بازگشت

 

تجربه 28 مرداد           ف. م. جوانشیر

فصل دوم

از لایحه الحاقی تا تصویب اصل

ملی شدن نفت

 

6. تصویب اصل ملی شدن نفت

    پاییز و زمستان 1329 جنبش ملی و ضد امپریالیستی مردم ایران كه به طور عمده علیه شركت نفت انگلیس متوجه بود بسیار گسترش یافت. سران جناح انگلیسی هیات حاكمه ایران در دفاع از غارت گری شركت نفت موضع بسیار ضعیفی داشتند و حتی خودشان قانع نبودند كه لایحه الحاقی حداقل منافع خود آنان را تامین كند. جمال امامی یكی از كارگردانان مجالس آن روز ایران نظر خائنانه و درعین حال عدم رضایت هیات حاكمه را در مورد لایحه الحاقی در جملات زیر به بهترین شكل بیان می كند:

    "به این آقایان {سران استعمارانگلیس} بفرمایید كه آقا ما قبول داریم و نمی گوییم كه از نفت ما استفاده نكنید. نمی گوییم امپراطوری انگلیس متلاشی شود. می دانیم كه عظمت امپراطوری شما استوار بر چاه های نفت ایران است. ما قبول داریم كه شما امپراطوری خودتان را حفظ كنید. ولی عوایدش را یك كمی به خودمان بدهید تا این لخت و برهنه های كشور خود را از این وضع خارج سازیم. شما استفاده سیاسی و اقتصادی خودتان را بكنید ولی حق ما را هم بدهید![1] "

با وجود وقاحتی كه در این جمله ها وجود دارد، نارضایتی از شركت نفت انگلیس نیز در آن مشهود است. جمال امامی ها نیز نمی توانستند با وضع موجود جواب "لخت و برهنه ها" را بدهند. با این حال رزم آرا طبق دستور شركت نفت دفاع از لایحه الحاقی را به همان صورتی كه بود برعهده گرفت و از موضع بسیارضعیف به دفاع از آن پرداخت و تا آن جا پیش رفت كه برای اثبات ضرورت تسلیم در برابر شركت نفت از تریبون مجلس به مردم ایران توهین كرد و ادعا نمود كه این ملت هنوز لوله را هم به زحمت می سازد تا چه رسد به اداره امور صنعت بغرنجی مانند صنعت نفت[2]. همان وقت كه رزم آرا چنین نطقی در مجلس ایراد كرد شایع بود كه سخنرانی او توسط شركت نفت انگلیس تنظیم شده است. منوچهر فرمانفرماییان كه در آن زمان رئیس اداره كل امتیازات نفت و درآمد معادن در وزارت دارایی بود بعدها تصریح كرد كه اطرافیان رزم آرا همان وقت می دانستند كه این سخنرانی را مامورین شركت نفت انگلیس نوشته به دست رزم آرا داده اند. فرمانفرماییان می نویسد:

    "رزم آرا یادداشتی به من داد علیه ملی شدن كه شركت نفت برای وی تنظیم كرده بود.[3]"

   پس از ملی شدن نفت كه بخشی از اسناد و مدارك اداره اطلاعات شركت نفت به دست دولت مصدق افتاد، متن نطق رزم آرا نیز در میان اسناد شركت پیدا شد[4].

    در بررسی آرایش قوا و تناسب نیروها این مطلب به ویژه از این جهت اهمیت دارد كه درجه انفراد رزم آرا را نشان می دهد كه او در چنان وضعی بود كه حتی چند تن كارشناس معتقدی كه بتوانند از سیاست او دفاع كنند در اختیار نداشت. نطق او را هم می بایست شركت نفت بنویسد. این فاكت در عین حال حاكی از آن است كه موضع آشتی ناپذیر شركت نفت جنوب به پایگاه اجتماعی قابل ملاحظه ای متكی نبود و فقط از طریق یك كودتای نظامی و رژیم كودتایی می توانست نظر خود را تحمیل كند. كه تازه معلوم نیست چنین كودتایی با فقدان پایگاه اجتماعی و سیاسی چگونه می تواند پیروز شود.

    در این زمان كه دولت رزم آرا رو به انفراد كامل می رفت جبهه ملی و به ویژه جناح سالم مصدقی آن در میان بازاریان و محافل حاكم بسیار خوب كار می كرد. افزایش احتمالی درآمد نفت كه از ملی شدن حاصل می شد بازاریان را به وجد می آورد. برای بورژوازی ضعیف و توسری خورده ایران حتی تصور این كه روزانه چندین ده میلیون دلار به صندوق دولت و از آن جا به صندوق سرمایه داران خواهد ریخت، نشئه آورده بود. ملاكین بزرگ هم احساس خرسندی می كردند. جبهه ملی كم ترین ایرادی به نظام ارباب ـ رعیتی نداشت. مالكیت های عظیم چند صد پارچه آبادی را تائید می كرد و امید می داد كه از درآمد نفت برای آبادی دهات برمبنای همین مناسبات موجود كمك خواهد شد.

     در پاییز و زمستان سال 1329 زمانی كه مبارزه برای ملی شدن نفت اوج می گرفت ملاكین بزرگ با استفاده از فرصت، مواضع خود را تحكیم می كردند. هم شاه و هم جبهه ملی، هم آمریكا و هم انگلیس از آن ها دلجویی می كردند و فقط حزب توده ایران بود كه علیه مالكیت های بزرگ می رزمید. به دنبال كوشش مستمر نمایندگان جبهه ملی در مجلس سرانجام در دی ماه سال 1329 وزارت دارایی به دستور شاه 400 پارچه آبادی فارس را به خانواده قشقایی پس داد[5]. محیط طوری بود كه همه ملاكین به طمع افتاده بودند.

    بهادری مالك بزرگ آذربایجان در مجلس می گفت:

    "عریضه ای از وراث مرحوم عشایر خلخالی رسیده است راجع به استرداد املاكشان. حالا كه به حمدالله دولت صد تا و دویست تا و چهارصد تا ده می بخشد این دو دانگ آقای امیر عشایر خلخالی و سالار رشید را هم بهشان بدهید بروند و دعاگو باشند.[6]"

    درهمین پاییز (آذرماه) سال 1329 بود كه بزرگ ترین ملاكین ایران متشكل شده و سازمانی به نام "شورای عالی كشاورزی" به وجود آوردند. بازپس گرفتن املاك بزرگ یكی از نخستین كارهای این سازمان بود.

در این محیط بغرنج سیاسی، وقتی دستگاه حاكم به سوی انفراد می رفت وظیفه نیروهای ملی و مترقی بود كه طبق برنامه روشنی متحد و متشكل شوند و ترتیبی بدهند كه جنبش ملی ایران از نزدیك ترین راه سوی پیروزی برود و دشمنان جنبش از تفرقه نیروهای ملی و ناروشنی هدف های اجتماعی و سیاسی آن ها سوء استفاده نكنند.

از جانب حزب ما كوشش هایی در این جهت انجام گرفت. ما شعار ملی شدن نفت را كه از آن جبهه ملی بود ولو با اندكی درنگ پذیرفتیم و از راه های گوناگون كوشش هایی برای نزدیكی به جبهه ملی به عمل آوردیم ولی همه كوشش های ما بی ثمر ماند و هر اقدام آشتی طلبانه ما با شدیدترین حملات جناح خرابكار جبهه ملی روبه رو شد. با كمال تاسف جناح سالم جبهه ملی هم به دنبال خرابكاران رفت.

دی ماه سال 1329 حزب توده ایران برای گسترش كار علنی مبارزه با امپریالیسم "جمعیت ملی مبارزه با شركت نفت" را تشكیل داد و بیانیه تشكیل جمعیت چنان لحنی داشت كه در آن شرایط و علی رغم محیط متشنج موجود میان حزب و جبهه ملی، بوی آشتی و دعوت به همكاری می داد. جناح سالم جبهه ملی در آغاز ندای آشتی و همكاری حزب ما را به درستی درك كرد.

"باختر امروز" نوشت:

    "اخیرا" جمعیتی از جوانان تحت عنوان "جمعیت ملی مبارزه با شركت نفت ایران و انگلیس" تشكیل شده و طی اعلامیه ای مخالفت با امتیاز نامه و هواداری از ملی شدن نفت و آزادی احزاب، الغای حكومت نظامی، آزادی نطق و بیان و قلم را خواستار شده و هم آهنگی خود را با سایر مجامع ملی كه هدفشان این ها است اعلام داشته است.[7] "

در همین روزها "باخترامروز" گام های دیگری پیش آمد. خبرهای مربوط به مبارزات كارگری و دانش آموزی را كه زیر رهبری حزب توده ایران بود با لحن موافق درج كرد و از جنبش صلح كه امپریالیسم آمریكا آشكارا و كینه توزانه با آن مخالفت می كرد حمایت نمود.

در یكی از خبرهای "باخترامروز" به خصوص به جنگ كره ـ جنگ امپریالیسم آمریكا در كره اشاره شده است:

"دیشب واریته صلح با موفقیت برگزار شد. بر اثر نبودن جا عده زیادی ایستاده بودند... معاریف و روزنامه نگاران شركت داشتند... برنامه به بهترین وجهی اجرا شد. مخصوصا" پیش پرده {جنگ كره} و كوه نورد گیاه شناس {دوگلاس امریكایی} بسیارجالب بود[8]."

در همین روزها "باخترامروز" در عرصه طبقاتی هم گامی به جلو گذاشت و سرمقاله خود را كه معمولا" خود حسین فاطمی می نوشت به مخالفت با مالكیت های بزرگ اختصاص داد. درست است كه این مقاله بیشتر به اصلاحات ارضی " تحول از بالا" اختصاص داشت و از تز شاه ـ امریكا درباره فروش اراضی سلطنتی و تجدید مالكیت دفاع می كرد كه مبادا انقلاب از پایین رشد كند. ولی صرف نظر از این جنبه به هر صورت ضد ملاكین و در جهت محدود كردن مالكیت ارضی بود[9].

این همان كشش سالمی است كه در فاطمی و نظایر او وجود داشت و آنان را در جنبش ضدامپریالیستی جلو برد و تا شهادت در راه آرمان های ملی پیش راند.

حركت به سوی تفاهم در درون جنبش انقلابی ایران متاسفانه دیری نپایید. این حركت خوشایند محافل امپریالیستی و ارتجاعی و جناح سازش كار و نفاق افكن جبهه ملی نبود. امپریالیست های آمریكایی كه جبهه ملی استراتژی خود را روی كمك آن ها بنا كرده بود با چنین تفاهمی به هیچ روی نمی توانستند موافق باشند.

25 بهمن ماه سال 1329 كنفرانس دیپلمات هایی آمریكایی مقیم كشورهای خاورمیانه و نزدیك در اسلامبول گشایش یافت. مهم ترین مساله این كنفرانس راه های گسترش نفوذ همه جانبه آمریكا در خاورمیانه و به ویژه راه های استفاده از اوضاع ایران بود. در خبرهای كنفرانس كه با وسعت در ایران منعكس می شد گفته می شد كه كنفرانس " نقش قاطع آمریكا را در ایران تعیین كرده است."

محافلی كه در تهران به امید كمك آمریكا نشسته بودند در این لحظه به جنب و جوش بیشتری افتادند و لازم دانستند كه یك بار دیگر دشمنی قاطع خود را علیه كمونیسم در حرف و عمل به اطلاع آمریكا  برسانند و خود را متحد مطمئنی معرفی كنند. این بار دستاویز خاصی وجود نداشت ولی به هر صورت دنیا برای حادثه آفرینان تنگ نیست. آنان تشكیل "جمعیت ملی مبارزه با شركت نفت" یعنی گسترش فعالیت علنی حزب توده ایران را بهانه كردند و درست سه روز پس از گشایش كنفرانس دیپلمات های آمریكایی كه خبرهای آن با تحلیل فراوان در مطبوعات جبهه ملی درج می شد یورش های تبلیغاتی گسترده و حساب شده علیه حزب توده ایران را آغاز كردند.[10] زمینه تفاهم برای مدتی از میان رفت.

جناح انگلیسی هیات حاكمه از بهمن ماه تدارك كودتا می دید. گفته می شد كه شركت نفت انگلیس اصل تقسیم 50 - 50 را پذیرفته و آماده است بر این اساس قرارداد "دنیا پسندی" با ایران منعقد كند. نقشه رزم آرا این بود كه این قرارداد را به عنوان برگ برنده در دست خود داشته باشد و پس از انجام كودتا و سركوب مخالفین آن را اعلام و گروه زیادی را راضی كند. طرح انحلال مجلسین تهیه شده بود، لیكن شاه از ترس این كه كودتا گران خود او را هم كنار بگذارند در اتخاذ تصمیم قاطع مردد بود. در چنین لحظه حساسی خلیل طهماسبی از فداییان اسلام رزم آرا را به قتل رسانید. با مرگ رزم آرا همه نقشه ها به هم ریخت.(ابتکار عمل در همین زمینه بدست شاه و دربار افتاد. شاه با اطمینان از اینکه خود قربانی کودتا نخواهد شد، پس از آن همین نقشه را اجرا کرد و علیه مصدق کودتا کرد- راه توده) پنج روز پس از قتل رزم آرا در21 اسفند ماه شاه، حسین علا را كه از خادمین بنام استعمار بود به نخست وزیری گماشت تا سد مقاومتی در برابر جنبش ملی ایجاد كند. اما این تلاش بی فایده بود. هیات حاكمه قدرت مقاومت خود را از دست داده بود. بر روی امواج جنبش وسیع ملی، ‌مجلس شورایی كه تا دو ماه پیش اكثریت قاطع آن مخالف ملی شدن نفت بود، آن را تصویب كرد. در 29 اسفند ماه نیز مجلس سنای مرتجع تر از شورا این اصل را به تصویب رسانید. تنها توشیح شاه لازم بود تا تمام تشریفات قانونی به انجام رسد. اما شاه از توشیح خودداری می كرد، به این امید كه بتوان آن را به مجلس برگردانید. امضای شاه پای اصل ملی شدن یك ماه و نیم بعد، وقتی مصدق به نخست وزیری رسید گذاشته شد. مصدق شاه را به این كار مجبور كرد.

 

 

   ادامه دارد

 

 فرمات PDF :                                                                                                                            بازگشت

 


 ـ سخنرانی جمال امامی در مجلس شورای ملی، روزنامه رسمی كشور، 12 آذرماه 1329،‌روزنامه اطلاعات، 5 آذرماه 1329[1]

 ـ منوچهرفرمانفرماییان، ملاحظاتی چند درباره نفت، چاپ مسعود سعد، تهران 1333، ص 142[2]

 ـ گزارش مصدق به مجلس شورای ملی، 7 تیرماه 1330، باختر امروز 18 تیرماه 1330[3]

 ـ همان جا [4]

 ـ روزنامه رسمی كشور،‌3 بهمن ماه 1329[5]

 ـ همانجا [6]

 ـ باخترامروز، 5 بهمن ماه 1329،‌ تكیه از ما است [7]

 ـ باختر امروز، 19 بهمن ماه 1329 تكیه از ما است. {دوگلاس قاضی آمریكایی از مامورین ویژه آمریكا بود كه در زمان طرح لایحه الحاقی در مجلس پانزدهم به بهانه كوه نوردی به كشور ما آمد و در اقدامات پشت پرده نقش موثری ایفا كرد}[8]

 ـ سرمقاله باختر امروز، 25 بهمن ماه 1329[9]

 ـ به شماره های 28- 30  بهمن ماه 1329 باختر امروز و شاهد مراجعه كنید [10]