راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

افغانستان

دو تکه می شود!

«النا پانینا» موسسه روسترات

ترجمه- کیوان خسروی

 

وضعیتی نگران کننده در اطراف افغانستان پدید می آید. صاعقه ژئوپلیتیکی غیرمنتظره ای در حال  درخشیدن است. اولین مورد در خط «دیورند» در منطقه مرزی افغانستان و پاکستان رخ داد، جایی که درگیری های مسلحانه بین واحدهای ارتش پاکستان و نیروهای طالبان بیشتر شده است. این خط در زمان امپراتوری بریتانیا در سال 1893 در نتیجه توافقنامه بین «عبدالرحمن» امیر افغانستان و لرد «دیورند» وزیر خارجه دولت استعماری بریتانیا در هند بریتانیا ایجاد شد. در اوایل ماه ژانویه سال جاری، یگان‌های ارتش پاکستان در جنوب غرب در منطقه «چهاربرجک» به افغانستان حمله کردند و سعی کردند در آنجا سنگر ایجاد کنند. به مرزبانان افغان دستور حمله داده شد. این اولین حادثه مرزی نبود. اسلام آباد استدلال کرد اقدامات خود را به این که شاخه جنبش طالبان مستقر در پاکستان ظاهراً وظیفه اجرای پروژه پشتونستان بزرگ را بشکل و شمایل "امارت اسلامی افغانستان" طالبان در برابر خود قرار داده است. این یک پارادوکس است، به خصوص که طالبان در گذشته منبعی بود که اسلام آباد از طریق آن تلاش می کرد افغانستان را کنترل کند.

صاعقه دوم: همین روزها، «ژانگ جون»سفیر چین در سازمان ملل، «نگرانی شدید» خود را درباره افزایش فعالیت جنبش اسلامی ترکستان شرقی و حزب اسلامی ترکستان در ترکستان شرقی ابراز کرد. البته پکن اویغور «سین کیانگ» را در نظر دارد که بخشی از جمهوری خلق چین به عنوان منطقه خودمختار اویغورستان سین کیانگ است. به گفته این دیپلمات چینی، «خروج نیروهای خارجی از افغانستان یک خلاء امنیتی ایجاد کرده است، این هرج و مرج فرصتی را برای نیروهای تروریستی فراهم کرده است تا حضور خود را گسترش دهند». این واقعیت قابل توجه است که پکن قبلاً موفق به مذاکره با طالبان شده بود که جنگجویان «اویغور» را از منطقه واقع در نزدیکی بخش کوچکی از مرز افغانستان با چین به مرکز کشور منتقل کردند. سخن در مورد ولایت بدخشان است که در امتداد مرز 76 کیلومتری این کشور با چین قرار دارد. اکنون به نظر می رسد که طالبان یا بخشی از آنها به گونه ای عمل کرده اند که چین نگران امنیت خود است. رویدادها هم در خط «دیورند» و هم در ولایت بدخشان نشان می‌دهند که کسی طالبان را همزمان به دو جهت  - پاکستان و چین می‌چرخاند، اگرچه پیشتر اسلام‌آباد و پکن آشکارا از کابل حمایت می‌کردند. در عین حال، نیروهای مختلف سیاسی درون افغانی به دسیسه های ژئوپلیتیکی روی می آورند. در چارچوب جهانی، سناریوهای مختلفی از تکامل بعدی رویدادها امکان پذیر هستند، در این منطقه، ایالات متحده آمریکا یا تلاش خواهد کرد تا روشی برای مقابله با چین بیابد، یا سناریویی از رویارویی سخت را انتخاب کند، که "قوس بی ثباتی" را در اطراف امپراتوری آسمانی بصورت تایوان، میانمار، افغانستان و تحریک روحیه اعتراضی در هنگ کنگ و تبت ایجاد کند.

اکنون به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفته است تا بُردار تلاش های خود را تغییر دهد، اقدامات نامتقارن انجام دهد و "جنوب بزرگ" را به آتش بکشد تا روند تشدید تنش های نظامی-سیاسی را در سرپل های دیگری - در اطراف اوکراین و تایوان - ادامه دهد و جایگاه تعیین کننده در این طرح به افغانستان و پاکستان اختصاص دارد. واشنگتن می تواند اجرای طرح "پشتونستان بزرگ" را آغاز کند، پشتون های افغان و پاکستانی را که بیش از 42 درصد از جمعیت افغانستان و 15 تا 20 درصد در پاکستان را تشکیل می دهند، بسیج کند، اما مهمتر از همه-  کسانی هستند که از نظر جغرافیایی بطور متمرکز در این دو کشور زندگی می کنند. ایالات متحده آمریکا تلاش خواهد کرد تا جنبش قدیمی را که خواستار اتحاد قبایل پشتون دو کشور در یک ملت جدید پشتون است، احیا کند. علاوه بر این، "پشتونستان بزرگ" می تواند افغانستان و پاکستان را نه تنها به عنوان یک صحنه واحد عملیات نظامی تعیین کند، بلکه این دو کشور را به بخش های مختلف تقسیم کرده و حتی مداخله نظامی هند را برانگیزد. تا آنجایی که به چین مربوط می شود، جدایی طلبی در طول تاریخ آن به عنوان یک مسئله جدی، یکی از عوامل بی ثباتی و تهدیدی برای تمامیت ارضی این کشور باقی مانده است. مسئله وضعیت حقوقی بین المللی تبت، ناآرامی ها در هنگ کنگ، و اعلام استقلال تایوان همچنان مسائل دردناکی در سیاست داخلی و خارجی پکن باقی مانده است. اما جدایی طلبی «اویغور» که ریشه های تاریخی و پیشینه مذهبی عمیقی دارد و خود را در فعالیت های افراطی و اقدامات تروریستی نشان می دهد، شاید خطرناک ترین شکل جدایی طلبی قومی در این کشور باشد. یعنی تلاشهای مشهود با کمک یک متحد موقعیتی در چهره طالبان، بی ثباتی افغانستان را به پاکستان و چین گسترش دهند. «قوس بی ثباتی» که در اطراف افغانستان ایجاد می شود، می تواند در صورت بدتر شدن وضعیت افغانستان، احتمال استقرار برخی واحدهای نظامی آمریکایی در آسیای مرکزی را مطرح کند. آمریکا پس از خروج از افغانستان به دنبال راهی برای حفظ حضور خود در منطقه است. ایجاد «قوس بی ثباتی» در اطراف افغانستان یکی از گزینه های چنین راه حلی است.

 

https://russtrat.ru/poziciya-eleny-paninoy/29-marta-2022-1524-9658

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 836  - 25 خرداد 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت