راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 922

تضاد و تناقض در دو سیاست

داخلی و خارجی جمهوری اسلامی

 

حکومت و جامعه ایران به عرصه انبوه تناقض ها و ناسازی ها تبدیل شده است. پیش از هرچیز تناقض حکومت در عرصه سیاست خارجی و داخلی. هر اندازه که حکومت، جهان را به درستی درک کرده، ظرفیت ها و خطرهای آن را به درستی ارزیابی کرده، برای استفاده از فرصت ها یا رویارویی با خطرها گام های نسبتا روشن و دقیقی برداشته ... برعکس در زمینه سیاست داخلی ناکارامدترین، خطرناک ترین و گاه غیرملی ترین سیاست ها و برنامه ها را در پیش گرفته است. سیاست های شعاری حمایت از بخش خصوصی بدون تفکیک، خصوصی سازی، کوچک کردن دولت، سرک نکشیدن به حساب های صاحبان هولدینگ ها، دادن یارانه حتی به سرمایه داران و میلیاردرها، باز گذاشتن دست تجار و بازرگانان، ایجاد بانک های خصوصی و اجازه دادن به آنها به خلق پول و خالی کردن جیب مردم و پرداخت ضرر و زیان آنها از بودجه عمومی، جلوگیری از افزایش دستمزدها متناسب با تورم برخلاف قانون که یکی از عوامل عمده نارضایتی و مهاجرت از کشور است، سیاست های نادرست مالیاتی، دادن معادن و منابع عمومی و سرنوشت ارز و درآمد ملی به گروه بندی ها و هلدینگ های انحصاری سرمایه داران خصوصی و شبه دولتی و ... بخشی از این سیاست ها و برنامه هاست.

اما این تناقض ها فقط در عرصه حکومت نیست بلکه به عرصه جامعه و مردم هم بطور طبیعی کشیده شده است. بزرگترین تناقض در اینجاست که بخشی از جامعه حامی تحریم و حتی حمله نظامی به ایران است، هرچند بی گمان اکثریت نیست، ولی در عین حال از وضع فقر و تورم و نابسامانی های اقتصادی کشور ابراز نارضایتی می کند. اینها کسانی هستند که پای تلویزیون های ایران اینترنشنال و بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و امثال آنها نشسته اند، تلویزیون هایی که از یکسو خواهان تحریم بیشتر و حتی حمله نظامی به ایران هستند و از سوی دیگر منتقد نابسامانی ها. کسانی که حامی این هستند که ایران تحریم شود تا موضع آن ضعیف تر و اقتصاد آن ورشکسته شود، چطور می توانند در همان زمان منتقد اقتصاد ورشکسته باشند؟ به همین دلیل است که موضعگیری این قشرها که معمولا اقشار متوسط یا مرفه جامعه هستند بدلیل تناقضی که در درون خود دارد پیگیر نیست. چون خود می دانند که در وضع کنونی منافع دارند و طرفدار بدتر شدن آن هستند، به حساب نارضایتی اقشار پایین جامعه که آنها شورش کنند.

تناقض فقط در این قسمت نیست. بلبشوی کنونی اقتصاد ایران ذینفعان زیادی دارد که فقط آن غارتگران نیستند. اگر قرار باشد وضع بانک ها اصلاح شود، هزاران تن که از سود بانکی ۲۰ تا ۲۵ درصد برای گذران زندگی خود استفاده می کنند وحشت زده می شوند. سامان دادن به بازار خودرو موجب وحشت کسانی می شود که با خرید و فروش و ثبت نام و تفاوت قیمت سهمیه بندی و بازار خودرو گذران می کنند. بهبود وضع مسکن با مقاومت کسانی روبرو می شود که با اجاره خانه و رهن و گذاشتن آن رهن در بانک و سود بانکی آن زندگی می کنند و از گرانتر شدن بهای مسکن خوشحال می شوند.

دلیل تداوم این وضع بلبشوی اقتصاد کشور فقط در سیاست های دولت و عدم قاطعیت در حل آنها نیست، در این نیز هست که بخش مهمی از جامعه از طریق این بلبشو گذران می کند و از اقداماتی که بخواهد این وضع را بسامان کند حمایت نمی کند. در حالیکه این ساماندهی بسود آنان نیز در درازمدت خواهد بود. اینان که خودشان در این وضع ذینفع هستند و با تغییر آن مخالفند در عین حال ناراضیان از وضع موجود نیز هستند. همین وضع است در عرصه سیاست خارجی با نظرات خودخواهانه و فاشیستی که مخالف همبستگی با ملت های دیگر است و گاه همراه با روش های فاشیستی و منکوب کردن مخالفان آن که عملا مخالفت ها با حکومت را از جنبه مترقی و عدالتخواهانه خود تهی می کند. مگر می شود مخالف همبستگی با ملت های فلسطین و غزه و لبنان و سوریه و یمن و ... بود و همزمان ادعای ترقی و عدالت را داشت؟ نیروهای ارتجاعی فقط در سمت حکومت نیست. در سمت مخالفان حکومت در خارج و حامیان آنان در داخل نیز این نیروی ارتجاعی و فاشیستی اشکارا دیده می شود. از سوی دیگر، سیاست ها و محدودیت ها و فشارهای مذهبی به مردم و بویژه زنان، چنان وضعی را بوجود آورده که مردم در  توجیه بی اعتنائی به سرنوشت مردم فلسطین و غزه می گویند: آنها هم اگر در یک کشور فلسطینی به حکومت برسند همان رفتار خشک و خشن مذهبی را با مردم می کنند که جمهوری اسلامی مشغول آنست.

طبعا دلیل این وضع در سیاست های حکومتی طی چند دهه اخیر است ولی این سلب مسئولیت از تک تک مردم ما نمی کند. هر دزد و قاتلی را هم اگر به زندگی و کودکی او نگاه کنیم می بینیم که شرایط خانوادگی و اجتماعی و محیط نابسامان و انواع و اقسام محرومیت ها او را به این مسیر کشانده است. ولی هیچ دزد و قاتلی را به دلیل این موضوع نمی بخشند.

دلیل تداوم حکومت و وضع موجود در این تناقض هاست. بخش مهمی از مخالفان حکومت خود ذینفع در این وضع، طرفدار ادامه این وضع، بدتر شدن این وضع و ویرانگرتر از همه خود مخالف ترقی و عدالت و بهبود وضع اقشار پائین جامعه هستند. طبعا راه حل را نمی شود از پائین و از تک تک مردم شروع کرد ولی باید با آنان نیز صریح و صادق بود. راه حل باید از بالا و از سمت حکومت آغاز شود ولی هم مردم و هم حکومت باید تکلیف خود را با این تناقض ها روشن کنند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 922  - 23 اسفند 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت