"چادر مشکی" از چه زمان و چگونه در ایران به زنان تحمیل شد؟ |
پارچه چادر مشکی و نه حجاب، بخشی از اقتصاد رانتی و وارداتی جمهوری اسلامی است. سالانه 50 میلیون متر مربع پارچه چادر مشکی در ایران مصرف می شود که بیش از دو سوم آن وارداتی است. در 40 سال گذشته تنها یک کارخانه برای تولید این محصول در داخل راهاندازی شد. در حالیکه در دهه 90 بیش از 300 میلیون دلار صرف واردات پارچه چادر مشکی شده است. با این میزان پول امکان راهاندازی 10 کارخانه برای تولید این پارچه در کشور وجود دارد. آن هم با بالاترین کیفیت و مرغوبیت . ضمن اینکه امکان ایجاد چندین هزار فرصت شغلی به طور مستقیم و غیر مستقیم وجود داشت. با محاسبه نرخ نخ و تولید در بازار جهانی، سود واردات چادر مشکی بیش از 20 برابر هزینه آن است. "آنقدر تجارت پر سودی است که خیلیها در آن نقش دارند. از نهادهای حکومتی و عمومی گرفته تا بازاریهای خوش فکری که برای تداوم مصرف آن مشاوره به جاهای خاص می دهند و آنها هم آن را تجویز و اجباری می کنند." ماجرای دستهای پشت پرده چادر مشکی و واردات آن ماجرای امروز و دیروز نیست، دردی 44 ساله است که از آغاز انقلاب ادامه داشته است. فقط آن اوایل انقلاب ظاهرا هنوز "انصاف" بیشتر بود یا تجار بیشتر می ترسیدند و پنج برابر سود می کردند، اکنون سود آنها به گفته آقای امویی به بیست برابر رسیده است. برای نمونه چند خطی از گفتههای "نورالدین کیانوری" رهبر حزب توده ایران در شهریور 1361 یعنی درست 37 سال پیش را بخوانیم: "... به نوشته روزنامه کیهان "33 میلیون تومان پارچه وارداتی در اختیار تعاونی صنف پارچه فروشان قرار می گیرد... یک قواره چادری مشکی، که این روزها بازار متقاضی فراوانی دارد و قیمت آن بین 180 تا 800 تومان است، بین 1500 تا 4000 تومان به دست مصرف کننده می رسد. یعنی پارچه چادری بیش از 5 برابر قیمت به دست مصرف کنند میرسد! آدم ناگهان یادش می آید که این شعار: "خواهر حجاب سیاه تو از خون سرخ من کوبنده تر است"، که ناگهان تمام شهر را در برگرفت از همین واردکنندگان چادر سیاه نیست؟ آری خواهر! چادر سیاه سرت کن تا من وارد کنم به قیمت 800 تومان، آن را 4000 تومان به تو بفروشم و 3200 تومان این وسط پول به جیب بزنم و تبدیل به طلا کنم و بفرستم به امریکا!... اینهاست سرچشمههای نارضایتی! مردم این سرچشمهها را می بینند. مردم می بینند که چه کسانی دستاندرکار این غارت هستند. مردم می بینند که این غارتگران به افراطی گری مذهبی تظاهر میکنند. مردم در عین حال میبینند که وقتی شب به خانه بر می گردند، نصف جیبشان یا همه جیبشان به وسیله همین تروریستهای اقتصادی غارت شده است." ( این نقل قول از پرسش و پاسخ 20 شهریور 1361 نورالدین کیانوری است.) به هر حال 6 ماه نگذشت که کیانوری و دیگر رهبران حزب توده ایران را گرفتند وانداختند زندان. گفتند داشتند کودتای خزنده میکردند و میخواستند جمهوری اسلامی را براندازی کنند! وقتی میرحسین موسوی به خاطر گفتن اینکه مملکت را با واردات ویران کردهاند متهم به "کودتای رنگی" شد تکلیف رهبران حزب توده ایران روشن است. فقط میان آن "کودتای خزنده" و این "کودتای رنگی" نزدیک به چهل سال تجربه و آگاهی مردم فاصله است. پشت ادعای "حجاب برتر" و فتوای مراجع تقلید و مجبور کردن مردم به ورود به برخی بیمارستانها و دانشگاهها و ادارت با چادر مشکی و ظاهر شدن خانم های حجاب بان در ایستگاههای مترو با چادر، منافع تجار خوابیده است واگرنه چادر سیاه هیچ ربطی به اسلام و مسلمانی ندارد که در زمان قاجاریه و از طریق عثمانی وارد ایران شد. دلیل هم این بود که در سال 1879 (1296 قمری) یک نویسنده و افسر فرانسوی "بنام پیر لوتی" رمانی نوشت بنام "آزیاده" (آزاده خانم) که داستان معاشقه یک فرنگی با زوجه یک افندی مسلمان بود. انتشار این کتاب به سلطان عبدالحمید عثمانی گران آمد و در سال 1298 قمری دستور داد که زنان از آن پس از چادر سیاه و روبند و پیچه برای خروج از منزل استفاده کنند و این عادت از آنجا به تبریز و تهران و دیگر شهرهای بزرگ سرایت کرد. و اگرنه تا پیش از آن زنان ایرانی از لباسها و چادرهایی رنگارنگ و چشم نواز معمولا به رنگهای آبی و سفید و بنفش استفاده می کردند که هنوز هم در مناطق روستایی رایج است و چادر سیاه هرگز به روستاها راه پیدا نکرد. اکنون حجاب تحمیلی سلطان عبدالحمید عثمانی تبدیل شده به "حجاب برتر" و "چادر سیاهی که از خون سرخ شهدا کوبنده تر است" چون منافع ارتجاع مذهبی و سود 20 برابری تجار در واردات چادر مشکی و نابودی صنعت نساجی داخلی پشت آن پنهان است.
تلگرام راه توده:
|