راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

خصوصی سازی ها

پایگاهی برای

حکومت ایجاد نکرد

  

حکومت ایران در یک دوره برای آنکه پایگاه طبقاتی و اقتصادی برای خود ایجاد کند دست به خصوصی سازی ها و بخشیدن اموال ملی به گروهی از نزدیکان و وابستگان حکومت و سرمایه داران خصوصی زد. امید حکومت آن بود که با ایجاد یک طبقه از کلان سرمایه داران، آنها بدلیل آنکه سودبرندگان از اوضاع کشور هستند مدافعان حکومت نیز خواهند بود و بنابراین آنان جای توده مردم را که هر روز بیشتر از حکومت دور می شد خواهند گرفت. حضور امثال حسن رعیت با تفنگ در تعقیب معترضان به انتخابات ۸۸ نمادی از تحقق این برنامه برای یک دوره بود.

حوادث نیمه دوم سال گذشته به این تخیل پایان داد. نه تنها نوسرمایه دار شده های حکومتی به حمایت از حکومت برنخاستند، بلکه اشکار شد  که آنها در پشت سر تامین مالی بخشی از سازماندهی این حوادث هم قرار داشته اند. در واقع در سیل خصوصی سازی ها، آنها که کارخانه های دولتی و تولیدی را تصاحب کردند، آن واحدها را تکه تکه کرده و ماشین الات و زمین آن را فروختند و رفتند و یا با سرمایه آن بخش سرمایه داری تجاری کشور را نیرومندتر کردند، جز دردسر کارگران بیکار و نابود شدن بنیه ملی اقتصاد چیزی برای حکومت باقی نگذاشتند.

بخش دوم و خطرناکتر خصوصی سازی ها، خصوصی سازی های معادن و مواد خام کشور بود. تصاحب کنندگان معادن و صدور مواد خام نه تنها حامی حکومت و نظام نشدند بلکه نظام و اصولا یک دولت مرکزی متمرکز را مانع سودآوری خود دیده و می بینند. آنها برای بقای سود خود حاضر به کشاندن ایران به جنگ داخلی و تکه تکه کردن آن هم هستند، زیرا اقتصاد متکی بر صادرات مواد خام و معدنی نیاز به حکومت متمرکز ندارد، برعکس نیاز به نبود چنین حکومتی دارد. این اقتصاد تولیدی است که نیاز به حکومتی متمرکز دارد که اجزای تولید را به هم متصل کند نه اقتصاد صادراتی مواد خام.

کافیست همین امروز وضع مثلا ایران خودرو یا سایپا را با فولاد مبارکه یا دیگر واحدهای استخراج مواد معدنی مقایسه کنید. این همه بحث و جنجال روزانه بر سر ایران خودرو به چه دلیل است؟ برای آنکه یک صنعت تولیدی است که با همه مشکلات آن به تمام ایران وصل است و همه اجزای اقتصاد ایران باید درست بچرخد تا آن هم بچرخد. برای تولید یک اتومبیل، چرم آن باید در یکجا تولید شود، لاستیک آن در جایی دیگر، پیچ و مهره و موتور و شیشه و رینگ و در و صندلی و فرمان و چراغ و ... دهها و دهها واحد تولیدی باید کار کند تا یک اتومبیل ساخته شود و در کنار آن اقتصاد تامین قطعات یدکی و مکانیکی ها و غیره نیز فعالیت کند. اما فلان کارخانه تولید مس درفلان منطقه اصفهان یا خوزستان، تنها نیاز به تعدادی کارگر دارد و وسایل نقلیه که محصول استخراجی آن را به خارج انتقال دهد و چند حساب بانکی که پولهای صادراتی را به آن حساب ها بریزد. آنها به مردم و حکومت و نظام نه به چشم اجزای به هم پیوسته و ضروری برای استخراج مس و فولاد، بلکه به چشم مزاحم سود خود نگاه می کنند. برای آنها یک گروه مسلح که از معادن و محصولات استخراجی حفاظت کند کافیست. به همین دلیل هم هست که امروز زیر بار حکومت نمی روند، چون نیازی به آن ندارند. برای اقتصاد تجاری و صادرات مواد خام اتفاقا خیلی هم بهتر است که هر منطقه دست یک گروه مافیایی باشد که مواد خام آن منطقه را مستقیما تصاحب و مستقیما صادر و مستقیما به حساب های بانکی در خارج واریز کنند.  مشابه همان چیزی که اکنون تا حدودی در لیبی و بخش هایی از سوریه و بویژه در عراق هست که یک حکومت مرکزی بی اختیار در آن حکومت می کند. بخشی از نفت آنها در اختیار آمریکا در جنوب است و بخشی دیگر در اختیار اسرائیل در شمال. اسرائیل و آمریکا برای تجزیه ایران و جدا کردن خوزستان از ایران روی تعدادی عناصر وامانده مجاهدین خلق حساب نکرده اند، بلکه روی همین شرکت های خصوصی و خصولتی صادرات مواد معدنی و پتروشیمی و فولاد و غیره و سرمایه های عظیم متمرکز در دست آنان و دشمنی شان با یک حکومت متمرکز در ایران حساب کرده اند.

به این ترتیب خصوصی سازی ها، بویژه خصوصی سازی معادن و ذخایر طبیعی کشور، نه تنها نتوانست پایگاهی برای حکومت ایجاد کند، بلکه پایگاه آن را نزد توده زحمتکش و نیروی کار کشور از بین برد و ضمنا به عامل واگرایی و حرکت در جهت گریز از مرکز و ضعف و بی اقتداری حکومت و نظام نیز تبدیل شد. این معادن و ذخایر طبیعی خصوصی سازی شده اکنون به حکومت های کوچک منطقه ای و محلی تبدیل شده اند که برای خودشان حاکم و امام جمعه دارند و چنانکه چندی پیش فاش شد، هزینه همه رسانه های ایران را تامین می کنند. منافع آنان در اقتصاد دلاریست و این همه رسانه ای که علیه دلارزدایی می نویسند و به نفع آمریکا تبلیغ می کنند دست در جیب اینها دارند.

منافع صاحبان شرکت های فولاد و پتروشیمی و مس و چوب و سنگ و غیره در نبود یک حکومت متمرکز و در ایجاد کشوری تکه تکه شده است. همانطور که برایشان خروج ارز از کشور، بالا بردن قیمت دلار، ایجاد تورم و فشار و فلاکت برای مردم و معضل برای حکومت اهمیت ندارد به همان شکل می توانند تامین کننده مالی هر جنگ داخلی در ایران باشند. جمهوری اسلامی اگر تکلیف اینان را با سرعت و قاطعیت مشخص نکند و دست گردانندگان آنها را از سر مردم و اقتصاد کشور کوتاه نکند آینده ایران را در معرض خطری جدی قرار داده است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 879  -  20 اردیبهشت 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت