راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

زنی که در یکشنبه خونین

سال 1330 مقابل تانکها ایستاد!

رهبر جمهوری اسلامی هفته گذشته در دیداری بمناسبت سالگرد اشغال سفارت امریکا یک سخنرانی نسبتا طولانی کرد. محورهای این سخنرانی عبارت بودند از کودتای 28 مرداد و نقش امریکا در آن، شعار علیه امریکا که از 16 آذر در دانشگاه تهران آغاز شد و با تیراندازی نیروهای نظامی سه کشته و دهها مجروح و تیرخورده برجای گذاشت. او در این سخنرانی برای نخستین بار در جمهوری اسلامی از دکتر مصدق بعنوان یک چهره ملی یاد کرد. بخش پایانی این سخنرانی نیز مربوط به سیاست خارجی نوین جمهوری اسلامی و گردش به شرق و گمانه زنی ها در باره آینده جهان و خلع رهبری شدن امریکا در عرصه جهانی بود. ما بمناسبت نگاه نوینی که در راس نظام نسبت به دولت مصدق و توطئه های امریکا علیه دولت او صورت گرفته، در گزارشی که می خوانید، یکی از حوادث مهم آغاز این دهه علیه دولت مصدق را با استفاده از گزارش مجله "ترقی" که در آن زمان از مطرح ترین مجلات تهران بود برای انتشار در نظر گرفته ایم.

  

در ایران روزهای تاریخی، اغلب باز می گردد به حوادثی که به نوعی مربوط است به کشاکش میان مردم و خودکامگی حکومت ها. از جمله چنین روزهائی، روز 23 تیرماه سال 1330 است. روزی که "هاریمن" امریکائی در نقش دلال بزرگ نفت، برای تحت فشار قرار دادن دکتر مصدق و جلوگیری از ملی شدن نفت ایران، خود را به تهران رسانده بود.

بزرگترین تظاهرات خیابانی در خیابان شاه آباد و میدان بهارستان آن روز تهران که شبیه خیابان انقلاب و میدان آزادی کنونی بود، علیه این سفر برپا شد. در این تظاهرات توده ایها وسیعا شرکت کردند.

نیروی پلیس و ارتش برای مقابله با مردم به خیابان آمدند و نبرد مردم بی سلاح با واحدهای نظامی آغاز شد. حالتی شبیه حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 1388 و در جریان تظاهرات 98. ضمنا، یادمان باشد که در جمهوری اسلامی "نیروی انتظامی" حسابش جدا از حساب پلیس و کلانتری هاست. نیروی انتظامی ادامه همان کمیته های پس از انقلاب است که پیوند دارد با سپاه. همانگونه که بسیج پیوند دارد با سپاه. و این هر سه، یعنی سپاه و نیروی انتظامی و بسیج حسابشان هم از پلیس و هم از ارتش جداست. شاید لازم باشد این ساختار نظامی جمهوری اسلامی را هم هر چند وقت یکبار مرور کنیم تا یادمان نرود کی به کیست!

روز 23 تیر و درجریان مقابله مردم با واحدهای ارتش که با توپ و تانک به خیابان آمده بودند، شماری کشته و شمار بیشتری مجروح شدند. تظاهرات خیابانی یکشنبه 23 تیر ماه 1330 یک هفته تهران را تکان داد. البته ابعاد حضور مردم در تظاهرات 30  حتی با توجه به جمعیت آن روز ایران، قابل مقایسه  جمعیت شرکت کننده در تظاهرات انقلاب 57 و شورش ها و تظاهرات اعتراضی که به تناوب در جمهوری اسلامی روی داده نبود. بگذریم که آگاهی مردم و عمق درک سیاسی مردم نیز در این دو زمان و دو دوره با هم قابل مقایسه نیست.

در قیام 23 تیر سال 1330 جمعیت باندازه پر کردن میدان بهارستان و خیابان های مرکزی آن زمان تهران بوده است. یعنی خیابان های شاه آباد، تا سرچشمه و پامنار، اطراف مجلس تا دروازه شمیران و تا میدان مخبرالدوله آن زمان که تقاطع خیابان سعدی و شاه آباد بود.!

در قیام 23 تیر 1330 یک دختر جوان و توده ای مقابل تانکهای ارتش ایستاد که بعدها این اقدام او به افسانه ای فراموش نشدنی تبدیل شد. آن که در قیام 23 تیر پایش زیر تانک ارتش رفت "پروانه شیرینلی" نام داشت که پس از کودتای 28 مرداد ناچار شد از ایران خارج شود و ساکن پایتخت بلغارستان "صوفیه"  شود و او بعدها درباره آن رویداد گفت:

موقع خواندن قطعنامه متینگ تیراندازی شروع شد و تانک ها به طرف جمعیت به حرکت در آمدند. دو نفر رفتند بالا که قطعنامه را بخوانند اما تیر خوردند و افتادند جلوی پای مردم. نفر سوم مرحوم حسن خاشع بود. خیلی صدای خوبی داشت. تئاتری بود و خیلی هم جسور بود. روی صحنه هم همینطور بود. نقش هائی را هم که بازی می کرد از تمام وجودش مایه می گذاشت. اون روز هم موقع خواندن قطعنامه تیر خورد اما پائین نیآمد و قطعنامه را تا آخر خواند و بعدش از پا در آمد. من جلوی تانکها ایستادم اما آن ها متوقف نشدند و از روی پای من گذشتند.

فردای تظاهرات 23 تیر، مطبوعات وقت، از جمله مجله "ترقی" عکس "پروانه شیرینلی" را روی تخت بیمارستان نجمیه تهران که بنیانگذار آن مادر دکتر مصدق بود منتشر کردند و نوشتند که این دختر، با جسارت در مقابل تانک های ارتش ایستاد تا سرانجام پایش زیر تانک رفت. او را به بیمارستان رساندند و زنده ماند، البته با پائی که از زیر تانک بیرون کشیده شد!

با انتشار عکس پروانه شیرینلی که دختری خوش سیما با چهره ای مصمم بود، سیل دسته گل و نامه به سوی او روان شد و تقاضای ازدواج پشت تقاضای ازدواج، که البته قبول نکرد و نکرد و نکرد... تا همیشه.

ایران ما، چه داستان های ناگفته و ناشنیده و ورق خورده در تاریخ جنبش استقلال طلبی و آزادیخواهی بسیار دارد و نقش زنان در همه این جنبش ها برجسته بوده است. پروانه شیرینلی خود یکی از آنهاست.  روزی که این قیام و این حوادث روی داد یکشنبه بود و به همین دلیل مردم آن یکشنبه را "یکشنبه خونین"! نام نهادند.

در همان روزها، نشریه چلنگر، در اولین شماره پس از حادثه شعری در وصف پروانه شیرینلی و ناپایداری استبداد و سرکوب منتشر کرد که سراینده اش زنده یاد "محمد علی افراشته" طنز پرداز بزرگ تاریخ مطبوعات ایران و سردبیر و بنیانگذار نشریه "چلنگر" بود. همان که امثال هادی خرسندی و یا آقای "هالو" و دیگرانی مانند آنها، وامدار وی اند اما زبان به قدردانی باز نمی کنند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 856  - 18 آبان 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت