راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

زایش دشوار
آرمانشهرسوسیالیسم
در قرن 21

گفتگوی یونگه ولت با «کلاوس یورگن گوپفرت»
ترجمه ـ عسگر داوودی

 
پروفسور «کلاوس یورگن گوپفرت»استاد جامعه شناسی کار، صنعت و اقتصاد در دانشگاه فردریش شیلر شهر اینا در ایالت تورینگن آلمان و سخنگوی گروه بنیاد تحقیقاتی آلمان (DFG) و سردبیر مجله «جامعه شناسی و گفتگوی جهانی» برلین است. مصاحبه ای که بخش هائی از آن را میخوانید، با او انجام شده است.

یونگه ولت: احزاب بورژوایی آلمان در حال حاضر به شدت شاکی هستند که در سال 2024 عملا هیچ نوع «رشد اقتصادی» در کشور مشاهده نمی شود. آیا «رشد اقتصادی» مورد نظر آنها به معنای «ایجاد بازار های جدید در مناطق جدیدِ تحت تصرف» نیست ؟

پروفسور یورگن گوپفرت: البته.همینطور است.رشد اقتصادی با این معنا، طلسم سیستم اقتصادی نظام سرمایه داری است خاصیت نظام اقتصادی سرمایه داری این است، فقط در شرایطی می تواند موجودیت خود را حفظ کند که «رشد» مداوم داشته باشد.البته منظور ما از کلمه «رشد» در اینجا رشد در بخش «بازاریابی باز هم بیشتر» است. این پدیده نتیجه انگیزه «سودجوئی باز بیشتر از طریق تولید کالای بیشتر» در این نظام است. حرص برای تولید بازهم بیشتر کالا که با هدف دستیابی باز هم بیشتر به «ارزش اضافی» انجام می شود. در نتیجه سرمایه داری به طور مداوم مناطق جغرافیایی جدیدی را تصرف می کند، مناطقی که هنوز مکانیسم بازارفروشِ او در آنجا ها مستقر نیستند. در طول این کوشش برای گسترش بازارها بمنظور «آب کردن کالا»، سرمایه داری به طور مداوم در مناطق جدیدِ تحتِ انقیاد خود، شیوه های تولید منطقه ، اشکال زندگی و فرهنگ مردم را تحت تصرف و تحت سلطه و جذبه خود قرار می دهد. بله سرمایه داری باید بازار های فروش برای کالا های خود را گسترش دهد، تا موجودیت داشته باشد.
س: فروپاشی نظام سرمایه داری اغلب توسط منتقدان و مخالفان آن پیش بینی شده است اما این نظام چگونه، مرتبا قادر به اصلاحات است؟
ج: واقعیت این است که برخلاف بعضی از پیش بینی های زودرس، سرمایه داری به این زودی ها سقوط نخواهد کرد.اما سقوط آن حتمی است.این نظام در دراز مدت و با اشکال مختلف مبارزاتی که حاصل باز هم بیشتر گسترش روشنگری های علمی ـ اجتماعی ـ تکنیکی خواهد بود از درون و از طریق مبارزاتی بی امان مردمی استحاله خواهد شد.
اما اجازه دهید برگردیم به موضوع: رشد اقتصادی لازم در آلمان که برای دولت فدرال بسیار مهم است زیرا این موضوع مهمترین وسیله برای آرام کردن اعتراضات اجتماعی موجود است. بحران اقتصادی و نابرابری اجتماعی فعلی در آلمان همچنان در حال گسترش است و این خطر برای نظامِ موجود احساس می شود که ممکن است تا سیستم سرمایه داری توسط مردم زیر سوال برده شود.
س: در عین حال، «رشد اقتصادی» مورد نظر نظام سرمایه داری که به طور ماهیتی گسترش بازار های فروش کالای بیشتری را در سطح جهان جستجو می کند در شکل فعلی به طور فزاینده ای طبیعت را نابود می کند. سفرهای هوایی بیشتر و بیشتر، اتومبیل های بیشتر و بیشتر در جاده ها و خیابانها به طور گسترده ای به آسیب به محیط زیست کمک می کنند. در کلیه کشورهای صنعتی سرمایه داری از جمله در آلمان از این «رشد مضر» جلوگیری نمی شود ، بلکه حتی آن را با هدف کسب «ارزش اضافی» باز هم بیشتر ترویج هم می کنند. حتی پیشنهادهایی برای مداخلات کوچکِ مردمی ممکن، مثل محدودیت سرعت در بزرگراه ها یا ممنوعیت پروازهای کوتاه مدت نیز از مذاکرات حذف می شوند.
ج: بله. سیستم اقتصادی سرمایه داری بحران زیست محیطی ایحاد کرده و تغییرات مخرب آب و هوایی را تشدید می کند. در نتیجه تخریب مداوم طبیعت نیز تاثیر بسیار منفی بر جامعه دارد. مردم آلمان به طور مستقیم افزایش تغییر شدید آب و هوا مانند باران های سنگین و سیل را مشاهده می کنند. این مورد نیز باعث افزایش هزینه های اجتماعی می شود.
س: در این رابطه چه کاری می توان در انجام داد؟
ج: بحران هایی از این نوع نیز نیازمند اقدامات مختلفی می باشند. در این رابطه چندین روش ممکن وجود دارد. رویکرد اول در خود سیستم اقتصادی سرمایه داری وجود دارد و عمدتا بازارمحور است. این سیاستی است که دولت انجام می دهد. به عنوان مثال، سیستم تجارت انتشار گازهای گلخانه ای در آلمان و اروپا اجرا می شود. یعنی سیاست های تشویقی و مالیاتی برای جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه ای اعمال می شود.هدف ایجاد انگیزه برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای است.( توافق پاریس در سال 2015 متعهد شده است که باید تا سال‌های 2050 تا 2070 انتشار گازهای گلخانه‌ای در جهان به صفر رسانده شود. قانون مالیات بر کربن از اکتبر 2023 به اجرا درآمده است.م)
س: رویکرد دوم کدام است؟
ج: رویکرد دوم این است که دولت ها شخصا برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی مداخله کنند. برنامه های سرمایه گذاری بزرگ دولتی بمنظور پیشبرد بازسازی اجتماعی و زیست محیطی و مبارزه با تغییرات آب و هوایی لازم است. با این سرمایه گذاری ها، به عنوان مثال با ایجاد مشاغل جدید، دولت تلاش کند تا بیکاری حاصل از دیچیتالی شدن صنعت خودرو را که بوجود می آید، کاهش دهد. فعلا فقط در صنعت خودرو، تا 300 هزار شغل در معرض خطر است. علاوه بر این، باید یک جبران مالی دولتی به افراد پرداخت شود تا بتوانند با هزینه های بازسازی اجتماعی و زیست محیطی اقتصاد مقابله کنند. به عنوان مثال، پرداخت مبلغی بعنوان رعایت هزینه های حفظ محیط زیستی و آب و هوایی است که سبزها در دولت فعلی به مردم وعده داده اند. البته با توجه به بحران مالی حکم بر دولت فعلی، مسلما چنین وعده ای در حال حاضرعملی نخواهد شد. علاوه بر این، تورم موجود حفره هایی را در کیف پول مردم ایجاد می کند و پول آن ها را می بلعد.
س: در نتیجه رویکرد سوم برای دستیابی به تغییرات اقتصادی ـ اجتماعی ـ محیط زیستی از طریق بسیج مردم خواد بود؟
ج: بله. ضرورت بسیج توده ها را از پایین، راه حل سوم است، یعنی از طریق بسیج قانونی و تدریجی در کلیه مراکز کار، به عنوان مثال در بخش صنعت. بدین ترتیب مسئولیت پذیری و تحرک مردمی اعمال شده و گسترش می یابد. به طور نمونه ، «کریستین بنر، رئیس جدید اتحادیه صنعتی کارگران فلزکار»، یک ساعت تبادل نظر تحت عنوان و اصطلاح «زمان دموکراسی» را برای نیروی کار در هر تولیدی را پیشنهاد می کند. این یک ساعت از مجموعه ساعات کاری، برای بحث در مورد آینده شرکت، تولید و سایر مسائل خواهد بود. چنین مصوبه ای می تواند آغاز فرایندی باشد که در آن کارگران مسئولیت اخلاقی آنچه را که تولید می کنند به عهده می گیرند. یک ذهنیت اتوپیایی در چنین پیشنهاد مسئولیت پذیرانه وجود دارد. در دراز مدت و در مراحل رشد یافتهِ چنین فرایندی، نیروی کار خود تصمیم می گیرد که چه چیزی و چگونه در یک شرکت تولیدی تولید شود. این امر ناگزیر منجر به بحث در باره مسئله مالکیت بر ابزار تولید می شود. به این ترتیب، به تدریج می توان علیه سیستم سرمایه داری (علیه مالکیت فردی بر ابزار تولید.م) مبارزه کرده و بر آن غلبه کرد.
س: آیا تغییر ساختارهای «مالکیت بر ابزار تولید» صرفا برای دستیابی به یک سیستم اقتصادی مردمی کافی است؟
ج: نه. این را سوسیالیسم بوروکراتیک دولتی به ما نشان داده است. سیستم اقتصادی را نمی توان بدون «توزیع دموکراتیک» مستقر کرد هدف باید یک روش تولید با کالاهای با دوام و چند منظوره باشد که از اصل «بهتر به جای بیشتر» و همچنین «برای همه به جای تعدادی مالک انگشت شمار» پیروی کند. در نتیجه، کمتر تولید و مصرف می شود، اما با کیفیت بالاتر. زباله های کمتری دور ریخته می شود، زباله های کمتری تولید می شود و منابع طبیعی کمتری آسیب می بیند.می بینید که نابرابری اجتماعی موجود در نظام سرمایه داری به ابعاد ناخوشایندی رسیده است و فرصت های پیشرفت را مسدود می کند، مانع رشد اقتصادی می شود و حتی از دیدگاه یک سرمایه دار نیز کاملا ناکارآمد ارزیابی می شود.
س: البته نمایندگان سرمایه، یعنی مالکان ابزار تولید، هرگز اجازه این کار را نخواهند داد. آنها به هر طریقی در برابر آن مقاومت خواهند کرد.
ج: من مطمئن هستم که فشار تغییرات آب و هوایی بر اقتصاد در سال های آینده افزایش می یابد، این کار امکاناتی را برای جنبش های اجتماعی پیش رو فراهم خواهد کرد. این که جنبش های پیش رو تا چه حدی پیش روی خواهند داشت، بستگی به فشاری دارد که جنبش های اجتماعی از پائین جامعه علیه نظام اعمال می کنند. البته یک موضوع کاملا روشن است: درگیری های سختی وجود خواهد داشت. مالکان ابزار تولید داوطلبانه آنها را به کارگران تحویل نخواهند داد. در نتیجه در نهایت، «قدرت سیاسی لازم و کافی برای تعیین تکلیف مسئله مالکیت بر ابزار تولید لازم خواهد بود.»
س: رویکردهای اعمال چنین توسعه اجتماعی را در وهله اول در کدام بخش های اجتماعی مشاهده می کنید؟
ج: آلترناتو های وجود دارد، هر چند هنوز بسیار ترسو و خجالتی. رویکردها و پیشنهادات در حال حاضر در اتحادیه های کارگری، یعنی در IG Metall «سندیکای صنعت فلزات» و سندیکای بخش خدمات «وردی» در آلمان مطرح هستند. در این سندیکاها، موضوع بحثِ «اقتصاد برای منافع مشترک» مطرح است و اکنون زمان مناسبی است که موضوع چنین مباحثی گسترده تر در سطح جامعه مطرح و گام به گام پیش برده شود. به عنوان اولین گام، در مخالفت با نئولیبرالیسم تحمیلی، باید «خدمات عمومی ـ دولتی» دوباره گسترش یابد، یعنی خصوصی سازی خدمات پستی، کلینیک ها یا ارتباطات از راه دور، باید «معکوس» شود. راه آهن باید به عنوان یک «شرکت تعاونی» تبدیل شود. خدمات حمل و نقل به وسیله ای «واقعا عمومی» تبدیل شود. همین امر باید در مورد کل زمینه فعالیت های بهداشتی و مراقب های بهداشتی و درمانی و آموزشی که عمدتا توسط زنان و افراد با پیشینه مهاجرت انجام می شود، اعمال شود. در این نوع مشاغل دستمزدی نازل پرداخت می شود و دقیقا به همین دلیل است که اعتصابات در این مناطق بیشتر انجام می شود.
س: معکوس کردن خصوصی سازی ها، نمی تواند با احزابی موجود که در پارلمان آلمان نشسته اند، البته به استثنای چپ ها انجام شود.
ج: بله، حزب دموکراتهای آزاد (تکنوکراتها) به ویژه، مظهر یک ضد انقلاب زیست محیطی است. اما من در مورد یک آرمانشهر مشخص به معنای فیلسوف «ارنست بلوخ» صحبت می کنم، یعنی یک آرمانشهر که در واقع می تواند تحقق یابد زیرا رویکردهای ضروری را در نطفه دارد. در واقع، این کار را نمی توان با احزاب در مجلس آلمان انجام داد. من حتی در مورد حزب چپ هم تردید دارم. من معتقدم که حزب چپ بویژه با مواضع اتحادیه اروپائی و ناتو یی، دیگر آرمانشهرگرا نیست. مردم دیگر امیدی ندارند که رای دادن به این احزاب شرایط زندگی آنها تغییر دهد.
س: یعنی بر این نظر هستید که حزب چپ آلمان دیگر فاقد مشخصات یک جریان سیاسی مردمگرا است؟
ج: از آنجا که آنها نمی توانند تفاوت فاحش موجود بین تئوری و عمل را درک کنند و تنش هایی را که به طور اجتناب ناپذیری بین طراحی جامعه ای بهتر و آنچه از نظر سیاسی عملا ممکن است را بطور علمی تشخیص دهند، در نتیجه دائماً مابین انطباق تخیل با واقعیت موجود در نوسان هستند. کسی که مدعی است فقط مدینه فاضله بهتر عنصر اساسی هویت چپ در شرایط فعلی جامعه است، در واقع فاقد درک واقعیت بینی است.
س: بنابراین ما به یک جنبش جدید نیاز داریم، یک حزب جدید؟
ج: بله. آنچه مورد نیاز است یک چپ برای قرن بیست و یکم برای پر کردن این شکاف عمیق سیاسی است. قبل از اینکه بپرسید، می گویم حزب جدید «سارا واگن کنشت» نیز فاقد مشخصات یک حزب مورد نیاز است چون به یک «اقتصاد بازار اجتماعی» از نوع «لودویگ ارهارد» پایبند است.
(لودویگ ارهارد از سال 1949 تا 1963، وزیر امور اقتصادی در اولین دولت آلمان با صدراعظمی «کنراد آدناور» بود. او از ordoliberalism و «اقتصاد بازار اجتماعی» حمایت می کرد. این مدل اقتصادی، در سال 1957 در کتابش با عنوان «رفاه برای همه» مطرح شده است، او به جمهوری فدرال آلمان کمک کرد تا در دهه 1950 به «معجزه اقتصادی» دست یابد. به این ترتیب، لودویگ ارهارد به عنوان یک تثبیت کننده برای ساخت یک دولت دموکراتیک و اقتصادی پایدار در آن زمان آلمان عمل کرد.م.)
س: چیدمان احزاب سیاسی فعلی در آلمان به گونه ای است که که بسیاری از مردم دیگر هیچ حزبی را نماینده خود ارزیابی نمی کنند.
ج: بله این موضوع در مقطع زمانی فعلی صحت دارد. احزاب سیاسی موجود به طور گسترده ای محبوبیت ندارند موضوع عدم اعتبار احزاب سیاسی موجود مطرح است سردرگمی سیاسی ـ اجتماعی بر ذهن مردم حاکم است. آنها از نظر فکری در بحران تغییرات متعدد سیاسی ـ اجتماعی فعلی غرق شده اند. این با تحول زیست محیطی شروع می شود و با دیجیتالی شدن به پایان می رسد.درگیری های نظامی نیز در این امر دخیل است. همچنین فعلا فقدان یک نیروی چپ معتبر وجود دارد. دیگر حزبی وجود ندارد که مردم واقعا به آن اعتقاد داشته باشند.
س: یافته های مشابهی در سایر جوامع اروپایی وجود دارد. آیا کشوری را می بینید که بتواند با موفقیت از این بحران خارج شود؟
ج: بله، نمونه های زیادی از تجدید واصلاح از پایین وجود دارد. من آن را یک رویکرد کوچک و منطقه ای می نامم. مثلا ارزش آن را دارد که نگاهی به مواضع «حزب کمونیست اتریش» داشته باشیم که موفقیت های انتخاباتی شگفت انگیزی در مناطق گراتس، سالزبورگ به دست آورده است.
س: چه چیزی باعث این موفقیت می شود؟
ج: «حزب کمونیست اتریش» سوالات ایدئولوژیک عمده ای مانند جنگ در اوکراین یا درگیری در خاورمیانه را در بعنوان مسئله فرعی در پس زمینه مسائل مطرح قرار می دهد و به جای آن بر شرایط زندگی مشخص مردم محلی مانند کمبود مسکنِ مقرون به صرفه تمرکز می کند. در عین حال، سیاستمداران «حزب کمونیست اتریش» با رفتار های مردمی چشمگیر برای خود اعتبار ایجاد می کنند.مثلا نمایندگان منتخب سقف حقوق 2200 یورو را برای خود تعیین کرده اند و هر مقدار پولی که آنها فراتر از آن کسب می کنند را به یک صندوق برای پروژه های اجتماعی اهدا می کنند. این باعث می شود آنها در چشم بسیاری از مردم معتبر و قابل انتخاب باشند. مهمتر از همه، اعضای حزب از همکاری سیاسی با یکدیگر لذت می برند. یک فضای داخلی صمیمانه و همبسته وجود دارد.
س: اجازه دهید به جمهوری فدرال آلمان بازگردیم. جنبش هایی مانند «جمعه ها برای آینده» وجود دارد که متعهد به مبارزه با تغییرات آب و هوایی هستند. از نظر شما، آیا چنین جنبش های برای تغییر اجتماعی لازم هستند؟
ج: بله. رویکردهای خوبی برای همکاری با جنبش اتحادیه های کارگری وجود دارد. این جنبش در سال 2019، اتحادی با اتحادیه کارگری خدماتی وردی تشکیل داد. از آن زمان، تعدادی از اقدامات مشترک وجود داشته است. در دور چانه زنی جمعی سال 2020، کمیته های همبستگی از جنبش محیط زیستی در 30 شهرهابه میدان آمدند. این ائتلاف بار دیگر در اعتصاب ترافیکی 24 ساعته سال گذشته معروف شد. به عبارت دیگر، آگاهی اجتماعی در جنبش محیط زیستی در حال رشد است. جنبش محیط زیستی حتی در سندیکای فلزات و اتحادیه صنعتی معادن، شیمی و انرژی، کنفرانس آب و هوایی پاریس در حال حاضر به طور محکم لنگر انداخته است. به نظر من اینها رویکردهای امیدوار کننده ای هستند.
س: آیا ما باید اساسا از هدف رشد جامعه دور شویم؟
ج: نه. من به شدت مخالف چنین نظری هستم. زمینه هایی در جامعه وجود دارد که در آن رشد بیشتری لازم است. این امر، به عنوان مثال، به تغذیه، مراقبت، بهداشت و آموزشی و اشتغال در همه این مناطق باید در آینده رشد کند. بخش هایی از اقتصاد باید کوچک شوند. به عنوان مثال، این امر در مورد بخش مالی، بانک ها، تجارت مشتقات و ارزهای رمزنگاری شده اعمال شود. بسیاری از پدیده ها در آنجا کاملا اضافی هستند. به عنوان مثال، در مورد ارزهای رمزنگاری شده، معتقدم که باید حذف شود. در ضمن، این اشکال معاملات مالی هزینه زیادی از انرژی را مصرف می کنند و بنابراین از نقطه نظر زیست محیطی بسیار مشکل ساز هستند.
س: و در بخش صنایع کلاسیک ...
ج: بله، به عنوان مثال، تولید خودرو، تولید فولاد، صنایع برق، شیمیایی و دارویی. یک تحول اساسی به سمت اقتصاد هیدروژن با هیدروژن سبز را نیاز دارد نباید فراموش کرد که در آینده، جمهوری فدرال آلمان نیز باید این هیدروژن را از جنوب جهان وارد کند. برای رسیدن به این هدف، ما باید با کشورهای جنوب جهانی متحد شویم و هنوز تلاش زیادی لازم است. بحث «نظم اقتصادی جدید جهانی» باید احیا شود. این امر مستلزم حضور نیرویی از جنوب جهانی است، مشابه حرکت کشورهای غیر متعهد سابق. آنها باید اطمینان حاصل کنند که «طلای جدید» - لیتیوم، نیکل، کبالت - به هدر نمی رود، بلکه برای توسعه پایدار در جنوب جهانی استفاده می شود. این نیاز به حمایت آلمان و اروپا دارد.
س: در آینده تا چه حد به مهاجرت به آلمان نیاز خواهیم داشت؟
ج: در مقیاس بزرگ. آلمان، مانند تقریبا تمام جوامع دیگر در اتحادیه اروپا، در حال پیر شدن است. به منظور حفظ سیستم بهداشتی، مراقبت و در واقع کل زیرساخت های اجتماعی، ما به مهاجران نیاز داریم. از نظر منابع انسانی، کشورهای عضو اتحادیه اروپا نه تنها می توانند با مهاجرت میلیون ها پناهنده مقابله کنند.
س: 2/7 میلیون جوان بدون مدرک تحصیلی دیپلم در آلمان وجود دارد. آیا آنها پتانسیل اقتصادی قابل توجهی نیز ندارند؟
ج: بی قید و شرط.دارای پتانسیل اقتصادی هستند متاسفانه برای مدتی طولانی، قانون این بود که ما فقط بهترین ها را در کسب و کاراستخدام کنیم. در واقع، قدردانی برای هر انسان ضروری است. بنابراین ما باید اساسا سیستم آموزشی خود را بازسازی کنیم. به نظر من، لازم است که شخص بتواند حتی بدون دیپلم دبیرستان نیز آموزش شغلی ببیند. تمرکز آموزش باید بر تجربه عملی باشد. متاسفانه، ما با این بازسازی سیستم آموزشی فاصله زیادی داریم. فقدان اراده سیاسی در دولت فدرال برای انجام این کار وجود دارد.
س: تنها کمی بیش از یک سال و نیم تا انتخابات 2025 باقی مانده است. چه چیزی باید از نظر سیاسی تا آن زمان انجام شود؟
ج: ما به یک اتحاد اجتماعی گسترده نیاز داریم ثروتمندان باید با توجه به ردپای کثیف محیط زیستی که پشت سر می گذارند، مالیات بیشتری بدهند.

https://www.jungewelt.de/2024/03-09/index.php









 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 922  - 23 اسفند 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت