایست برای هدفی بزرگتر. با این هدف که دریای سرخ و دهانه "عدن" و اتصال به اقیانوس هند در اختیار امریکا و انگلستان قرار بگیرد. دراین میان، سیاست های جمهوری اسلامی برای رساندن سلاح به حوثی های یمن و همچنین عملیات همیشه مشکوک القاعده در منطقه، بهانه های کافی را دراختیار امریکا و انگلیس برای حمایت از ادامه این جنگ قرار داده است. آن استراتژی دراز مدتی که جنگ یمن را موجب شده چیست؟

شواهد نشان میدهد که دو هدف در این جنگ دنبال می شود:

1 -  انتقال نفت خلیج فارس از طریق لوله کشی های جدید نفت از مرزهای مشترک عربستان و یمن و رساندن آن به دریای سرخ، با هدف ایجاد الترناتیوی برای عبور نفت از خلیج فارس و دهانه هرمز و خنثی سازی تهدیدهای جمهوری اسلامی برای بستن این دهانه، در صورت حمله نظامی به ایران و یا تحریم نفت ایران.

2 -   دراختیار گرفتن باز هم بیشتر نفت خلیج فارس و فشار سیاسی و اقتصادی به هندوستان و چین.

بخش هائی از گزارش دریاسالار "ویلیام فالون" فرمانده وقت نیروهای دریایی ایالات متحده در برابر کمیته خدمات مسلح سنای امریکا در تاریخ 3 مه سال 2007 را بخوانید:

 

ملل شاخ افریقا، یمن، جیبوتی، سومالی، اریتره، کنیا، گرفتار بر خوردهای مرزی؛ شورش؛ فساد؛ نفوذ تروریست و فقر هستند. با همکاری ناتو و ایالات متحده و فشاری که از طرف نیروهای ما بر نیروهای تروریستی در افغانستان و عراق وارد می آید، این احتمال افزایش می یابد که تروریست ها از شاخ افریقا به عنوان محلی برای برنامه های خود استفاده کنند. نیروهای متحد (ناتو و امریکا) ماموریت مشترک در شاخ افریقا را بر عهده دارند. این نیرو با 1300 پرسنل از ایالات متحده و همکاری نزدیک وزارت امور خارجه (سفارتخانه ایالات متحده امریکا در منطقه) و وزارت دفاع مشغول عملیات و ماموریت های آموزشی در شاخ افریقا هستند. این نیرو همچنین سرگرم افزایش توانایی قوای کشور یمن برای مبارزه با تروریسم و آمادگی جنگی است. فعالیت نیروهای ایالات متحده شامل آموزش همراه با پروژه های شهری مانند حفاری چاه، ایجاد مدارس و کلینیک و فراهم کردن سرویس های پزشکی است.

 

گزارش دوم دریاسالار فالون در همین تاریخ

 

دولت های خلیج عرب (خلیج فارس) اعضای شورای همکاری خلیج، یعنی کشورهای بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی شرکای مهم ما برای حفظ پایداری خلیج اند. ما با این دولت ها و نیروهای امنیتی آنها همکاری نزدیکی خواهیم داشت تا برنامه های همکاری دو جانبه امنیتی قدرتمندی را توسعه دهیم و اعتماد و قابلیت بر خورد با تروریسم را در نیروهای آنها آماده سازیم. هر یک از این دولت ها شریکی ارزشمند در تلاشهای امنیتی متقابلند. بعنوان مثال مرکز مشترک ضد تروریسم بحرین بسیاری از سازمان های این دولت را جهت آمادگی در مقا بل حملات احتمالی تروریستی یاری کرده است. ایالات متحده عربی در( گلف ایر) میزبان مانورهای هوایی نیروهای ایالات متحده در منطقه است و این کشور همکاری های چند جانبه را میان شورای همکاری خلیج فارس، مصر و اردن ایجاد می کند. همچنین قطر میزبان عالی برای مرکز عملیات هوایی ما و مرکز فرماندهی ایالات متحده است. در سال 2006 این کشور میزبان مانور نظامی چند ملتی بنام (وا کنش به بحران اراده عقاب) بود. کشور عمان نیز که مو قعیتی استر اتژیک در منطقه دارد، در مانورها و سایر فعا لیت ها با نیروهای ایالات متحده همکاری می کند؛ تا تجارت جهانی در دریای عمان جریان داشته باشد و سواحل ومرزهای آن امن بماند. در سال 2006 فرماندهی مرکزی 38 مانور نظامی مشترک با این کشور در خلیج فارس اجراء کرد. عربستان سعودی شریک بسیارمهمی است و مبارزاتش بر ضد تروریست ها در منطقه چشمگیر بوده است. این کشور فعالیت های گروه القاعده را در شبه جزیره عربستان تضعیف کرده است. با ارتقاء همکاری های ما با این دولت ها، امکان دسترسی ضروری ما به بندر گاه و پایگاه و حق عبور هوایی و حفاظت از نیروهای ایالات متحده در منطقه تامین می شود. در رابطه و مشارکت با دولت کویت که بیش از 20 سال پا بر جا بوده است، ما یک کشور حامی و دائمی و میزبان فرماندهی بخش زمینی نیروهای نظامی ایالات متحده را داریم. این کشور ایستگاه اصلی ورود و خروج نیروهای ما به کشور عراق می باشد. من نمی توانم عملیات نظامی در عراق را بدون حمایت همه جانبه کو یت تصور کنم. بحرین یکی دیگر از شر کای ما بوده و از نیروهای دریایی ایالات متحده به مدت 60 سال استقبال کرده است. این کشور اقامتگاهی برای فرماندهی مرکزی نیروهای دریایی ایالات متحده و ناو گان پنجم ایالا ت متحده محسوب می شود.

 

آنچه در یمن جاری است، آیا رویدادی است که امنیت برای ایران و جمهوری اسلامی می سازد؟

به نظر من این مهم ترین سئوالی است که در باره حوادث یمن باید به آن فکر کرد و پاسخ منطقی را یافت. تکرار اخباری که عموما جهت دار و با هدف های استراتژیک قدرت های بزرگ در منطقه و حکومت های اقماری عرب در خلیج فارس و حتی منطقه مرتب پخش می شوند، ما را به سر چشمه انگیزه های آنچه در یمن روی میدهد هدایت نمی کند. بویژه که بی وقفه می کوشند رویدادهای یمن  را به جنگی مذهبی و حتی قبیله ای تبدیل کنند و یا حداقل چنین تبلیغ کنند.

یمن نیز مانند لیبی ساختاری قبیله ای دارد و از محروم ترین و فقیرترین کشورهای منطقه است. کشوری که از یکسو به خلیج عدن وصل است و از سوی دیگر به دریای سرخ و همین موقعیت استراتژیک و عبور خط لوله های نفت است که اهمیت تسلط بر آن را چند برابر کرده است.

یمن در امتداد مسیر دریایی اصلی اروپا به آسیا، نزدیک به پر رفت و آمدترین خطوط کشتیرانی دریای سرخ واقع شده است. مسیری که روزانه میلیونها بشکه نفت را از راه کانال سوئز جابجا می کند. یمن کنونی در سال۱۹۹۰ و پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تضعیف دولت متمایل به چپی که در جنوب این کشور حاکم بود، و از اتحاد یمن شمالی و جنوبی بوجود آمد. در کنار شهرهای بزرگ یمن نواحی قبیله ای خود مختاری وجود دارند که مسلح نیز هستند. این نیروهای مسلح محلی بر اساس رسوم خود و بدون توجه به قانون اساسی یمن، قوانین خود را اجرا می کنند. حوثی ها در میان تعداد زیادی از همین قبائل دارای نفوذ هستند.

رسانه ها، ازجمله رسانه های جمهوری اسلامی سعی دارند بر شیعه بودن حوثی ها تاکید کنند. آنها با آوردن کلمه «شیعه» پس از اسم «حوثی» تلاش می کنند جنگ در یمن را یک جنگ مذهبی از تقابل شیعه و سنی جلوه دهند. حال آنکه عقاید حوثی های زیدی به سنی ها نزدیک تر است تا به شیعه های اثنی عشری در ایران.

حوثی ها عمدتا در شمال یمن زندگی می کنند. اسم «حوثی» از اسم خانواده ای که رهبری قبیله را بر عهده دارد می آید. در سال ۲۰۰۴، دولت یمن دستور دستگیری «حسین بدر الدین الحوثی»، رهبر مذهبی زیدی ها و عضو پارلمان یمن را به اتهام رهبری شورش حوثی ها و نمایش خشونت علیه اسرائیل و آمریکا صادر کرد که در این عملیات صدها  تن  دستگیر شدند. در همین موج سرکوب و دستگیری ها "الحوثی" و ده ها تن از طرفدارانش به قتل رسیدند. از آن پس، مبارزه حوثی ها شکل کامل نظامی به خود گرفت و علیه دولت مرکزی وارد عمل شدند. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ شش جنگ پیاپی میان حوثی ها و قبائل حامی آنها روی داد.

این نکته آشکار است که حوثی ها از جمهوری اسلامی کمک نظامی دریافت می کنند و تکذیب آن چه از جانب ایران و چه از جانب حوثی ها بی فایده است.

 باید دید جمهوری اسلامی از مرداب یک جنگ مذهبی در منطقه چگونه رهائی خواهد یافت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 821  - 13 بهمن 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت