راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اعتراض جوانان را

در پیوند با جنبش عمومی

باید تحلیل کرد

 

 

 در جریان اعتراضات اخیر، برخی تحلیلگران و نیروهای سیاسی می کوشند تحلیل هائی را بر مبنای اصطلاحاتی من در آوردی در شبکه مجازی و تلویزیون های فارسی زبان خارج کشور رایج کنند. از جمله اصطلاح "انقلاب نسل هشتادی"!

این شیوه تحلیل اعتراضات ظاهرا قرار است از این پس جایگزین تحلیل سیاسی و طبقاتی شود و احزاب و شخصیت های سیاسی و باصطلاح پژوهش کنندگان را بدنبال خود بکشد و آنها را بی نیاز از بررسی شرایط پیچیده و دشوار سیاسی کشور و جهان کند. فکر کرده اند کافیست سن و سال نسل جوان و نوجوان ایرانی و فرهنگ و زبان او را برجسته کنند تا همه مسائل سیاسی را بتوان به کمک این تفکر حل کرد.

در ادامه همین بیراهه رفتن ها، همه کسانی که با این طرز تحلیل و تفسیر جنبش اعتراضی ایران مخالفند را سازشکار، مماشات طلب و ناآگاه معرفی می کنند به محض آن که از اختلاف نظرات در حکومت سخن گفته می شود آن را به حساب جنگ زرگری بر سر قدرت و در نتیجه بی ارزش و ضد جنبش معرفی می کنند. آنها تلاش برای پیشبرد اصلاحات و تحولات را نمود "توهم" و خیالپردازی اعلام می کنند و ... خلاصه با یک "تحلیل" من در آوردی پاسخ استراتژیک و تاکتیکی به همه مسائل را یکجا در آستین دارند. آیا به اصطلاح تحلیل هایی که در برخی نشریات و وبگاه های گروه های "چپ" می شود از این سطح فراتر است؟

آنها چنین تصوری را ایجاد می کنند که گوئی سیاست و جهت گیری شخصیت های سیاسی وقتی با این تفسیر آنها موافقت ندارد آها قدرت درک نسل جدید را ندارند.

اگر بگوئید که باید در هر جنبشی سیاست و برنامه و ستمگیری آنها را تشخیص داد و برجسته کرد فورا شما را عقب مانده و متعلق به نسلی میدانند که قادر به درک جوان و نوجوان امروز ایران نیستید. آنها اصلا به ماهیت طبقاتی و خواست های تاریخی جنبش ها توجه ندارد و اساسا آن را دیگر قبول ندارند. شعار "یا علی غرقش کن، من هم روش" سیاست آنهاست.

مبتذل ترین نمونه این نو تحلیل را حتی برخی بعنوان "چپ" مطرح می کنند.

این نوع تحلیل های باصطلاح "به روز" و در انطبقاق با شناخت نسل جوان عرصه سیاسی را بسیار ساده می کند، استقلال جنبش را در نظر نمی گیرد و در نتیجه ساده نگری را رواج می دهد. در این نوع تحیل هیچ تفکر طبقاتی وجود ندارد که بتوان از آن سیاست روز یک حزب یا نیروی سیاسی را نتیجه گرفت.  درحالیکه صحنه سیاسی عرصه تحلیل سیاسی است. روابط ما با هر جنبشی عمدتا باید براساس اهداف و سیاست روز باشد و عرصه جهانی را بازتاب دهد. در تحلیل یک جنبش اعتراضی باید مشخص شود که این جنبش از چه طبقاتی تشکیل شده و این طبقات چه چشم اندازهایی در برابر خود می توانند داشته باشند. سیاست طبقات و گروه بندی های حاکم چه اثری بر روی زندگی این طبقات دارد و این اثر به چه شکل در عرصه سیاسی بازتاب پیدا می کند و چه دشواری ها و چه دورنمایی را در برابر یک جنبش می تواند بوجود آورد یا بگشاید.

به این ترتیب است که تحلیل طبقاتی یک جنبش تحلیل عرصه سیاسی از جهت چشم اندازهای استراتژیک یا ضرورت‌های تاکتیکی آنست.

بخشی از منشا اشتباه درباره جنبش اعتراضی نسل جوان تحلیل سیاسی آنست که ماهیت طبقات و قشربندی های آن را در نظر نمی گیرد.

ما میدانیم که جنبش اعتراضی کنونی درایران طیف گسترده ای از طبقات و قشرهای  اجتماعی را با خواست های متنوع در بر میگرد و تنها در خواست های اجتماعی جوانان و نوجوانان خلاصه نمی شود. باید بقول مولوی 100 را دید، زیرا 90 هم در آنست!

در هر جنبشی طبقات بصورت عریان وارد عرصه سیاست می شوند و سیاست و شخصیت ها بازتاب کمابیش مستقیم منافع و تنازع طبقاتی می گردند. تحولات دو دهه اخیر ایران و سترونی تحلیل های من درآوردی در واقع نشان داد که این نوع تحلیل  ها واجد مختصات یک تحلیل درست و عمیق طبقانی اجتماعی است.

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 857  - 25 آبان 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت