راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مقاله الکساندر دوگین مفسر برجسته روس

روسیه باید خود را همه جانبه آماده جنگ کند

ریا نووستی-  ترجمه نعمت بوستانی

  

روسیه نیاز حیاتی به نظامی سازی کامل و همه جانبه کشور، دولت و مردم دارد. نظامی شدن به معنی انتقال جامعه به بستر آمادگی همه جانبه نظامی است. مقیاس و برداشتهای اصلی نظامی سازی را می توان و باید مورد بحث قرار داد، زیرا این موضوع بستگی به موقعیت تاریخی و ژئوپلیتیکی خاص، فرصت ها و منابع اقتصادی، ایدئولوژی سیاسی و فرهنگی دارد. وقتی در کشوری صلح برقرار است و منافع حیاتی و موجودیت آن در خطر نیست، نظامی سازی بیش از حد دلیلی ندارد. البته، هر کشور مستقلی باید ارتش و نیروهای مسلح خود را داشته باشد تا بتواند در شرایط بحرانی از آن محافظت کند. بنابراین، غیرنظامی کردن کامل، چیزی جز کنار گذاشتن حاکمیت و تن دادن به وابستگی مطلق به نیروی خارجی نیست. از همین روی شدت و دامنه نظامی سازی همیشه متفاوت است.

 همانطور که رئیس جمهور پوتین، در سخنرانی خود در مجلس فدرال و در واقع با اعلان برنامه خود در باره سیاست کشور طی شش سال آینده (هیچکس در انتخاب پوتین شکی ندارد) آشکارا آن را اعلام کرد و گفت که روسیه در حال جنگ است. جنگی که به روسیه تحمیل شد. جنگ با کل غرب و متحدین آن: علنی بودن دخالت مستقیم ایالات متحده و اتحادیه اروپا هر روز پر صدا تر و روشن تر به نظر می رسد، آنچنان که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت.

نظامی شدن جامعه در چارچوب آمادگی جنگی خونین برای هستی تاریخی یک کشور ضرورت مطلق است. روسیه در حال انتقال صنعت خود به بستر نظامی است و رئیس جمهور نیز در این باره صحبت کرد اما این تنها بخشی از نظامی سازی است. خود این پدیده بمراتب گسترده تر است.

لازم است نه تنها مجموعه دفاعی- صنعتی، بلکه کل دولت و جامعه به عنوان یک کل به یک پایگاه نظامی تبدیل شود. برای رسیدن به پیروزی در چنین رویارویی اساسی، تبدیل و آمادگی روسیه به یک کشور جنگی مسئله مرگ و زندگی است.

بیایید نگاهی دقیق تر به این موضوع داشته باشیم که جهت های اصلی سیاست نظامی سازی چیست.

یک ایدئولوژی نظامی، باید به یک ایدئولوژی پیروزی در کشور بیانجامد. جنگیدن بدون ایده غیرممکن است. اما قبل از همه اینها میهن، سرزمین و قدرت، یک ایده است و باید در همه زمینه ها عمومیت پیدا کند: در فرهنگ، در سیاست اطلاعاتی، در تربیت، در آموزش، در روحیه نخبگان و توده ها، در روانشناسی زندگی روزمره... این امر مستلزم به روز رسانی و اجرای گسترده ارزشهای سنتی، خود آگاهی تاریخی و ایده ای واضح از هویت روسی است.

احتمالاً ماشین ایدئولوژیک باید روی دو موضوع متمرکز شود، یک نسخه قوی تر و متمایز تر باید برای ارتش و سرحد های مرزی کشور اعمال شود. دوم، در مناطق دور تر از مرزها، می توان با ملایمت بیشتری عمل کرد. حال در نظر بگیرید، رژیم اوکراین، دقیقاً به دلیل ایدئولوژی سازی توتالیتر و رادیکال، جمعیت خود را به یک مقاومت سرسختانه ای در برابر نیروهای ما آماده کرد. البته، شما نمی توانید از تروریست ها و دیوانه ها پیروی کنید، اما در یک حالت آرام، نیروی ایدئولوژیک دشمن ما، آمیخته با اتحاد با نئونازیسم، جهانی گرایی و لیبرالیسم، ترکیب شد.

پس جنگ باید به یک جنگ مردمی تبدیل شود، ارتش و صنایع دفاعی ما و ساختارهای آموزشی نظامی باید مبنای تأثیر گذاری ایدئولوژیک باشند. ساختارهای اجتماعی باید به طور کامل بازسازی شوند و این بار با ایدئولوژی جدیدی از میهن پرستی مستقل مسلح شوند.

کار ادارات دولتی باید به رژیم خاصی مطابق با زمان جنگ تغییر کند. در استانداردهای استراحت، تعطیلات، و ساعات کار برای بخش های کلیدی مدیریت به دلیل شرایط زمان جنگ تجدید نظر شده و به شرایط پشتیبانی خط مقدم تبدیل شود. منشور رفتاری برای مقامات دولتی در زمان جنگ را باید مشخص کرد. تعطیلات برای استراحت در کشورهای متخاصم و یا غیر دوست، تجمل گرایی بیش از حد، تشریفات اداری و خدای ناکرده خرابکاری و فساد در زمان جنگ قابل قبول نیست و باید به شدت مجازات شود.

تعدادی از حقوق و آزادی های لیبرال باید به دلیل شرایط فوق العاده محدود گردد. شکل انتقاد از دولت، ممنوعیت توهین به قهرمانان روسیه، مقامات، کلیسا و رئیس جمهور، همچنین حمله به میهن پرستی، ایده روسی و تبلیغات ضد جنگ باید اعلام شود.

بدیهی است که کل اقتصاد قطعا باید بر پایه جنگ بازسازی شود. کشور ما برای مدت طولانی بر ادغام با غرب و توزیع جهانی نیروی کار متمرکز بود، به طوری که در یک لحظه حساس، ما مهمترین حلقه ها را در چرخه تولید و تکنولوژی در اختیار نداشتیم. ما باید فوراً این ضعف را جبران کنیم. نقش دولت در اقتصاد، در درجه نخست در صنایع مهم استراتژیک و تولید در مقیاس بزرگ، در شرایط فعلی در حال رشد است، اما این رشد از سرعت لازم برخوردار نیست.

همین امر در مورد سیاست مالی کشور نیز صدق می کند. جنگ با ائتلاف غربی، روسیه را وادار می کند تا مستقل از دلار، یورو و سایر ارزهایی باشد که ادعا می کنند ارزهای ذخیره هستند. هر چیزی که شرکای خارجی ما نیاز به خرید آن دارند، باید به روبل پرداخت کنند. موضوع روبل باید حاکمیتی شود و سیاست هیأت ارز را می توان به طور کامل کنار گذاشت. امروزه ردیابی هر گونه جریان انتشار از طریق یک ردیابی الکترونیکی آسان است، بنابراین به جای یک مدل نرخ بهره واحد برای همه، باید یک درجه بندی ارائه شود: برای صنایع و پروژه های استراتژیک، بهره، وام رایگان در یک حساب سپرده جدا گانه برای پروژه های متوسط درصد ترجیحی و برای وام های معمولی حداکثر نرخ باشد.

نظامی سازی مستلزم تغییر سیاست جمعیتی است که رئیس جمهور نیز دائماً آن را یاد آوری میکند. تکیه بر نیروی کار مهاجران و جبران کمبود و کاهش جمعیت بومی روسیه به هزینه آنها یک جنایت در مقیاس تاریخی است. باید با اقدامات فوق العاده روند فاجعه بار کاهش زاد و ولد را معکوس کرد. در غیر این صورت ما به تداوم و اهداف تاریخی خود نخواهیم رسید.

نظامی کردن فرهنگ ضروری است. تمرکز باید بر تجلیل از شاهکارهای قهرمانان ما در تمام مراحل تاریخ از جمله جنگ ما در اوکراین باشد. هر کنسرت، هر برنامه، هر رویدادی باید با سرود و تجلیل از  مردم روسیه آغاز گردد و به آرمان های والای اخلاقی و ارزش های سنتی اولویت داده شود.

نظامی شدن مستلزم تغییر نخبگان کشور است. نخبگانی که از دهه 80 و 90 قرن گذشته در جامعه پرورش یافته اند، بیشتر حاملان روحیه شکست، بدبینی، خودخواهی، فساد، خشونت، دروغ و آن صفاتی هستند که تنش های پایین جامعه را دامن می زند. در باره انحطاط و فروپاشی عمومی، رئیس جمهور در پیام خود به مجلس فدرال به صراحت گفت: نخبگان دهه 90 باید بروند و نخبگان جدید جایگزین شوند. یعنی  قهرمانان، خالقان و حاملان عالی ترین اصل اخلاقی کشور وارد میدان گردند. با این حال، جبهه تنها نیمی از نبرد را در تشکیل هسته اصلی نخبگان جدید روسیه انجام می دهند. با بازگشت به عقب، آنها باید به سرعت جای نخبگان را دریافت کنند! در باره تحصیلات: اکثریت قریب به اتفاق ساختارهای آموزشی در روسیه دقیقاً منعکس کننده شیوه زندگی لیبرال دهه 80 و 90 است. بنابراین، لازم است آموزش و پرورش را نظامی کرد، یک گسست شدیدی که همچنان ادامه دارد، در درجه اول در علوم انسانی است که در دهه های اخیر تحت کنترل مستقیم و به دستور مستقیم غرب که امروز با آن در جنگ هستیم، ایجاد شده است.

چرخش دستگاه دیپلماسی، با چالشهای بی سابقه ای که ذاتی هر جنگی و به ویژه جنگی چنین سخت و تمدنی است، مدت هاست به پایان رسیده است! جنگی که به ما تحمیل شده است. دیپلماتهای ما در خط مقدم برخورد تمدنها قرار دارند، اما این عرصه نیازمند مهارتها و دانشهای کاملاً جدیدی در مقایسه با مهارتهایی است که در دهه های گذشته با نزدیک شدن به غرب به آن دست یافته اند. این تغییر باید فورا انجام شود.

نظامی سازی باید بر رسانه ها نیز تأثیر خود را بگذارد. بله، استراتژی اطلاع رسانی صدا و سیمای سیاسی در حال حاضر تلاش می کند تا در حد یکسان باشد، اما بقیه کار رسانه ها اعم از فرهنگی، آموزشی و حتی سرگرمی باید در تناسب وضعیت جدید قرار گیرد. حتی تبلیغات وظیفه دارد هنجارهای جنگی را که کشور به آن گرفتار شده است در نظر بگیرد.

سر انجام اینکه، نظامی کردن زندگی روزمره ضروری است. میهن پرستی باید به یک شیوه زندگی تبدیل شود تا روانشناسی روزمره افراد عادی را اصلاح کند. تمام فضاهای عمومی باید با نمادهای جنگ و پیروزی پر شود. ما باید این ایده را به والدین و مربیان کشور منتقل کنیم: هدف کل مردم پرورش نسلی از قهرمانان است که از روسیه بزرگ دفاع کنند و احیا کننده آن باشند. اخلاق و خلوص گفتار و معرفت تاریخی باید در هر خانواده ای مورد توجه روزافزون قرار گیرد. ما برای زبان، فرهنگ، اخلاق، ارزشهای سنتی و حاکمیت میجنگیم. این بدان معنی است که این موضوع صرف نظر از سن، موقعیت اجتماعی، جنسیت و حرفه مورد توجه قرار بگیرد.

و صد البته، لازم است هوشیاری سرویس های اطلاعاتی، سازمانهای مجری قانون و شهروندان عادی نسبت به کسانی که با نشان دادن نشانه هایی از رفتار لیبرال طرفدار غرب و اوکراین یا روس هراسی یا شک در میهن پرستی دارند، باید تقویت شود. هر جنایت و هر حمله تروریستی ابتدا در ذهن متولد می شود. اگر ایده آگاهی روسی جامعه را کنترل نکند، مردم اسیر یک ایده خباثت آمیز روسوفوبیک بیمارگونه می شوند که توسط دشمنان ما پرورانده می شود. اگر دل در گرو رنج انسان نباشد، شیطان در آن ساکن است. در حوزه اندیشه هم وضعیت همین طور است: جایی که ایمان به آرمانهای والا، قدرت و مردم در درجه اول قرار نمیگیرد، مارهای وحشت لانه میسازند.

ممکن است کسی به من اعتراض کند: همه اینها عجیب، غیرمعمول، غیرمنتظره و... خشن به نظر می رسند. بله، احتمالا. زیرا ما برای مدت طولانی در دیدگاهی تحریف شده از جهان، نسبت به خود، به غرب و جهانی بودن آن زندگی کرده ایم. برای مدت طولانی ما را با افسانه های دروغین در باره صلح جهانی و توسعه بی دقتی صرفا مادی، آرام کرده است. آری! ازخواب عمیقی ناگهان ما بیدار شدیم.

 

https://ria.ru/20240307/militarizatsiya-1931565800.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 922  - 23 اسفند 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت