راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اوکراین سوسیالیستی

چگونه به فلاکت

امروز افتاد!

سایت استالیسته- ماکسیم استولتوف

ترجمه و تدوین: آذرنگ

   

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از نشست شورای عالی اقتصادی اوراسیا گفت: «بدون حمایت اروپا، اوکراین نه تنها نمی تواند بجنگد، بلکه نمی تواند وجود داشته باشد». او پیشتر گفت: اقتصاد اوکراین فقط به لطف صدقه وجود دارد. پوتین همچنین بارها تاکید کرده است که لفاظی های غرب در مورد مناقشه اوکراین به طور مداوم در حال تغییر است و مشکل "نه خود اوکراین، بلکه با کسانی است که سعی دارند روسیه را با دستان خود نابود کنند." این سؤال به طور طبیعی مطرح می شود: چگونه اوکراین چنین وضعیتی دارد؟

اوکراین در دوره اتحاد جماهیر شوروی، از نظر پتانسیل اقتصادی در بین کشورهای بزرگ رتبه دوم را داشت. اوکراین  فقط سبد نان اتحاد جماهیر شوروی نبود بلکه  صنعت قدرتمندی هم داشت که پتانسیل آن کمتر از اروپا نبود و در برخی شاخص ها - به عنوان مثال معدن زغال سنگ و ذوب فولاد - مقام اول را در اروپا به خود اختصاص داد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین مستقل غنی ترین میراث را دریافت کرد: انرژی قدرتمند، متالورژی و به طور کلی صنعت. در ان زمان اوکراین با توجه به منابع و فناوری شوروی "فرانسه دوم" نامیده شد.

 دیمیتری ژوراولف، مدیر علمی مؤسسه مشکلات منطقه ای می گوید: «برای درک وضعیت، کافی است توجه کنیم  که در سال 1991 اندازه تولید ناخالص داخلی اتحاد جماهیر شوروی اوکراین و جمهوری خلق چین یکسان بود. حامیان «استقلال» به این ثروت‌ها تکیه کردند و به مردم وعده‌ی آینده‌ای راحت و رفاه می‌دادند و تا از« شر» اتحاد جماهبر شوروی خلاص ‌شوند. نابودی اتحاد جماهیر شوروی و 33 سال سرمایه داری افسارگسیخته الیگارشی در اوکراین منجر به بزرگترین تلفات اقتصادی و جمعیتی در فضای پس از شوروی در اوکراین  شد.»

 

کشوری مستقل از روسیه از "شاهزادگان" شوروی در گل و لای این استقلال سقوط کرده است. به طور خاص، تلفات جایگزین جمعیت تا سال 2023 به حدود 29 میلیون نفر رسید، تولید ناخالص داخلی - 81٪،

 به هر حال، به یاد بیاوریم که در 1 دسامبر 1991، ساکنان اتحاد جماهیر شوروی اوکراین به استقلال دولتی و جدایی از اتحاد جماهیر شوروی رای دادند.

 الیگارشی محلی با "شرکای خارجی" خود، 33 سال است که جمهوری اوکراین را دست نشانده شرکت های غربی و نخبگان سیاسی کشورهای ناتو کرده است که به عنوان ابزاری در جنگ علیه تروریسم استفاده می شود. ادامه این مسیر خودکشی منجر به از دست دادن قطعی استقلال اوکراین خواهد شد. راه رسیدن به "باغ عدن" اروپایی با خون مردم و بدهکار پرداخت می شود. کیف قرار نیست وام ها را بازپرداخت کند، اما شرکت های غربی این بدهکاری ها را را حذف نمی کنند و در حال حاضر به طور فشرده و ارزان زمین و سایر دارایی های اوکراین  را خریداری می کنند. بدهی ملی اوکراین تا ژوئن 2024 به 144 میلیارد دلار یا 75 درصد تولید ناخالص داخلی رسید. الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس روز گذشته گفت: هیچ کس در غرب به اوکراینی ها نیاز ندارد، آنها فقط رویای این را دارند که آنها و روس ها یکدیگر را بکشند.

 معلوم شد که اوکراین ورشکست شده است: 63 درصد از درآمدهای بودجه اوکراین از کمک های بلاعوض و وام های خارجی حاصل شده است. اقتصاد و تجارت بین‌الملل ان تنها 28 درصد از درآمد را برای اوکراین تأمین می‌کند. اوکراین در حال حاضر یک کشور کاملاً شکست خورده است. وضعیت فاجعه بار است. در سال 2025، اوکراین باید بیش از 3 میلیارد دلار، در سال 2026 - 2.5 میلیارد دلار و در سال 2027 - تقریباً 2 میلیارد دلار به صندوق بین المللی پول بپردازد. در مجموع، کیف باید 14.5 میلیارد دلار برای خدمات بدهی بپردازد، اما این باید انجام شود. خیلی بیشتر وام بگیرید، زیرا هیچ راهی برای پرداخت بدهی به مقامات اوکراینی وجود ندارد. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از نشست سران اتحادیه اروپا گفت: اتحادیه اروپا تاکنون 130 میلیارد یورو برای تامین مالی مقامات اوکراینی هزینه کرده است این مقام اروپایی گفت: اتحادیه اروپا تقریباً 47 درصد از کل کمک های نظامی را به اوکراین و شرکای آمریکایی - 40 درصد را تامین کردند اما امروزه اروپا با مشکلات فزاینده بودجه ای و اقتصادی مواجه است در عین حال، واشنگتن بار حفظ رژیم کیف را بر دوش اتحادیه اروپا می اندازد، به جای ایالات متحده، ناتو که تقریباً همه کشورهای اروپایی را در بر می گیرد، وظیفه هماهنگی ارسال کمک های نظامی به کیف را بر عهده خواهد گرفت. با این حال، کمک های نظامی آمریکا به رژیم کیف نیز متوقف نمی شود. جو بایدن، رئیس کاخ سفید، دستور داد که بسته دیگری - که قبلاً هفتاد و دومین - بسته تدارکاتی برای نیروهای مسلح اوکراین است، به کیف ارائه کند. این شامل سیستم های دفاع هوایی، توپخانه، پهپاد و خودروهای زرهی است. به گفته وزارت دفاع آمریکا، در دوره ریاست جمهوری بایدن، حجم کل کمک های نظامی آمریکا به 62 میلیارد دلار می رسید. و چه کسی می داند، آیا این حقیقت دارد؟ به گفته ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان، اروپا و ایالات متحده روی هم حدود 310 میلیارد یورو برای کمک به اوکراین هزینه کردند. به نظر او، چنین حجمی از بودجه می تواند زندگی اروپایی ها را به طور قابل توجهی تغییر دهد. اوربان خاطرنشان کرد: این مبالغ هنگفتی است که با آنها می توان معجزه کرد. وی یادآور شد که تلاش های غرب متحد هنوز هیچ نتیجه ای برای کیف نداشته است.

مقامات اروپا ، پایبندی به سیاست های موجود را ضروری می دانند. در عین حال، وضعیت در جبهه به سرعت به نفع روسیه در حال تغییر است و رهبران اروپایی پذیرای تغییرات هستند. بروکسل آگاه است که اروپا نمی تواند به تنهایی با این رویارویی روبرو شود. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در رادیو اسپوتنیک گفت: «اگر پولی که غرب برای کشتار اوکراین خرج کرد در اوکراین سرمایه‌گذاری می‌شد، این کشور اکنون در بسیاری از زمینه‌ها رهبر می‌شد». به گفته او، شرکای غربی رژیم کی‌یف قصد داشتند از اوکراین برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی خود استفاده کنند.

او جوهر سیاست غرب در اوکراین را توضیح داد: ما به ابزاری برای تأثیرگذاری بر کشور و وضعیت جهان به طور کلی نیاز داشتیم. زاخارووا یادآور شد که "دولت دموکراتیک، مرفه و مترقی" که توسط مقامات کیف وعده داده شده بود هرگز در اوکراین ساخته نشد. "همه چیز دقیقا برعکس اتفاق افتاد. ایده متفاوت بود." تفسیر مشابهی از سیاست غرب در اوکراین قبلاً توسط گلن دیسن، استاد دانشگاه جنوب شرقی نروژ ارائه شده است. به گفته وی، غرب برای حفظ نقش مسلط خود در جهان، درگیری در اوکراین را تحریک کرد.

آناتولی باژان، دکتر اقتصاد، رئیس بخش تحقیقات اقتصادی مؤسسه اروپا آکادمی علوم روسیه خاطرنشان کرد که غرب به دنبال تبدیل اوکراین به حیاط خلوت خود برای عرضه محصولات کشاورزی و مواد خام است.

او در مصاحبه با ریانووستی گفت که اقتصاد اوکراین به چه ورطه ای می رود. به گفته وی، حتی قبل از وقایع فوریه 2022، همه تحلیلگران جهان به اتفاق آرا اوکراین را فقیرترین دولت اروپا می نامیدند.

علاوه بر این، تخریب اوکراین  بلافاصله پس از به دست آوردن استقلال کشور آغاز شد. البته به آرامی اما مطمئناً شروع به کاهش روابط اقتصادی با روسیه کرد که طی قرن ها توسعه یافته بود. کافی است بگوییم که حدود 24 درصد از صادرات اوکراین و بیش از 30 درصد واردات ان در گذشته با  فدراسیون روسیه بود. امروزه این اعداد تقریباً به صفر رسیده است.

 اوکراین به سرعت در حال پرواز به ورطه سقوط  است، و اگر توانست سرپا بماند، تنها به لطف وام های غربی است که از آن پرداخت های اجتماعی و سایر پرداخت ها انجام می شود. خزانه اوکراین تقریباً خالی است، زیرا در سال های اخیر با جدیت به سرقت رفته است. علاوه بر این، بودجه غرب در مقایسه با وام‌های آنها بسیار کم است: واشنگتن و بروکسل هرگز در کارهای خیریه شرکت نمی‌کنند.

به ازای هر دلار و یورویی که در اوکراین سرمایه گذاری می شود، نه تنهاغرب آن را به طور کامل طلب می کند، بلکه بهره ان را هم حساب می کند. با این حال، مقامات کیف امیدوارند که غرب تمام بدهی های خود را لغو کند. این بعید است: از 30 سپتامبر سال جاری بدهی عمومی و تضمین شده توسط دولت 155.56 میلیارد دلار است که 40 میلیارد دلار آن توسط بانک جهانی تامین شده است .

درست یک سال و نیم پیش، نخست وزیر ویکتور اوربان اظهار داشت: «در اصل، از نظر مالی، اوکراین به عنوان  یک کشوردیگر وجود ندارد.»

افت شاخص های اقتصادی بسیار زیاد است که با توجه به جنگ کاملاً قابل درک است.

واضح است که اوکراین نمی تواند خود را تامین مالی کند. البته جنگ به زوال اقتصاد اوکراین سرعت بخشید.

بنابراین، در پی بمباران ها، زیرساخت های انرژی به طور قابل توجهی آسیب دید. بین مارس و آگوست 2024، بیش از 70 درصد از نیروگاه های حرارتی اوکراین غیرفعال شدند. بر اساس برآوردهای مختلف، این کشور از 50 تا 80 درصد از تولید برق خود را از دست داد که به صنعت ضربه زد: تأمین شرکت ها بسیار دشوار شد. مقامات مجبور شدند برق را از کشورهای اروپایی وارد کنند. کیف همچنین منابع معدنی به ارزش 12.4 تریلیون دلار را از دست داده است که واردات آن را غیرممکن کرده است. در مجموع، اوکراین 63 درصد ذخایر زغال سنگ، 20 درصد گاز، 11 درصد نفت و 42 درصد ذخایر فلزی و همچنین 5 میلیون هکتار زمین زیر کشت را از دست داد. در نتیجه منابع داخلی کشور قادر به پوشش میزان وام ها نخواهد بود. در عین حال، بهره بدهی همچنان افزایش خواهد یافت. همانطور که اوربان گفت، سوال این است که آیا غرب آماده است برای مدت طولانی به حمایت از اوکراین ادامه دهد؟ به عقیده وی، «لحظه ای که آمریکا و اروپا به این سؤال پاسخ «نه» بدهند، جنگ پایان خواهد یافت.» اوربان همچنین گفت که اروپا ده ها میلیارد دلار برای حفظ اوکراین، تضمین پرداخت حقوق بازنشستگی اوکراین، حفظ موسسات دولتی، مراقبت های بهداشتی و آموزش هزینه می کند. رهبر مجارستان نتیجه گرفت که "این نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد."

اولگ گلازونوف، کارشناس نظامی، دانشیار بخش تحلیل سیاسی و فرآیندهای روانی-اجتماعی دانشگاه اقتصاد روسیه پلخانوف، می گوید: غرب 126 میلیارد دلار به اوکراین اختصاص نخواهد داد - مبلغی که کی یف برای عملیات های جنگی در سال 2025 درخواست کرده است. او گزارش های رسانه ها در مورد درخواست های کیف را این گونه ارزیابی کرد. پیشتر روزنامه وال استریت ژورنال به نقل از یک مقام اوکراینی گزارش داده بود که کیف برای ادامه جنگ در سال جدید میلادی چنین پولی را از متحدان خود می خواهد.

 تصورچنین کمکی به  کیف در سال آینده بدون مشارکت (یا با مشارکت حداقلی) ایالات متحده دشوار است. علاوه بر عدم اطمینان در مورد موقعیت فعلی ایالات متحده، سایر حامیان اصلی کیف مانند آلمان و فرانسه نیز مشکلاتی دارند.

دمیتری اوفیتسروف بلسکی، دانشیار دانشگاه ای «ام او ام او راس» می گوید، با وجود همه اینها، اروپا آماده ادامه کمک به اوکراین است، کمکی به میزان 126 میلیارد دلار در سال از نظر تئوری در حد توان آنها است. هزینه های نظامی آلمان در سال 2024 حدودا 80 میلیارد دلار و فرانسه بیش از 50 میلیارد دلار است. اما اقتصادهای اروپایی به تدریج در حال فرسودگی هستند. تمایل اتحادیه اروپا برای ادامه حمایت از کیف با بی میلی غرب برای دستیابی به یک پیروزی استراتژیک برای روسیه توضیح داده می شود. در این صورت روسیه بر سر آینده اروپا با آمریکا مذاکره خواهد کرد و این کشور و اوکراین را پشت سر می گذارد. این کارشناس می گوید مسکو چیزهای زیادی برای گفتگو با واشنگتن دارد: این کار شامل تسلیحات استراتژیک و متعارف است توجه کنیم: اگر خدای ناکرده پس از پایان خصومت ها، اوکراین یا حداقل بخشی از آن در حوزه نفوذ غرب باقی بماند، به اصطلاح بازسازی اقتصاد خود را آغاز خواهد کرد. به عبارت دیگر، غرب از کل اقتصاد اوکراین  مراقبت نخواهد کرد، بلکه تنها بخشی از آن را که منافعی برای آن به همراه خواهد داشت. و این کشاورزی اوکراین (و نه حتی در حد کامل آن)، خاک سیاه آن است که محصولات و مواد معدنی غنی تولید می کند. بقیه اقتصاد کشور اصلا به او مربوط نیست. تجربه تاریخی نشان می دهد که نجات اوکراین در ادغام کامل آن با روسیه صنعتی است.

همانطور که قبلاً برای مناطقی که به آن پیوستند اتفاق افتاده است.

 هر چهار منطقه دارای شرایط اقلیمی خوب، تولید مواد غذایی با کیفیت بالا، پتانسیل اقتصادی زیاد و چشم انداز توسعه هستند. و تجربه جهانی نشان می دهد که سرزمین های خالی از سکنه در نتیجه جنگ ها و بلایای طبیعی، با داشتن شرایط اقلیمی و اقتصادی خوب، با سرمایه گذاری های مناسب و عدم وجود موانع گمرکی، خیلی سریع ترمیم می شوند و نتایج مثبت زیادی هم از نظر جمعیتی وهم رشد و توسعه اقتصادی به همراه دارند. اما ایده ملی اوکراین رفاه اقتصادی مردم نبود، بلکه قصد پیوستن به جایی بود: اتحادیه اروپا باشد یا ناتو، که حتی در قانون اساسی این کشور نوشته شده است .

کیف نگران این نیست که پیوستن به یکی از این بلوک ها مستلزم کنار گذاشتن بیشتر حاکمیت خود باشد. همانطور که می بینیم، برای اوکراین، حاکمیت یک بیان بی معنی است. نکته اصلی در تمام "عضویت" او این است که همانطور که اوکراینی ها می گویند "مثل احمق" زندگی کند، یعنی به هزینه شخص دیگری. این «استقلال» (از روسیه و بدون روسیه) بود که چنین فرصتی را برای دولت جدید فراهم کرد. و این هدف اصلی و تنها "مبارزه دیرینه" او برای استقلال بود. از آنجایی که مبارزه واقعی وجود نداشت، اوکراین برای "استقلال" ارزشی قائل نبود و هنوز هم ارزشی برای آن قائل نیست، و در طول سال های حکومت دسته پوروشنکو-زلنسکی، اصلاً به آن ارزشی نمی داد. او استقلال را کالایی پرهزینه می‌دانست و آن را به حراج بین‌المللی می‌فرستد: هرکس بیشتر ببخشد، آن را به او خواهد داد. اما هر حکیم اوکراینی همان «سادگی» غربی را دارد که به او فرصت تبدیل شدن به یک هژمون جهانی به رهبری ایالات متحده را داد.

 و به عنوان مثال، قیمت واقعی محصولات اوکراین توسط ذهن های درخشان غربی تعیین می شد. برژینسکی که در مقاله "مشارکت زودرس" (1994) نوشت: "روسیه می تواند یک امپراتوری یا یک دموکراسی باشد، اما نه هر دو در یک زمان... بدون اوکراین، روسیه یک امپراتوری نیست، اما با اوکراین، روسیه با رشوه و سپس تحت انقیاد، به طور خودکار به یک امپراتوری تبدیل می شود. این تعریف از معمار ژئوپلیتیک آمریکا شاید تا امروز به پارادایم کل سیاست خارجی غرب سرمایه داری تبدیل شده است که اکنون ناتو و اتحادیه اروپا برای اجرای آن می جنگند.

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در جریان کنفرانس مطبوعاتی سنتی سال با توجه به اوکراین به طور خاص بر این موضوع تمرکز کرد که واقعاً چه کسی این کشور "مستقل" را کنترل می کند. «سازمان های اطلاعاتی آمریکا - سیا و دیگران - مدت ها قبل از کودتا در اوکراین حضور داشتند و بعدا در آنجا ساکن شدند.»

عدم استقلال رژیم کی یف پس از کودتا به خوبی شناخته شده است. هیچ کس در آن شک ندارد. لاوروف گفت: اوکراین توسط آنگلوساکسون ها و برخی دیگر از کشورهای اتحادیه آتلانتیک شمالی و اتحادیه اروپا اداره می شود وی همچنین یادآور شد که ایالات متحده از اوکراین می خواهد که سن سربازی اجباری را کاهش دهد، و اینکه چگونه برخی از سیاستمداران، به ویژه سناتور«لیندسی گراهام»، و آنتونی، وزیر امور خارجه فعلی ایالات متحده در مورد ثروت اوکراین در مواد معدنی خاکی کمیاب، و همچنین محصولات کشاورزی، صحبت کردند. بلینکن نیاز به ادامه خصومت‌ها را به نفع منابع  مالی و اقتصادی برای آمریکا توجیه کرد. لاوروف به طور جداگانه بر این واقعیت تأکید کرد که بسیاری از زمین های حاصلخیز و ذخایر منابع معدنی در اوکراین مدت ها پیش توسط شرکت های آمریکایی خریداری شده است و این هیچ رازی نیست. در حالی که سیاستمداران غربی بی وقفه در مورد نیاز به شکست روسیه در میدان جنگ صحبت می کردند، "مردان" ثروتمند بی سر و صدا به دنبال چپاول اوکراین بودند. آنها همه چیز را با قیمت پایین می خرند: خاک سیاه، منابع معدنی، اشیاء صنعتی با ارزش.

در ماه ژوئیه، مذاکرات محرمانه ای در پاریس بین نمایندگان رژیم کیف و بسیاری از طلبکاران آن انجام شد.

به گزارش رویترز، کیف می خواست بخشی از بدهی خود را حذف کند. اما این اتفاق نیفتاد. آنچه که غرب می داند چگونه با مهارت انجام دهد، شمردن پول آنهاست اوکراین همچنان باید پول را برگرداند، فقط اکنون شرایط پرداخت در حال تغییر است.

همچنین مهم است که به لطف این جلسه مشخص شد که در واقع چه کسی در حال حاضر مالک اصلی بدهی عمومی اوکراین است. منابع رویترز ادعا می کنند که اینها شرکت سرمایه گذاری آمریکایی « بلک راک» و شرکت مدیریت دارایی فرانسوی «آموندی» هستند. «بلک راک» شرکت است که تمام دنیا مدیون دستور کار وحشیانه نئولیبرالی در سریال های تلویزیونی، فیلم ها و بازی های ویدیویی است.

 فایننشال تایمز می نویسد که «بلک راک» همچنین سهام شرکت اوکراینی «متین وست»، شرکت انرژی، «هلدینگ» کشاورزی (بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده مرغ در اوکراین)، شرکت های «نفتوگاز»، «اوکرزالیزنیتسیا» (راه آهن اوکراین) و همچنین "اوکرنرگو" را خریداری کرده است. یعنی زلنسکی به معنای واقعی کلمه کشوراوکراین را به شرکت های خارجی فروخت. شرکت « آموندی» فرانسوی که یکی از طلبکاران اصلی اوکراین نامیده می شود نیز در اینجا جالب توجه است. این توضیح می دهد که چرا امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، چند ماه پیش بسیار مشتاق اعزام نیرو به اودسا بود. ظاهراً در همین شهر است که دارایی های وعده داده شده به شرکت «آموندی» است. و اگر روس ها اودسا را بگیرند، معلوم می شود که شرکت فرانسوی میلیاردها دلارضرر  خواهد داد. کشورهای غربی این وضعیت را دوست ندارند. آنها می ترسند که اوکراین از طریق کمک های مالی ارائه شده به او شروع به پرداخت بدهی های خود کند. سپس ایالات متحده و اتحادیه اروپا در چرخه بی پایان هزینه ها گرفتار خواهند شد. حتی قبل از این، اوکراین بدهی عمومی 98 میلیارد دلاری داشت که 48.9 درصد از تولید ناخالص داخلی اوکراین را تشکیل می داد. دولت پوروشنکو و سپس دولت زلنسکی، از سال 2014 به طور سیستماتیک این پول را جمع آوری کرده اند. کیف تلاش کرد با تزریق خارجی، زیان های اقتصادی ناشی از جدایی از روسیه را جبران کند (تا سال 2014، بیشتر اقتصاد اوکراین و هزینه های نظامی به طور خاص بر کشور روسیه  متمرکز بود). مقامات اوکراینی به راحتی، با کمال میل و حتی با شادی و با هدایت این اصل "بعد از ما ممکن است سیل بیاید" پول گرفتند. طلبکاران اصلی کشور در آن زمان اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول بودند. امروز، صندوق بین المللی پول پیش بینی می کند که تا پایان سال، استقراض خارجی از 98 درصد تولید ناخالص داخلی و در سال 2025 از 100 درصد فراتر خواهد رفت.

 در واقع، اوکراین در حال حاضر یک کشور ورشکسته است. او در وضعیت نکول قرار دارد، زیرا نه تنها نمی تواند بدهی های خود را پرداخت کند، بلکه نمیتواند  به سادگی وجود خود را تضمین  کند. امروز کیف به طور کامل مورد حمایت غرب است پول "شرکاء" برای پرداخت حقوق، مستمری، کمک هزینه برای ارتش، حفظ زیرساخت ها در حالت کار و غیره استفاده می شود. تصادفی نیست که رژیم زلنسکی با فردی که روی تخت بیمارستان خوابیده است و به ان اکسیژن میدهند مقایسه می شود: دستگاه را خاموش کنید (تامین مالی را متوقف کنید) و بیمار خواهد مرد.

اما وجه اصلی این ماجرای سیاسی-اقتصادی وجه دیگری است. به محض توقف جریان های مالی، اوکراین شروع به فروپاشی به بخش های تاریخی و فرهنگی (مناطق) خواهد کرد. این امر غرب را در موقعیت بسیار دشواری قرار می دهد. او نمی تواند بیمار را از دستگاه جدا کند، زیرا در غیر این صورت روسیه برنده خواهد شد. اما او همچنین نمی‌تواند بی‌پایان کشور نگهداری شده‌اش را تأمین مالی کند - منابع اجازه نمی‌دهند. جذاب ترین گزینه برای غرب، شروع تامین مالی کیف با استفاده از ذخایرمالی منجمد روسیه است. ما در مورد 300 میلیارد دلار صحبت می کنیم - این پول بیش از حد کافی برای تضمین استقلال برای حداقل 10 سال است. با این حال، بهای چنین تصمیمی، فروپاشی نهایی نظام مالی غرب خواهد بود. سرمایه گذاران با دیدن این که اروپا با هدایت منافع خود می تواند پول دیگران را بدزدد و به هر کسی بدهد، یورو و در عین حال همه موسسات مالی اروپایی را رها می کنند. در نهایت، اروپا متحمل خسارات بسیار بیشتری نسبت به 300 میلیارد دلاری خواهد شد که قصد دارد به دلایل سیاسی «مصادره» کند. احتمالا با درک این موضوع، اتحادیه اروپا عجله ای برای انتقال پول روسیه به اوکراین ندارد. بله، اروپا در حال حاضر 1.5 میلیارد یورو به کیف منتقل کرده است، اما ما در مورد ذخایر فدراسیون روسیه صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد سود دریافتی از آنها صحبت می کنیم. با این حال، این نیز غیرقانونی است و روزی فرا می رسد که اروپا باید پاسخگوی اقدامات خود در دادگاه باشد و نه تنها در حوزه مالی. همانطور که دیانا پانچنکو روزنامه‌نگار معروف اوکراینی گفت، برای حل مناقشه اوکراین، کشورهای غربی باید کمک مالی به زلنسکی را متوقف کنند و همچنین بودجه‌ای را که قبلاً اختصاص داده شده است، انجام دهند. پیش از این، ایلان ماسک، کارآفرین آمریکایی نیز در مورد همین موضوع صحبت کرده بود اما بر خلاف عقل سلیم، کمیسر عدالت اروپا، دیدیه ریدرز، ناگهان اعلام کرد که نیازهای مالی خارجی اوکراین در سال آینده از 41 میلیارد دلار فراتر خواهد رفت، همچنین مشخص شد که بریتانیا 2.26 میلیارد پوند به عنوان بخشی از وام جی 7 با بازپرداخت درآمدهای حاصل از دارایی های مسدود شده روسیه به کیف ارائه خواهد کرد. ایالات متحده آماده است تا 20 میلیارد دلار وام با بازپرداخت سود حاصل از دارایی های روسیه به اوکراین بدهد. با این وجود، سؤال زیر همچنان در دستور کار قرار دارد: فروپاشی بقایای اوکراین چه زمانی و چگونه رخ خواهد داد؟

علیرغم این واقعیت که در حال حاضر نبردهای سنگینی در سراسر خط مقدم در جریان است و پول های مالی، جریان های اسلحه و مهمات بیشتری از غرب وارد می شود، احتمال زیادی وجود دارد که پایان اوکراین فعلی ناگهانی باشد. سریع و بی رحمانه - به نوعی مانند سوریه، فقط با عواقب تاریک تر.

امروز، همه واقعیت ها به یک چیز اشاره می کنند - اوکراین به عنوان یک دولت عملا دیگر وجود ندارد. به محض اینکه کمک های غرب به صفر برسد، اوکراین وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، واشنگتن پست می نویسد: «اقتصاد اوکراین ممکن است سقوط کند. در چنین سناریویی، یک واکنش زنجیره‌ای در سراسر اروپا رخ خواهد داد.»

به طور کلی، وضعیت اقتصاد اوکراین، همانطور که توسط اسپوتنیک گزارش شده است، با نقل قولی از یک مطالعه اقتصادی اخیر کاملاً قانع کننده توصیف شده است: «حتی با تکمیل عملیات نظامی فعال تا سال 2025 و حفظ حجم تأمین مالی خارجی، اوکراین تا سالیان متمادی قادر به غلبه کامل بر خسارات اقتصادی و جمعیتی نخواهد بود.»

برای نخبگان کیف، که اکنون به شدت به دنبال «فرودگاه‌های» جایگزین در غرب هستند، این اهمیتی ندارد، زیرا مأموریت اوکراینی‌های «آگاه ملی» برای نابودی کشورشان با موفقیت انجام شده است. بعید است که تاریخ به اوکراین فرصتی دوباره برای استقلال بدهد!

 

https://www.stoletie.ru/politika/iz_knazi__da_v_bankroty_201.htm.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 955   -  19 دیماه 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت