راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

در انتظار سقوط

جمهوری اسلامی

از تحلیل رویدادهای

ایران غافل شده اند!

  

اپوزیسیون جمهوری اسلامی (بویژه در مهاجرت) در اسناد، تحلیل ها و حتی مقالات و اظهار نظرهای شخصی، از سقوط جمهوری اسلامی و درانداختن "طرحی نو" می گوید و می نویسد. پایه و زیربنای تحلیل، که به این نتیجه گیری ختم می شود، همانا اوضاع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی ایران و ماجراجویی ها، تخیلات، بی اطلاعی ها و کم فهمی های رژیم حاکم برکشور از جهان معاصر و روندهای اجتماعی است. این وضع به گونه ای پیش رفته است که اکنون مدتهاست هیچ خبری جز خبر لحظه شماری سقوط و برافتادن جمهوری اسلامی جاذبه خواندن برای اپوزیسیون ندارد که این خود موجب عقب افتادن این مخالفان از عمق رویدادهای ایران و توان حکومت برای بقای خود است.

آمار و ارقام مربوط به اوضاع اقتصادی کشور را در هر نشریه روزانه و هفتگی و ماهانه ای که در ایران منتشر می شود می توان یافت. در باره اوضاع سیاسی – فرهنگی نیز تصور نمی رود کسی نه در داخل و نه در خارج از کشور از آن بی اطلاع باشد. به شهادت مطبوعات داخل کشور، ای بسا، در این زمینه نیز آگاهی مردم و مطبوعات از مهاجرت و رسانه های خارج کشور بیشتر باشد.

بنابراین، بحث با اپوزیسیون بر سر میزان اطلاعات و آگاهی آنها و یا در واقع "صغرا"ی استدلال آن ها نیست، بلکه گفتگو برسر مرزهای مغشوش، نتیجه گیری و یا "کبرا"ی ناشی از داده های آماری و مشاهدات جاری است.

این مرزها گاه آن چنان مغشوش اند، که شنونده و یا خواننده بسیاری از دیدگاه ها و تحلیل های اپوزیسیون – به ویژه اپوزیسیون مهاجر- نمی دانند، که سرانجام باید روی صندلی "تاج نشان" نشست، یا روی "منبر" واژگون شده، جایی برای نشستن پیدا کرد. چه چیز بد است و باید برود و چه چیز بالقوه دارای ظرفیت های مثبت است و باید بماند؟ و سرانجام، مرزهای سرنگونی و جابجایی در میهن ما در کجا قرار دارند؟

به نظر می رسد، در برخی از سازمان ها و احزاب اپوزیسیون این مغشوش نویسی و مغشوش گویی، که دو تلویزیون فارسی بی بی سی و ایران اینترنشنال نقش مهمی در آن دارند نه تنها از تفکر فرصت طلبانه و نشستن در کمین حوادث بر می خیزد، بلکه بر آشفته اندیشی و خام خیالی ناشی از دوری از جامعه نیز متکی است.

در این زمینه می توان شاهد مثال را از نشریات گوناگون آورد؛ حتی نشریاتی، که سال ها مدعی پیشآهنگی خلق را داشته اند و سوار بر اسب سرخ در میدان عدالت اجتماعی و مبارزه علیه امپریالیسم می تاختند، اما یکباره سمند تیزپایشان در مرداب فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم فرو رفت و بتدریج برای رهایی، به هر ریسمانی چنگ انداختند.

این یک بحث باز و همه جانبه است، که باید از زوایای مختلف بدان پرداخته شود.

در این شرایط بغرنج از ما پرسیده اند، "راه توده" طرفدار سرنگونی است و یا استحاله! بدون آن که مشخص کرده باشند، منظورشان از سرنگونی چیست و چه چیز را در نظر دارند و استحاله به چه می گویند و هدف از به کار بردن این اصطلاح، در ارتباط با رژیم حاکم بر ایران چی و کی است؟

از آنجا که از اینگونه پرسش ها به کرات دریافت شده و در پاره ای از آنها، پایه های تحلیل طبقاتی جامعه کنونی ایران، آرمان های اولیه انقلاب، نقش تاریخی مثبت و یا منفی روحانیت در هر جنبش اجتماعی ایران و... مطرح شده و مشخص نیست چه چیز باید برود و چه چیز باید بماند، با چه چیز مخالفیم و با چه چیز موافق، سه مقوله "دولت- نظام- رژیم" را برای تدقیق مرزبندی ها توضیح میدهیم. بویژه برای کسانی که خود را توده ای می دانند و در اطراف نشریه نامه مردم جمع شده اند. نشریه ای که  عملا مشی و سیاست "راه کارگر"، "مجاهدین خلق" و حتی سلطنت طلب را تکرار می کند.

نظام

بر اساس  تحقیق مدون و منتشر شده "ایرج اسکندری"، در نشریه دنیا (منتشره در سال 52) "نظام" به آن برآمد اجتماعی گفته می شود، که پس از جابجایی طبقاتی در یک جامعه، شکل می گیرد. معمولا این برآمد، حاصل جهش های انقلابی (فارغ از شکل و شیوه آن) است و گاه ابعاد منطقه ای به خود می گیرد. قانون اساسی، نظام جدید، که جانشین نظام پیشین شده است، برآمد این تحول و بیان کننده کیفیت نظام جدید است، که آماج ها و اهداف انقلاب به پیروزی رسیده نیز در آن منعکس است.

در کشور ما "ایران"، در سال 57 یک انقلاب عظیم به مفهوم دقیق و علمی آن بوقوع پیوست. یک نظام اجتماعی سرنگون شد و نظام نوینی جانشین آن شد. قانون اساسی جمهوری اسلامی (که رژیم کنونی سعی دارد کمتر از آن یاد کند) از دستآوردهای آن انقلاب (علیرغم کمبودها و نواقصی، که در آن وجود دارد و از اعتبار آن می کاهد) است. این قانون، نام نظام را با همه محتوای مندرج در قانون اساسی، جمهوری اسلامی اعلام داشت.

ما و دیگران، کدام نظر توضیحی و یا تکمیلی را داشتیم و داشتند، چرا در آن شرایط جمهوری اسلامی نه یک کلام بیش و نه یک کلام کم، به رای مردم گذاشته شد، نقش روحانیت و به ویژه آیت الله خمینی در آن شرایط چه بود و... هیچ کدام به تدقیق این بحث کمک نمی کند.

ما در این بحث مقدماتی فقط می خواهیم بدانیم، که "نظام" یعنی چه؟ و روشن کنیم، که جمهوری اسلامی متکی به قانون اساسی برآمده از آنقلاب سال 57، فقط نامی است برای این نظام.

 

دولت

مجموع آن دستگاه اداری و اجرایی که در کشور مستقر است را دولت می گویند. دولت تنها نقش اجرایی باید داشته باشد و در چارچوب قوانین منتج از قانون اساسی باید حرکت کند. وظائف دولت در عرصه سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست های اقتصادی، با توجه به مصوبات مجلس (که باید منطبق با قانون اساسی باشد)، خلاصه می شود.

 

رژیم

روش اداره کشور را رژیم می گویند. رژیم می تواند پیوسته متکی به آراء آزاد و فارغ از تهدید و خطر مردم باشد، می تواند متکی به پارلمان باشد و پارلمان نقش اساسی را در کشور داشته باشد؛ رژیم می تواند متکی به آزادی احزاب باشد، رژیم می تواند دیکتاتوری نظامی باشد، رژیم می تواند متکی به دیکتاتوری مذهبی و یا نژاد پرستی باشد و...

بدین ترتیب ماهیت و عملکرد نظام و دولتی که بر سر کار است بستگی به آن سیستم و رژیمی دارد که بر دولت و نظام مسلط است. مثلا قبل از انقلاب هم قانون اساسی مشروطه در کشور وجود داشت، نظام شاهنشاهی بود، دولت تابع شاه شده بود، شاه قانون اساسی را نقض می کرد و این مجموعه را "رژیم استبدادی" می نامیدند.

در جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته اند رژیم شاهنشاهی را یکبار دیگر بر کشور مسلط سازند. این که نام آن نظام جمهوری اسلامی باشد و یا دولت آن دولتی خواهان اصلاحات و یا دولت مخالف اصلاحات تاحدودی ماهیت رژیم را مشخص می کند اما این دو ماهیت مستقل از هم نیز دارند.

به همین دلیل است که با صراحت باید روشن کرد، که هدف از سرنگونی رژیم، آیا دفاع از قانون اساسی برآمده از انقلاب سال 57 است؟ دفاع از دولت است؟ جلوگیری از بازگشت رژیم شاه تحت نام جمهوری اسلامی است؟

بنظر ما، بحث اساسی، تازه از اینجا آغاز می شود؛ پیش از آن که مفهوم و معنی "سرنگونی" را توضیح دهیم. برای این توضیح و تدقیق مسئله باید رویدادهای ایران و اطراف ایران را با دقت زیر نظر داشت و حقایق مربوط به رویدادها را بدون ملاحظه این گرایش و یا آن گرایش سیاسی و یا ملی و خلقی نوشت و سیاست های امپریالیسم را به ویژه در ارتباط با آینده کشورمان گفت.

در این افشاگری، سهم رژیم ایران، همزمان با افشای سیاست های امپریالیسم جهانی علیه ایران را هرگز نباید فراموش کرد. اگر فصل مشترکی بین ما (به عنوان هواداران و مدافعان آرمان های انقلاب سال 57) و طرفداران مذهبی نظام جمهوری اسلامی با اعتقاد به همین آرمان ها وجود داشته باشد، همین است و بس. این فصل مشترک، تلاش برای نجات ایران از شر توطئه های امپریالیسم جهانی به سرگردکی امریکا و حوادث و مرتجع ترین اقشار مذهبی و مافیاهای اقتصادی فربه شده است که بتدریج طی 4 دهه بر انقلاب و حکومت سلطه یافته و با تحمیل تاریخی ترین ضربات به موجودیت ایران می خواهند بر سر قدرت بمانند.

از این فصل مشترک، نطفه تغییرات در  رژیم در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و یا حتی علیه آن متولد می شود و هر شعار و سیاست مرحله ای نیز براساس شرایطی که پیش خواهد آمد در همین چارچوب قابل تدوین و اعلام است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 850  - 30 شهریور 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت