راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

ماتریالیسم تاریخی
انترناسیونالیسم و
وطن پرستی
کدام تفاوت ها را دارند ؟

امیرنیک آئین




 

درس 91- انترناسیونالیسم پرلتری و میهن پرستی

دررابطه با تئوری مارکسیستی- لنینیستی "ملت" مقولات مهم انترناسیونالیسم پرلتری و میهن پرستی را توضیح میدهیم.

(1)

1) معنای مفهوم انترناسیونالیسم پرلتری :
انترناسیونالیسم پرلتری یعنی اتحاد پرلتاریا و زحمتکشان همه ملت ها و همه کشورها در نبرد مشترک علیه سرمایه و ستم طبقاتی و ملی درسراسرجهان، درنبرد مشترک به خاطر سوسیالیسم و کمونیسم.
انترناسیونالیسم پرلتری عبارتست ازسیاست و ایدئولوژی همبستگی بین المللی کارگران و همه زحمتکشان.

2) پایه و شالوده انترناسیونالیسم :
میدانیم که کارگران و زحمتکشان هرملت و هرکشوری علیه بورژوازی بهره کش و برای دفاع ازمنافع حیاتی خود، برای استقراردمکراسی و سوسیالیسم می رزمند. درعین حال کارگران و زحمتکشان همه کشورهای جهان دارای منافع مشترک و همانندی هستند و دشمن طبقاتی واحدی دارند که بورژوازی سراسردنیا است. اتحاد و همبستگی و پشتیبانی متقابل کارگران و زحمتکشان همه ملت ها و هم کشورها درمبارزه به خاطرامرمشترک، از همینجا، از وحدت منافع اقتصادی، سیاسی، و ازاشتراک هدف ها و آرمان های آنان ناشی می گردد. چنین است پایه عینی انترناسیونالیسم پرلتری. سرمایه درمقیاس جهانی متحد است، کار نیز باید درمقیاس جهانی متحد شود.

3) تاریخچه انترناسیونالیسم و تکامل آن :
این اندیشه ازهمان آغازتدوین و شکل گرفتن آموزش مارکسیسم توسط مارکس و انگلس بیان شد. کمونیسم همواره با همبستگی بین المللی زحمتکشان، عجین بوده و خواهد بود. مارکس و انگلس برسرلوحه نخستین اثرکلاسیک مارکسیستی، یعنی "مانیفست حزب کمونیست" که درسال 1848 منتشرشد، این شعارجاودان را نوشتند:

پرلتاریای سراسرجهان متحد شوید!

این شعاربیان سیاسی اندیشه انترناسیونالیسم پرلتری بود. ازآن ببعد تکامل جامعه بشری و سیرتاریخ، هم فعلیت و صحت این شعار را ثابت کرد و هم برغنای آن افزود و محتوی آن را گسترش داد.

تا پیش ازانقلاب کبیراکتبرانترناسیونالیسم پرلتری بویژه به معنای همبستگی بین المللی زحمتکشان تمام کشورها درمبارزه برای برانداختن سرمایه داری و به حکومت رساندن طبقه کارگر بود. پس از پیدایش نخستین دولت سوسیالیستی در جهان علاوه برآن محتوی سابق، عناصرتازه ای به آن افزوده شد نظیرپشتیبانی جنبش جهانی ازنخستین حکومت پرلتری و دفاع از آن، کمک و پشتیبانی نخستین دولت سوسیالیستی ازجنبش جهانی، تعمیم مفهوم انترناسیونالیسم درمناسبات با ملل ستمدیده و جنبش آزادیبخش ملی.

پس ازجنگ دوم و تشکیل اردوگاه کشورهای سوسیالیستی، انترناسیونالیسم به مثابه پایه و اساس مناسبات بین دول، مفهوم تازه روابط برادرانه و کمک متقابل بین این دول را نیز دربرگرفت. این تاریخچه گواه برآن است که مارکسیسم- لنینیسم خواستار وحدت خلل ناپذیر منافع ملی و بین المللی زحمتکشان جهان در راه پیروزی سوسیالیسم است زیرا که نبرد علیه سرمایه داری و امپریالیسم خصلت بین المللی دارد اگرچه راه مشخص پیروزی آن درهرکشور و اشکال ساختمان سوسیالیسم درهر کشور، وابسته به شرایط مشخص تاریخی هرملت و هرکشوراست.

4) انترناسیونالیسم درروابط بین ملل :
این گفته انگلس بسیارمشهوراست که "ملتی که برملت دیگرستم روا دارد خود نمی تواند آزاد باشد". لنین این گفته را اصل اساسی انترناسیونالیسم نامیده است. این اصل راهنمای همه احزاب کمونیست درطرح و بررسی مسئله ملی و حل آن است. این اصل ردّ کامل هرگونه ستم ملی آشکار و پنهان، هرگونه ناسیونالیسم و تعصب ملی است. نمونه حل مسئله ملی را براین اساس حکومت جوان شوروی زیررهبری لنین، درقبال ملل گوناگون و اقلیت های ملی به روشنی عرضه داشت. در زمان ما شعارمعروف مارکس و انگلس با شعار "پرلترهای تمام کشورها و ملل ستمدیده متحد شوید!" تکمیل گردیده است. این نتیجه مستقیم اشتراک هدف های جنبش کمونیستی و اردوی سوسیالیستی و نهضت های ملی و آزادی بخش درنبرد واحد آنها علیه امپریالیسم است.

5) انترناسیونالیسم درروابط بین احزاب کمونیست و کارگری :
منافع مشترک، دشمن واحد، آرمانها و هدف مشترک و آموزش مشترک مارکسیستی – لنینیستی شالوده این اصل درروابط بین احزاب برادراست. درعین این پیوندهای اساسی، پیدایش برخی اختلافات، به علت شرایط عینی معین مبارزه و مسائل ویژه ایکه هرکشور با آن روبرو است و علل مختلف دیگرمحتمل است. بعضی ازاین اختلافات درجریان حوادث مرتفع خواهد شد، یا درپرتوی رشد حوادث که ماهیت مسائل مورد بحث را روشن خواهد کرد محو خواهد گردید، و برخی دیگرممکن است مدت بیشتری دوام آورند. ولی اصل، آنست که همه مسائل و اختلافات و موارد مورد بحث میتواند و باید ازراه همکاری احزاب کمونیست درتمام جبهه ها، از راه گسترش مناسبات و بحث و تبادل عقیده و تجربه و مشورت رفیقانه، ازراه وحدت عمل صمیمانه درعرصه جهانی حل گردند. هر حزب با استقلال کامل و طبق شرایط مشخص کشورخود مشی و سیاست و شیوه کار خویش را تعیین میکند؛ دارای حقوق برابر با هرحزب برادر است و درمقابله طبقه کارگر و جنبش میهن خود و طبقه کارگرجهانی مسئول است. درعین حال رابطه با کشورهای سوسیالیستی که اتحاد شوروی نخستین و با تجربه ترین کشورسوسیالیستی جهان درمرکز آنها قراردارد جای مهمی درمسئله انترناسیونالیسم داراست. سیاست و پراتیک ضد شوروی (آنتی سوویتیزم) درعمل به دشمن طبقاتی کمک میکند. کمونیستهای ایرانی چه در زمان حزب کمونیست ایران و چه در دوران فعالیت حزب تودهُ ایران به حق به این جنبه، که واقعیات مشخص شرایط کشورما نیزآنرا بیشتربرجسته میکند، توجه ویژه داشته و دارند. این سنتی است که کمونیستها به خاطرعالیترین مصالح طبقاتی و میهنی، باید آنرا گرامی دارند.

6) انترناسیونالیسم درروابط بین دول سوسیالیستی :
این اصل پایه و شالوده مناسبات طرازنوین بین کشورهای سوسیالیستی، پایه کمک همه جانبه متقابل، همکاری های وسیع برادرانه، پشتیبانی کامل و تعاون خدشه ناپذیربین آنها است. این اصل همچنین برابری حقوق، حق حاکمیت، عدم مداخله درامور داخلی یکدیگر را ایجاب میکند. هرگاه بین کشورهای سوسیالیستی اختلافی درارزیابی، در روش و شیوه کارو درعقیده، براثرتفاوت سطح رشد اقتصادی و ساختمان اجتماعی و وضع بین المللی دررابطه با ویژگیهای ملی هریک ازآنها بروزکند، چنین اختلافاتی میتواند و باید براساس انترناسیونالیسم، بحث و مذاکره رفیقانه، همکاری داوطلبانه و برادرانه با کامیابی حل گردد. چنین اختلافاتی نباید درهیچ صورتی، به جبهه واحد کشورهای سوسیالیستی علیه امپریالیسم خللی وارد سازد. پایه عینی چنین برخوردی، همگونی نظام اجتماعی اقتصادی و اشتراک مصالح اساسی و وحدت هدفهای این کشورها و دولت هاست.

این نکات نشان میدهد که انترناسیونالیسم پرلتری با منافع راستین ملی مطابقت کامل دارد زیرا که پیکاربه خاطر منافع میهنی و ملی و آزادی و استقلال جزازراه مبارزه مشترک علیه امپریالیسم و همکاری برادرانه و همبستگی بین المللی با کشورهای سوسیالیستی و یا کشورهائیکه درراه آزادی ملی میرزمند ممکن نیست.

(2)
میهن پرستی واقعی جنبه انترناسیونالیستی دارد، یعنی مغایر با آزادی و استقلال و رهائی ملل دیگرنیست، به مبارزه رهائی بخش کمک میرساند و ازمبارزه رهائی بخش دیگرملل، مدد میگیرد. به طورمتقابل انترناسیونالیسم عمیقا میهن پرستانه است زیرا که عمیق ترین منافع ملی را درنظردارد، راه پیروزی را هموارمیکند و زمینه شکوفائی ملی و آزادی کامل میهن را فراهم می سازد. شالوده وحدت بین میهن پرستی و انترناسیونالیسم عبارت ازآن است که منافع و اهداف اساسی طبقه کارگردرزمینه نبرد علیه بورژوازی داخلی هرکشور، با منافع و اهداف مشترک درزمینه سراسرجهان مطابقت کامل دارد. میهن پرستی واقعی به دلیل آن که با انترناسیونالیسم پیوند دارد با هرگونه ناسیونالیسم، با هرگونه کینه ملی و کینه نژادی و تعصب کورملی بیگانه است زیرا که این عوامل اتحاد زحمتکشان ملل مختلف را برهم میزند در وحدت عمل و مبارزه مشترک که انترناسیونالیسم آنرا ایجاب می کند خلل وارد می سازد. ازسوی دیگر انترناسیونالیسم پرلتری نیزبه برکت آنکه با میهن پرستی واقعی پیوند دارد با کسموپولیتیسم، یعنی آن عقیده سیاسی که اهمیت تعلق انسانها را به ملت خود و علائق میهنی را نفی میکند و به اصطلاح "جهان وطنی" را تبلیغ میکند و با نیهیلیسم ملی که منکر وجود ملت و ویژگی های آن و اهمیت عناصرناشی ازآن درزندگی خلقها میشود بکلی بیگانه است.

لنین میگوید میهن پرستی یکی از ژرفترین احساسات بشری است که گذشت قرون به آن قوام و نیرو بخشیده است. میهن پرستی نه ازیک روحیه اسرارآمیزغیرقابل درک منشاء میگیرد و نه ازخواص نژادی چنانکه فاشیستها و شبه فاشیستها ادعا میکنند. این، ناشی از شرایط معین اقتصادی و اجتماعی، ناشی ازمنافع عینی تودهُ زحمتکش است. میهن پرستی عامل مهمی درآگاهی اجتماعی است و چه به هنگام تشکیل و قوام ملتها، وابسته به نضج مناسبات سرمایه داری، و چه به هنگام رشد مبارزه ضد امپریالیستی برای استقلال ملی، اهمیت و برجستگی خاص کسب میکند. همراه با تکامل جامعه و تشدید تضادهای طبقاتی، بورژوازی منافع تنگ طبقاتی خود را ما فوق منافع ملی قرارمیدهد و ازمیهن پرستی تنها به عنوان یک وسیله تبلیغاتی استفاده میکند. تنها آن طبقه و طبقاتی که با رشد جامعه همپا هستند و درتکامل آن ذینفع، میتوانند بیانگرمنافع ملی و مظهرواقعی میهن پرستی باشند. کمونیست ها درهمه کشورها با والاترین نمونه های ایثارو فداکاری ازآرمانهای شریف انسانی، میهنی و طبقاتی خود دفاع نموده اند. نام کمونیستها درهمه کشورها به مثابه علیقدرترین میهن پرستان و انترناسیونالیستها برروی پرچم مبارزه آنها نقش بسته است. برای کمونیستها میهن پرستی یعنی عشق و علاقه به میهن و به خلق زحمتکش. یعنی مبارزه بی امان و پیگیر به خاطراستقلال اقتصادی و سیاسی، علیه هرنوع بهره کشی و ستم، یعنی پیکاربرای سربلندی ملی و رشد سریع و غلبه برعقب ماندگی و تکامل ارزش های مادی و معنوی میهن یعنی تکامل فرهنگ و سنن مترقی و نبرد به خاطربهروزی و نیکبختی توده های مردمی که دراین مرزو بوم زیست می کنند. این را کمونیست ها درهمه جا با نبرد اصولی و خستگی ناپذیرخود ثابت کرده اند. اما برای طبقات حاکمه بهره کش میهن پرستی پرده دودی است به خاطرپوشاندن مقاصد بهره کشانه و ضد ملی و ضد خلقی. آنها حاضرند درپای اغراض طبقاتی خویش کشوری را بخوان یغما بدل کنند، استقلال نظامی و سیاسی اش را به باد دهند، منابعش را به دست بیگانگان بسپارند و حتی حاضرند میهن را به آتش و خون بکشانند، یک سره ویران کنند، تا آن "وطنی" را که در چمدانها و درحسابهای بانکهای سوئیس و آمریکا و انگلستان دارند، نجات دهند. تاریخ نشان داده است که سرمایه داری و طبقات بهره کش و ستمگرو رژیمهای ضد خلقی و استبدادی همواره و به آسانی- عالیترین منافع ملی را پیش پای منافع تنگ طبقاتی خویش قربانی کرده اند.

زحمتکشان، تنها میهن پرستان واقعی و پیگیرند. عشق راستین به ملت، به میهن، جزدر مبارزه به خاطررهائی ملی و طبقاتی و به خاطرمحو استثمار و ستم و عقب ماندگی، جز در ارتباط کامل و جدائی ناپذیربا انترناسیونالیسم پرلتری شکوفان نمی گردد. عشق راستین به میهن خودی، با منافع ملی و میهنی همه خلقها و منافع جنبش جهانی کمونیستی و رهائیبخش تطابق داشته و همبستگی بین المللی همه زحمتکشان و همه ملل را درنبرد علیه امپریالیسم ایجاب میکند.


راه توده 153 22.10.2007


 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت