راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

اسناد تاریخی میگوید:

اتحادیه اروپا

ساخته و پرداخته

امریکاست و

زیر مجموعه ناتو!

 

 

موضع اتحادیه اروپا در جنگ اوکراین و دنباله روی آشکار این اتحادیه از امریکا برخلاف منافع و امنیت کشورهای اروپایی حیرت بسیاری از ناظران را برانگیخته است. این حیرت ناشی از درک نادرستی است که از اتحادیه اروپا وجود دارد که رهبران امریکا و گردانندگان اتحادیه اروپا هم بدان دامن می زنند. براساس این درک گویا اتحادیه اروپا چیزی جدا از امریکا و حتی وزنه ای دربرابر آن یا در تضاد منافع با آن است. جنگ اوکراین نشان داد که این یک تخیل کامل است. در واقع اتحادیه اروپا، همان امریکاست، چیزی نیست جز زایده ناتو و امریکا. اینکه این یا آن کشور اروپایی با امریکا دارای تضاد منافع باشند و تا آنجایی که هنوز استقلالی برای آنها باقی مانده بخواهند سیاست مستقلی را در پیش گیرند کمابیش همچنان اینجا و آنجا می تواند وجود داشته باشد، ولی اتحادیه اروپا به عنوان یک نهاد فراملی ساخته دست امریکا و جزیی از استراتژی امریکا برای تسلط بر اروپا و جهان است.   

اسناد تاریخی نشان می دهد که جامعه اروپایی از همان آغاز با اشاره امریکا تشکیل شد. در همان دهه ۵۰ میلادی حزب کمونیست فرانسه اسنادی را منتشر کرد که نشان می داد دست امریکا پشت ایجاد این اتحادیه است. بعدها ژنرال دوگل رییس جمهور وقت فرانسه نیز بر این واقعیت تاکید کرد و دربرابر آن موضع گرفت. دوگل در مصاحبه مطبوعاتی ۱۵ مه ۱۹۶۲ زمانی که هنوز جامعه اروپایی مرکب از شش کشور بود به صراحت چنین گفت: "به ما می گویند بیاییم یک نهاد فراملی از شش کشور درست کنیم. این فکریست که شاید برای برخی ها جذاب باشد. ولی من نمیدانم چگونه می توانیم آن را در عمل پیاده کنیم و امضای ۶ کشور را پای یک کاغذ بیاوریم. در این اروپای واحد دیگر هیچ سیاست مستقلی وجود نخواهد داشت. یعنی دیگر سیاست اروپایی وجود نخواهد داشت. بنابراین این اروپا باید بدنبال کسی در خارج از آن برود که دارای چنین سیاستی هست. بدنبال یک فدراتور و هماهنگ کننده ولی این فدراتور اروپایی نخواهد بود." بعبارت دیگر اتحادیه اروپا را امریکا برای آن راه انداخت که دیگر کشورهای اروپایی نتوانند هیچ تصمیم مستقلی بگیرند و تصمیمات از جانب یک غیراروپایی گرفته شود که قدرت هماهنگ کردن انها با هم را داشته باشد. یعنی ایالات متحده امریکا.

بلافاصله پس از این مصاحبه، 5 عضو حزب ام.ار.پ که "روبرت شومان" پیشنهاد کننده تشکیل اتحادیه اروپا رییس آن بود دولت را ترک کردند و دوگل اکثریت پارلمانی را از دست داد و مجبور شد از سخنان خود بازگردد. اسناد وزارت دفاع امریکا که در سال ۲۰۰۰ از محرمانه بودن خارج شدند و نشریه تلگراف بریتانیا انها را منتشر کرد نشان می دهد که روبرت شومان دستوربگیر و حقوق بگیر امریکا بوده است و پیشنهاد ایجاد اتحادیه اروپا همچون یک بازار آزاد براساس تجربه امریکا در ضمیمه اقتصادی و سیاسی کردن کانادا در اختیار شومان قرار گرفته بود.

سماجت امریکا در گسترش اتحادیه اروپا و عضویت تعداد هرچه بیشتری از کشورها در آن علاوه بر ناتوان کردن کشورهای اروپایی در تصمیم گیری ناظر به وابسته کردن و تحمیل ناتو به آنها نیز هست. در واقع ناتو و اتحادیه اروپا دو روی اقتصادی و نظامی یک سکه هستند که عبارتست از تسلیم کردن اروپا به منافع امریکا. اکنون تصمیمات اساسی اتحادیه اروپا در واشنگتن گرفته می شود چرا که از یکسو همه رهبران کمیسیون های اروپایی سرسپردگان مستقیم امریکا هستند و از سوی دیگر اتحادیه اروپا ابزاریست برای امریکا در جهت گسترش ناتو.

حتی ایجاد پول واحد اروپا یا یورو که وانمود می شود بعنوان رقیب دلار وارد بازار شده خود نتیجه درخواست و ابتکار آمریکا بود. براساس اسنادی که فرانسوا اسلینو سیاستمدار و تاریخدان فرانسوی منتشر کرده در یادداشت بخش اروپایی وزارت خارجه آمریکا به تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۶۵ خطاب به روبرت مارژولین معاون جامعه اقتصادی اروپا گفته می شود که باید به شکلی "پنهانی و پوشیده هدف ایجاد یک وحدت پولی را دنبال کنید". در این یادداشت خواسته می شود که "باید جلوی هرگونه بحثی را در این مورد گرفت تا زمانی که تشکیل پول واحد گریزناپذیر شود."

به این ترتیب اتحادیه اروپا بعنوان یک نهاد فراملی در واقع چیزی نیست جز همان امریکا و ناتو. در نقش اتحادیه اروپا در گسترش ناتو کافیست به استراتژی برژینسکی در دهه ۹۰ میلادی سده گذشته اشاره کرد که براساس آن امریکا باید از ابزار اتحادیه اروپا استفاده کند تا کشورهای اروپای شرقی را وارد ناتو کند. برهمین اساس بیل کلینتون و جرج بوش روسای جمهور آمریکا به ترتیب در سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ به صراحت خواستار گسترش اتحادیه اروپا به کشورهای اروپای شرقی یعنی در واقع سلب حق حاکمیت ملی و قرار دادن آنها زیر چتر ناتو می شوند.

رسانه های غرب این پندار را رواج می دهند که گویا مردم اروپای شرقی از ترس روسیه وارد ناتو شده اند. درحالیکه این کشورها از روسیه ضعیف و نابودشده بجای مانده از دوران یلتسین هیچ ترسی نداشتند و دلیل ورود انها به ناتو پیش شرطی است که امریکا از طریق اتحادیه اروپا در برابر این کشورها قرار داد که براساس آن برای عضویت در این اتحادیه باید ابتدا عضو ناتو شوند و فرمانده نیروهای نظامی خود را در اختیار امریکا قرار دهند. این همان بحثی است که همین امروز نیز درباره صربستان وجود دارد که تقاضای عضویت در اتحادیه اروپا را دارد و اتحادیه این را مشروط به عضویت در ناتو و پذیرش نظامیان امریکایی کرده است که صربستان با آن موافق نیست.

جدول زیر زمان پیوستن کشورهای اروپای شرقی متقاضی عضویت در اتحادیه اروپا را به ناتو و این اتحادیه نشان می دهد.

کشور

 

ورود به ناتو 

 

ورود به اتحادیه اروپا

 

چک

 

مارس ۱۹۹۹

 

مه ۲۰۰۴

مجارستان

 

مارس ۱۹۹۹

 

مه ۲۰۰۴

لهستان

 

مارس ۱۹۹۹ 

 

مه ۲۰۰۴

بلغارستان

 

مارس ۲۰۰۴

 

ژانویه ۲۰۰۷

استونی

 

مارس ۲۰۰۴ 

 

مه ۲۰۰۴

لتونی

 

مارس ۲۰۰۴ 

 

مه ۲۰۰۴

لیتوانی

 

مارس ۲۰۰۴

 

مه ۲۰۰۴

رومانی

 

مارس ۲۰۰۴

 

ژانویه ۲۰۰۷

اسلواکی

 

مارس ۲۰۰۴ 

 

مه ۲۰۰۴

اسلونی

 

مارس ۲۰۰۴ 

 

مه ۲۰۰۴

کرواسی

 

آوریل ۲۰۰۹

 

ژوییه ۲۰۱۳

آلبانی

 

آوریل ۲۰۰۹

 

در انتظار

مونه نگرو

 

مه ۲۰۱۷

 

در انتظار

مقدونیه شمالی

 

مارس ۲۰۲۰

 

در انتظار

 

این جدول نشان می دهد که عضویت در ناتو همیشه پیش شرط و مقدم بر عضویت در اتحادیه اروپا بوده و الت دست بودن این اتحادیه در دستان امریکا را ثابت می کند. برطبق مقررات اتحادیه اروپا هرکشور اروپای شرقی که می خواهد وارد اتحادیه اروپا شود ابتدا و بلافاصله باید عضو ناتو شود و ارتش آن زیر نظر امریکا قرار گیرد تا بعدا معلوم شود که آیا مثلا اقتصاد آن با اقتصاد اروپا هماهنگ می شود یا نه. همین ورود به ناتو طبعا موجب تنش آن با روسیه می شود و بعد تاریخ سازی ها شروع می شود که گویا مردم آن کشور از ترس روسیه خواهان ورود به ناتو شده اند. امروز هم در اوکراین خواست ورود به ناتو را به ترس از روسیه نسبت می دهند در حالیکه ۴۰ درصد مردم اوکراین روس تبار بودند و نه تنها ترسی از روس ها ندارند که از طریق ارتباط اقتصادی با روسیه زندگی می کنند و حتی امروز خواهان حفظ پیوند با آن هستند. در انتخابات سال ۲۰۱۹ نیز ولادیمیر زلنسکی با شعار دوستی با روسیه و اینکه ما با روس ها برادر و از یک خون و یک نژاد هستیم بالای ۷۳ درصد رای آورد، در حالیکه رقیب آن پتروشنکو که مواضع عمدتا ضد روسی اتخاذ کرد حدود ۲۵ درصد که این تازه مربوط به شرایط تحریک مردم علیه روسیه از طریق تبلیغات فاشیستی امریکایی بود.

به این ترتیب اتحادیه اروپا در اوکراین نیز نقش پادویی امریکا را بازی کرد و ابتدا با دادن وعده عضویت در این اتحادیه آن کشور را به دو بخش موافق و مخالف پیوستن به اتحادیه تقسیم کرد. سپس کودتای میدان را سازمان داد و بدنبال آن پای ناتو به اوکراین باز شد و این نقشی است که امروز در سراسر اروپای شرقی برعهده دارد. در یک کلام اتحادیه اروپا بعنوان یک نهاد فراملی از امریکا و ناتو جدا نیست، بلکه همان امریکا و ناتوست.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 832  - 28 اردیبهشت 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت