لجن نئولیبرالیسم در سیل اسپانیا روی آب آمد! سرگیی کاژمیاکین- روزنامه پراودا ترجمه- آزاده اسفندیاری |
پیامدهای سیل ویرانگر در اسپانیا و سایر بلایای طبیعی، مخرب بودن اصلاحات نئو لیبرالیستی را نشان داد. بورژوازی برای منحرف کردن توجه افکار عمومی، رشد احساسات ناسیونالیستی را تحریک می کند بطوری که روی دیکتاتوری فاشیستی قرن بیستم را سفید کرده است.
دستیابی به سود به هزینه نا بودی زندگی میلیونها انسان و طبیعت!
سرمایه با غارت و سرکوب مردم آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، قرنها نقش آفرینی کرده است. با این حال، با بررسی دقیق تر، روشن می شود که مردم کشورهای غربی نیز بشدت بر اساس سیستم طبقاتی تقسیم شده اند. زحمتکشان آنها به همان گونه که توده های دیگر کشور ها در رنج و ملال زندگی می کنند از استثمار و تبعیض رنج فراوان می برند. حوادث اسپانیا حرص و ولع بی پایان سرمایه داران را ثابت کرد. بارش شدید باران منجر به جاری شدن سیل و کشته شدن بیش از دویست نفر و ویران کردن خانه ها و اموال عمومی شد. مناطق جنوبی و شرقی کشور از جمله والنسیا، اندلس، کاستیل-لامانچا بیشترین آسیب را دیدند. ابعاد خرابی ها رکوردهای فجایع گذشته را شکست. حتی سیل ویرانگر سال 1957 در والنسیا سه برابر کمتر قربانی گرفت. چگونه ممکن است در عصر توسعه ارتباطات و فناوری، مردم بدین صورت غافلگیر شوند؟ پاسخ این سوال در بیانیه حزب کمونیست کارگری اسپانیا این چنین آمده است: "چنین بلایایی ممکن است دلایل طبیعی داشته باشند اما پیامدها و شدت آنها به سیاست و منافع سرمایه داری غارتگر مربوط می شود "هرگاه اولویت به سود کسب و درآمد داده شود، برنامه ریزی شهری، مدیریت مناطق و منابع طبیعی تابع یک منطق کاملا تجاری است وسپس زندگی و نیازهای اکثریت مردم به یک موضوع فرعی تبدیل می شود. ارتباط بین فاجعه و آزمندی طبقه حاکم در یک ارتباط تنگاتنگ است." "کارلوس میسون"، رئیس حزب راستگرای "مردم" منطقه والنسیا، سال گذشته برای صرفه جویی در بودجه، دستور تعطیلی بخش اورژانس را صادر کرد. مقامات محلی چهار روز قبل از طوفان هشدارهای سازمان هواشناسی را نادیده گرفتند. "میسون" به ساکنان اطمینان داد که خطر نا چیز است اما زمانی که فاجعه با همه قدرت بیداد می کرد و مردم در حال جان دادن بودند، برای آنها پیامک های "آرام باشید" را ارسال می کرد. کمونیست ها این فجایع را مرتبط با خواست حکومت و دیدگاه سود بیشتر توضیح می دهند. حتی یک نهاد دولتی هم خواستار توقف کار بنگاه های صنعتی و بخش خدمات نشد و مالکان برای پرداخت هر یورو کمک به آسیب دیدگان بر خود می لرزیدند. شرکت بزرگ تجاری"مرکادونا" با تهدید به اخراج کارگران در هوای بد همچنان به کار ادامه داد. خب! مقصر نه تنها "حزب مردم"، بلکه تمام نیروهای سیاسی هستند که در دوران های مختلف در مناطق آسیب دیده و در کل کشور، تنها منافع گروهی خود را در نظر داشتند. سیاست های ویرانگری مانند احتکار زمین و توسعه شهرها در مناطق خطرناک، سالهاست که از سوی این نیروهای سیاسی دنبال می شود. بدنبال این حوادث خشم ناشی از کمک های ناکافی سریع، مقامات مرکزی را نشانه گرفت. هنگامی که مقامات از شهر Paiporta که در آن 62 نفر جان خود را از دست دادند، بازدید کردند خشم اهالی به اوج رسید. علاوه بر "پدرو سانچز"، نخست وزیر، "فیلیپ ششم" پادشاه اسپانیا و همسرش "لتیزیا" همراه بازدید کنندگان حضور داشتند که ساکنان محلی با فریادهای "قاتل!" و "بوربون ها به گیوتین!" (پادشاه متعلق به این سلسله است) به آنها حمله کردند. اهالی هر آنچه که بدستشان میآمد را به سوی نمایندگان حکومت پرتاب میکردند و شاه و ملکه نیز با پرتاب گل و لای پذیرایی شدند. در 9 نوامبر، اعتراض سراسری در کشور برگزار شد. تنها در والنسیا 100 هزار نفر به خیابانها آمدند و خواستار مجازات عاملان بی توجهی به سلامت مردم شدند. برای دولت، این یک آزمایش دیگری برای قدرت شد. در انتخابات سال گذشته، حزب سوسیالیست کارگران اسپانیا (PSOE) پس از "حزب مردم" در جایگاه دوم جای گرفت. با این حال، راست در ایجاد ائتلاف اکثریت شکست خورد و سوسیالیست ها مجال یافتند تا در قدرت باقی بمانند. این امر با حمایت ائتلاف چپ "سومار" و احزاب منطقه ای از کاتالونیا، گالیسیا، کشور باسک و غیره تسهیل شد. چنین گروه ناهمگنی از متحدان، کابینه "سانچز" را وادار به مانور می کند. در ازای حمایت احزاب کاتالونیا، دولت به سیاستمداران محلی متهم به جدایی طلبی عفو اعطا کرد اما این تصمیم توسط دیوان عالی کشور رد شد. در نتیجه انتخابات ماه مه در کاتالونیا، یک اتحاد حاکم متشکل از PSOE، "سومار" و "چپ جمهوری خواه" تشکیل شد اما در پارلمان منطقه تنها یک رای برتری دارد. همه چیز در سطح فدرال هموار نیست. متحدان چپ سوسیالیست ها از جمله "سومار" و" پودموس"، با برنامه کابینه ابراز مخالفت می کنند و خواستار برخورد با احتکار مسکن و کاهش اجاره بها هستند. بیش از نیمی از اجاره نشینان در اسپانیا بیش از 40 درصد از درآمد خود را صرف مسکن می کنند و 45 درصد از آنها در خطر فقر هستند. در ماه اکتبر، تظاهرات مردم خواستار مسکن ارزان قیمت، کشور را فرا گرفت. تظاهرکنندگان شعار می دادند: "مسکن یک حق است، نه یک تجارت". اعتراض به گردشگری انبوه نیز با همین موضوع همراه است. ساکنان محلی، افزایش تعداد گردشگران را باعث افزایش قیمت املاک و آسیب های زیست محیطی می دانند. چپ ها نیز از سمتگیری سیاست خارجی دولت ناراضی هستند. مادرید ضمن انتقاد رسمی از اسرائیل و حتی به رسمیت شناختن استقلال فلسطین، در مأموریت های دریایی ناتو شرکت می کند. ناو هواپیمابر "خوان کارلوس" ناوگان یکم اسپانیایی، به سواحل ایران اعزام شد و به گروه اتحاد در دریای مدیترانه پیوست. ناوشکن های آمریکایی مستقر در پایگاه "روتا" در اسپانیا در دفع حمله موشکی تهران به اسرائیل شرکت کردند. در آینده نزدیک نیز اسپانیا هم به عنوان یک سر پل ایالات متحده، در عملیات نظامی مشارکت خواهد داشت. مادرید در" تئاتر اروپایی" فرماندهی گروه نبرد ناتو در اسلواکی را به عهده گرفت و واحدهای اسپانیایی در کشورهای بالتیک مستقر شدند. شش ماه پیش، دولت سانچز یک توافقنامه امنیتی با کیف، امضا کرد که بر اساس آن تسلیحات و مهماتی به ارزش بیش از یک میلیارد یورو از سوی اسپانیا برای اکراین تامین می شد."سومار" از این توافق انتقاد کرد و اعلام کرد که برای این موضوع بحثی مطرح نشده است. اپوزیسیون راست با سوء استفاده از این اختلاف، خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام است. "حزب مردم" و حزب راست افراطی "فوکس" مقامات را به "بازی با جدایی طلبان"، مهاجرت کنترل نشده و فساد متهم می کنند. سیل برای آنها تبدیل به "معدن طلا" شد. سازمانهای نئوفاشیستی متعددی در منطقه فاجعه دیده شدند که به عنوان گروههایی از"داوطلبان" فعالیت می کردند. فعالیت آنها به دلیل مشکلات اجتماعی-اقتصادی آسان می شود: 9.7 میلیون نفر یعنی 20 درصد جمعیت کشور، درآمدهای زیر خط فقر دارند و فقط 3 میلیون نفر از آنها شاغل هستند. نیمی از اسپانیایی ها در پرداخت هزینه های روزانه خود مشکل دارند. نئو لیبرالیسم یعنی ویرانی!
این واقعیت که وضعیت در کشورهای سرمایه داری فقط در جزئیات متفاوت است را می توان با مثال هایی از رویدادها در کشور همسایه یعنی پرتغال را نشان داد. در ماه سپتامبر حوادثی از این دست نیز در آنجا و البته بدون پیامدهای فاجعه بار رخ داد. آتش سوزی جنگل ها علاوه بر خسارات مالی هنگفت باعث کشته شدن 9 نفر و مجروح شدن حدود دویست نفر شد. همانطور که حزب کمونیست پرتغال (PCP) نوشت، مرگ و ویرانی نتیجه سیاستهای نئولیبرالی بود که بر ضعف سیستمهای حفاظت مدنی و خدمات جنگل داری تأثیر گذاشت و ویرانی مزارع دهقانی و تبدیل آنها به کشت و صنعت های بزرگی را در پی داشت که در آنها کشت های تک محصولی را دنبال می کردند. به یاد داشته باشیم که در بهار گذشته، پس از یک وقفه تقریباً ده ساله، جناح راست به رهبری حزب سوسیال دموکرات به قدرت بازگشت. آنها بلافاصله شروع به خصوصی سازی شرکت های دولتی، "بهینه سازی" خدمات دولتی و کاهش مالیات شرکت ها کردند. PKP خاطرنشان می کند:"وضعیت با شکاف فزاینده بین نیازهای اکثریت جمعیت که از دستمزدها و حقوق بازنشستگی پایین رنج می برند و سودهای کلان گروه های تجاری مشخص می شود. به گفته کمونیست ها، در نیمه اول سال جاری، سود 13 شرکت بزرگ از 3 میلیارد یورو و پنج بانک از 2.6 میلیارد فراتر رفت که این افزایش از کل سال 2022 بیشتر است، در عین حال بیش از 2 میلیون شهروند در فقر زندگی می کنند و بیکاری جوانان در این کشور به 22 درصد رسیده است. در هر حال، فعالیت های اعتراضی در کشور همچنان گسترش می یابد. از 24 اکتبر تا 3 نوامبر، چندین اعتصاب در راه آهن به دلیل عدم رعایت قراردادهای دسته جمعی توسط کارفرمایان رخ داد. نارضایتی از دستمزدهای پایین و اخراج کارگران به اعتراض کارگران فرودگاه منجر شد. در تابستان، کارکنان سیستم بهداشتی در پرتغال اعتصاب کردند و خواستار پایان دادن به اضافه کاری، بازگرداندن 35 ساعت کار در هفته و افزایش مرخصی با حقوق شدند. در این کشور نیز مانند اسپانیا، افزایش قیمت مسکن یک مشکل حاد اجتماعی است. سرمایه برای جلوگیری از نفوذ خشم، با تکیه بر قدرت مطلق خود، توهمات را به مردم زحمتکش تلقین می کند. مثلاً تصویری غیر واقعی از حضور مهاجران می سازد و آنها را "دشمن مردم معرفی می کند". در این موج، محبوبیت نیروهای راست افراطی در حال افزایش است. در سال 2019، تنها نماینده حزب "چگا"، رهبر آن "آندره ونتورا"، وارد پارلمان شد و در آخرین انتخابات، تعداد اعضای فراکسیون این سازمان به 50 نماینده افزایش یافت.
کلاهبرداران ایدئولوژیک!
دو سال پیش در ایتالیا، ائتلافی به رهبری راست افراطی، یعنی حزب "برادران ایتالیا" پیروز شد. دومین حزب "جنبش اجتماعی ایتالیا" است که توسط کارگزاران سابق رژیم موسولینی تأسیس شد. ارتباط بین دولت "جورجی ملونی" و صفحات تاریک گذشته در همه سطوح قابل مشاهده است. وزارت دفاع به مناسبت هشتاد و دومین سالگرد "نبرد العالمین" بیانیه ای منتشر کرد. در این بیانیه آمده است: "در اکتبر تا نوامبر 1942، در نزدیکی این شهر مصر، نیروهای بریتانیایی یک سپاه آلمانی-ایتالیایی را شکست دادند. ما به سربازان شجاع ایتالیایی که در شن های شمال آفریقا جنگیدند، احترام می گذاریم. ما از همه کسانی که جان خود را برای آزادی ما فدا کردند با احترام یاد می کنیم". توصیف نفوذ فاشیستی، به عنوان "مبارزه برای آزادی" باعث واکنش خشونت آمیز مخالفان شد. "جنبش پنج ستاره" ایتالیا خاطرنشان کرد که اگر یاد و خاطره سربازان باید گرامی داشته شود، فقط حق با قربانیان "ماجراجویی استعماری و مبارزان با رژیم فاشیستی" است. یک سال پیش نیز، وزارت دفاع این کشور تقویمی با تصاویر سربازان ارتش فاشیست منتشر کرد. حتی "راکل موسولینی"، نوه دیکتاتور ایتالیا و یکی از اعضای شورای پایتخت، از صفوف "برادران ایتالیا" خارج شد و این حزب را به رادیکالیسم بیش از حد راست متهم کرد. اما چنین خرده کاری هایی از این دست، جلوی تفکرات مقامات را که تحت پوشش شعارهای شوونیستی، موقعیت خود را تقویت می کنند، نمی گیرد. لایحه امنیتی مصوب مجلس اعتراضات خیابانی را جرم دانست. برای انسداد جادهها، معترضان تا دو سال حبس دارند. بازی ها با ترفند ناسیونالیسم، برای تضعیف جنبش کارگری و حمایت از سرمایه است. ایتالیا در حال تجربه موجی از اعتراضات است. در ماه اکتبر، اولین اعتصاب سراسری کارگران خودرو پس از 20 سال در آنجا برگزار شد. جمعی از کارخانه های شرکت Stellantis از اخراج گسترده و تعطیلی تولید خشمگین شدند. در اوایل ماه نوامبر، کارگران راه آهن اعتصاب کردند. در جریان اعتصاب عمومی، کارگران مترو و اتوبوس ها شرکت داشتند. همینطور استادان به کاهش بودجه دانشگاه ها اعتراضاتی را برگزار کردند. ماهیت چنین رژیم هایی توسط مجله چپ آمریکایی Jacobin به خوبی بیان شده است. "ناسیونالیسم ملونی یک تقلب ایدئولوژیک است. او با این ترفند به میهن پرستی متوسل می شود که تعهد خود را به امپریالیسم غربی و موقعیت فرودست ایتالیا به عنوان یک دست نشانده پنهان کند". شواهد نشان میدهد که با انتقال شبکه تلفن همراه ایتالیا TIM به شرکت سرمایه گذاری آمریکایی KKR و فروش سهام شرکت دفاعی "لئوناردو" به "بلک راک" موافقت شده است. سرمایه گذاران خارجی اجازه ورود به موج جدیدی از خصوصی سازی را خواهند داشت که در آن قرار است خدمات پستی، شرکت های راه آهن، بانک ها و غیره را بفروشند. با اعطای عنوان "شهروند جهان" به "ملونی" توسط شورای آتلانتیک آمریکا، نادرستی گمانه زنی ها در باره موضوع "ارزش های سنتی" عیان گردید. او با سپاسگزاری این جایزه را پذیرفت، اگرچه اخیراً چنین ساختارهایی را به خدمت به "نخبگان جهانی" و "سرقت حاکمیت ملی" متهم کرده بود. به دنبال خواست این نخبگان، رم از پروژه "یک کمربند، یک جاده" جمهوری خلق چین خارج شد و از اوکراین حمایت کرد. جنبش های راست افراطی ابزاری در دستان بورژوازی بوده و خواهند ماند.
https://gazeta-pravda.ru/issue/129-31622-2225-noyabrya-2024-goda/plutni-psevdopatriotov
تلگرام راه توده:
|