راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

ماتریالیسم تاریخی
از خانواده تا ملت
سرگذشت زندگی اجتماعی انسان

امیرنیک آئین
 

فصل دهم- اشکال تاریخی تجمع مردم

درس 84- اشکال تجمع مردم در جوامع پیش از سرمایه داری

جامعه به مثابه یک سیستم بهم پیوسته، در یگانگی و بغرنجی خویش، نه تنها دارای ساخت اقتصادی و ساخت اجتماعی و طبقاتی است بلکه دارای اشکال مختلف تجمع انسانی نیز هست. خانواده، قوم، قبیله، طایفه، عشیره، ملت و غیره از اینگونه اشکال مختلف تجمع مردم هستند.
این اشکال مختلف، طی روند تکاملی تاریخ، شکل گرفته و متبلور می شوند، تکامل و تغییر می یابند.

(1)
به جز مقوله ویژه "خانواده"، سایر اشکال تجمع انسانی را می توان به طور کلی وابسته به فرماسیون اجتماعی- اقتصادی معین دانست. مثلا قبایل، طوایف و عشایر به نظام های کمون اولیه و شیوه تولید آسیائی، قوم ها به برده داری و فئودالیسم و پیدایش ملت- در معنای علمی آن- به نظام سرمایه داری وابستگی دارد. پس هر یک از این اشکال تجمع انسانی، معرف حد معینی از تکامل اجتماع هستند.
یعنی جامعه بشری علاوه بر روند تکاملی اقتصادی و اجتماعی یک روند تکاملی اتنیک یا مردمی را می پیماید و خط سیر عمومیش از این نظر عبارتست از تشکل در طوایف و سپس تجمع آنها و تبدیل به اقوام و سپس گذار از اقوام به ملت ها و سرانجام- در آینده- یک بین المللی بزرگ انسانی. واژه "اتنیک" از لفظ یونانی "اتنیکوس" به معنای قوم یا توده مردم گرفته شده است. انواع تجمعات اتنیک عبارتند از طایفه، قبیله، قوم و ملت که این آخری یعنی ملت چون سیر تکامل ویژه ای داشته و ثمره روند تاریخی- اجتماعی طولانی است، دیگر یک مقوله اتنیک خالص یا یک مقوله بیولوژیک و نژادی نیست بلکه شکل تکامل یافته تجمع انسانی است با محتوی اجتماعی؛ مقوله ای است اجتماعی.

هر یک از انواع تشکل و تجمع انسانی، دارای وجوه اشتراک مختص به خود است که همه افراد معین یک محدوده را بهم پیوند می دهد. به عبارت دیگر در هر جامعه ای، اگر چه بین طبقات و اقشار اختلاف وجود دارد با این حال بین تمام اعضاء وجوه اشتراک و تجمع معینی را می توان یافت که از شاخص ها و ملاک های معینی از قبیل زبان، سنن، آداب، سرزمین، روحیات، ضوابط معنوی، روانی، فرهنگی و پیوندهای اقتصادی و غیره سرچشمه می گیرد. در درس های گذشته آموخته ایم که عامل تعیین کننده و قاطع در تکامل تاریخ، رشد نیروهای مولده و تغییر شیوه تولید است. همزمان با این رشد و به دنبال آن، اشکال تجمع مردم نیز تغییر می کند و اشکال اتنیک تازه ای پدید شده، ریشه می دوانند و جا می افتند. این رشد اقتصادی- اجتماعی جامعه است که رشد اتنیک را سبب می شود و تغییرات عمیق در روحیات و سنن و آداب، در زبان و فرهنگ، در مرز و بوم و پیوندهای اقتصادی بوجود می آورد. واضح است که تمام اینها عواملی هستند دارای ریشه های عمیق و تابعیتی که به آن اشاره می کنیم، مکانیکی و سریع نیست. این شاخص ها دیرپا و سخت جان بوده و در طول تکامل تاریخ پایداری معینی از خود نشان می دهند و تاثیر معینی نیز در جریان آن دارند با این حال نه تنها خود عامل تعیین کننده در تاریخ نیستند بلکه همانطور که گفتیم- در آخرین تحلیل- با تغییرشیوه تولید، تغییرو تکامل می یابند.


(2)
"قبیله" و "طایفه" و "قوم" اشکال تجمع مردم در نظام های پیش از سرمایه داری هستند.
طایفه شکل تجمع انسان ها در نظام کمون اولیه است. شالوده آن پیوندهای خونی- خویشاوندی است که خود بتدریج برای طایفه، خصوصیت های سرزمینی و زبانی و فرهنگی معینی را ایجاد می کند. هر کس عضو طایفه بود در مالکیت اجتماعی آن نیز شریک شده و همچنین بخشی ازمحصول به او تعلق می گرفت و حق شرکت در زندگی اجتماعی طایفه را می یافت. از اینجا بتدریج پیوندهای معین اقتصادی بین افراد طایفه پدید می شود. طایفه، عبارت بود ازخانواده های بهم پیوسته و خویشاوند. اتحاد چند طایفه قبیله را به وجود می آورد و اتحاد قبایل، عشیره یا ایل را. طایفه، شکل ویژه اجتماع افراد انسانی، در جامعه اشتراکی اولیه است. پایه آن بر مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید و استفاده مشترک از آنها قراردارد. این شکل تجمع افراد، در دوران پالئولیتیک عالی، پدید می شود. و این هنگامی است که رشد نیروهای مولده البته بسیار ابتدائی آن زمان ایجاب کرد که به جای گله های ابتدائی و غیرثابت انسان وارهای اولیه، اجتماعی ازافراد، که یگانه، وابسته بهم و ثابت باشد بوجود آید. این یگانگی و همبستگی جز بر شالوده خونی و خویشاوندی طبیعی نمی توانست بوجود آید. بدیهی است که چون طبیعی ترین و مطمئن ترین راه شناخت خویشاوندی و اطمینان بهم خونی در آن زمان از طریق مادر بود و هم چنین نظر به نقش اقتصادی زن در آن دوران، تمام اعقاب یک زن، و خانواده های خویشاوندی که زن در راس هریک از آنها قرارداشت تشکیل طایفه را دادند و در مرحله بعد با فزونی نقش مرد، اعقاب یک مرد و خانواده های خویشاوند از طریق مردان، اعضای یک طایفه را مشخص می کردند. بنابراین در آغاز وجود طوایف و قبایل، مناسبات جنسی و همچنین سنی جای نخستین را در شکل بندی تجمع انسانی داشت و در جامعه، مادرسالاری و پدرسالاری و همچنین کهن سالاری یا حکومت سالخوردگان وجود داشت که جنس و درچارچوب آن سن ملاک بود. درهرحال طایفه، واحد جمعی مشخص است که از نظر اقتصادی مستقل است. یعنی رابطه و وابستگی به واحدهای مشابه ندارد. اگر ازدواج خارج طایفه ای مجاز شمرده شود، آن وقت ازطریق هم خونی، با واحد جمعی دیگری از نوع خویش، یعنی با طایفه دیگری- و معمولا طایفه همسایه- پیوند و وابستگی برقرار می شود. هرطایفه بتدریج نه فقط ازنظر افراد خویشاوند و هم خون دارای اعضای ثابت می شود بلکه از نظر سرزمینی هم ثبات می یابد، یعنی محدوده معینی از مرز و بوم را بخود اختصاص می دهد.
در دوران تلاشی کمون اولیه، اهمیت ملاک های اشتراک سرزمین و پیوندهای اقتصادی بتدریج به مثابه شالوده مهم طایفه، بیشتر می شود و ملاک های جنسی و سنی سابق به صورت های دیگر و با واسطه و با درجه کمتری عمل می کنند.

بسط تولید و مبادله کالائی و گذار به نظام های طبقاتی، این مناسبات طایفه ای را بهم می زند و از تجمع و ترکیب طوایف و قبایل شکل دیگر تجمع انسان ها- قوم ها بوجود می آید.

ویس ها، که در بحث فرماسیون اشتراکی اولیه در ایران آموختیم، شکل مشخص نظام طوایفی در دورترین اعصار تاریخ مطالعه شده میهن ما است. البته هم اکنون نیز در ایران طوایف و قبایل وجود دارند که وجود آنها خود نمونه دیرپائی و سخت جانی نهادهای اتنیکی است. ولی البته محتوی آنها بکلی از طوایف کمون اولیه جدا است که مالکیت اشتراکی پایه آنها بود. تغییراتی که پیدایش استثمار، طبقات، دولت و نظام ارباب رعیتی درساخت اقتصادی و اجتماعی جامعه ایجاد کرده و بدنبال آن روند سریع رشد سرمایه داری که جامعه به آن وارد شده، همه عمیقا در این تجمع مردم تاثیر گذاشته و می گذارد و تحولات کیفی ماهوی در آن بوجود آورده است. کافی است که در این زمینه رابطه و در هم آمیختگی عمیق شکل ایل و عشیره و طایفه را با خانخانی و ملوک الطوایفی و بساط ارباب رعیتی بیاد آوریم. مطالعه ساخت و ماهیت عشایر و ایلات ایران و قبایل مرکبه هر یک، این حقیقت را نیز که تجمع اتنیکی نقش قاطع درتکامل تاریخ ندارد بلکه خود تابعی است از تکامل شیوه تولید و وابسته است به فرماسیون های اجتماعی- اقتصادی مربوطه ثابت می کند.

قوم شکل دیگرتجمع مردم و ویژه نظام های برده داری و فئودالیسم است. این شکلی است که با تجمع چندین قبیله و در نتیجه پیدایش و تقویت مالکیت خصوصی با رشد و گسترش تقسیم کار و مبادله کالائی پدید می شود. این مرحله ایست که دیگر طبقات پیدا می شوند و نضج می گیرند و رابطه خونی و خویشاوندی به جای تاثیر مستقیم و آشکار اولیه، به صورت های دیگر عمل می کند و خود شکلی می شود برای تاثیرعوامل تازه. به این ترتیب آن روابط به تدریج اهمیت سابق خود را از دست می دهند.

آنچه پیدایش قوم را ایجاب می کند و موجب در هم آمیختگی قبایل و اتحاد سرزمین های آنها می شود، نیازهای اقتصادی است. شکل سابق تجمع افراد بر شالوده همخونی و در محدوده کوچک سرزمینی دیگر با مقتضیات رشد اجتماع و مرحله تازه ای که نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به آن وارد شده اند، نمی خواند و گذار به شکل بالاتر: "قوم" ضرور می گردد. درعین حال جنگ ها و فتوحات سرزمین ها توسط قبایل مختلف، بنوبه خود به نزدیکی و درهم آمیختگی قبایل و پیدایش اقوام و اتحاد و گسترش سرزمین های آنها کمک کرد. در حالی که، در تشخیص قوم، عامل وحدت سرزمینی (به جای همخونی) عامل اساسی است روند وحدت زبانی و فرهنگی نیز با تشکیل اقوام شدت و نیرو میگیرد. پیوند های خونی و خویشاوندی اگرچه همچنان به دنبال وابستگی های طایفه ای، (که از اجتماع آنها قوم تشکیل می شود) تا مدتی باقی می ماند ولی به تدریج زوال یافته و فراموش می شود.

بنابراین، شاخص های وحدت سرزمین و زبان و سنن و فرهنگ در این شکل تجمع مردم اساسی است. ولی این وحدت و اشتراک خود هنوزبه اندازه کافی قوام نیافته و همه جانبه ریشه ندوانیده و بحد کافی پایدارنیست.
پیوندهای اقتصادی بین افراد و واحدهای قوم نیز اگر چه وجود دارد ولی هنوز نه کامل است و نه پایدارو ریشه گرفته است.
"قوم" شکل تجمع اتنیا ویژه فرماسیون های متکی بر استثمار ماقبل سرمایه داری- برده داری و فئودالیسم است. بتدریج که عوامل وحدت زبانی و سرزمینی و سنن فرهنگ و پیوندهای اقتصادی و همسانی های روانی قوام یافتند و به شکل پایدارو کامل درآمدند "ملت" شکل می گیرد و این روندی است ناشی از نضج و تقویت سرمایه داری.

(3)
لازم به یادآوری است که در جهان امروز انواع این شکل های تجمع اتنیک ما قبل سرمایه داری بویژه در آسیا و آفریقا وجود دارد. این اشکال کهن در همه جا بدنبال رشد سرمایه داری از بین می روند و در حال حاضر، از آنجا که درچارچوب واحد ملی در داخل هر کشور امکان تطبیق با مقتضیات عصر بیشتراست و این اشکال به مانع جدی در راه رشد و رفع عقب ماندگی بدل شده اند. روند زوال اشکال قبیله ای و قومی و ایجاد تشکل ملی تقریبا درهمه جا به سرعت انجام می گیرد. با این حال جامعه شناسان و اقتصاد دانان و همچنین مبارزان راه استقلال و آزادی و سوسیالیسم که مسئله غلبه برعقب ماندگی و اتخاذ راه رشد از اهم مسائل موجود در مقابل آنهاست بوجود بقایای اشکال کهن قبیله ای و قومی و آداب و رسوم پدرسالاری باید توجه دقیق نمایند و در تحلیل های خود و ارزیابی مسائل و پیدا کردن راه حل ها، این عوامل عینی موجود را از نظر دور ندارند.


 

راه توده 146 27.08.2007


 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت