راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

 ماتریالیسم تاریخی
شخصیت یا توده ها
نقش کدام برجسته است؟
امیرنیک آئین
 

فصل یازدهم- تئوری مارکسیستی- لنینیستی نقش توده های مردم و شخصیت در تکامل تاریخی

درس 99- توده های مردم- سازندگان تاریخ

(1)
درمعنای وسیع فلسفی و همچنین دراصطلاح علمی جاری سیاسی و جامعه شناسی، عبارت "توده های مردم" به همه طبقات و اقشارو کسانیکه درروح ترقی و تکامل جامعه عمل میکنند اطلاق می شود.
به عبارت دیگردرهرمرحله معین تاریخی، جمیع طبقات و اقشاری که منافع اساسی شان با مصالح ترقی و پیشرفت جامعه تطبیق کند، درجهت تکامل تاریخ فعالیت و کارکنند، در حل وظایف مترقی مشخص زمان خود، شرکت و نقش داشته باشند "توده های مردم" نامیده میشوند. ازاین تعریف دونتیجه گرفته میشود. یکی اینکه معنای توده مردم معادل و مساوی تمامی اتباع یک دولت یا همه اهالی یک کشورنیست. دیگراینکه این مقوله یک تجمّع تاریخی را نظیرقوم یا ملت تشکیل نمی دهند.
توده های مردم مقوله ای است ناهمگون که درخود کارکنان یدی و فکری و وابستگان به طبقات مختلف را می توان دربرگیرد. تعریف مزبورهمچنین مشخص میکند که استخوان بندی اصلی این مقوله، طبقات زحمتکش اند، اما درعین حال این تعریف نشان میدهد که "توده های مردم" اکثریت مطلق اهالی را درجوامع منقسم به طبقات شامل میشود. تنها آن اقشار و طبقات و افرادی که درجهت ارتجاع عمل میکنند، درپیشرفت جامعه ذینفع نیستند و عمل و منافع و خواست هایشان درجهت عکس ترقی اجتماعی است، خارج ازمفهوم خلق یا توده های مردم قرارمی گیرند. بنابراین میتوانیم بگوئیم که توده های مردم عبارتند از بخش قاطع و تعیین کننده اهالی یک کشورکه درهرجامعه بخش مشخصی را تشکیل داده و مرکب ازمجموعه طبقات و اقشارزحمتکش و مترقی هستند. درحقیقت مقوله "توده های مردم" در رابطه با مقوله بسیارمهم "ترقی جامعه" است. هرقشر و طبقه ای که درجهت ترقی جامعه عمل کند، در لحظه معین و به طورمشخص، حامل عنصر نو و پیشرونده باشد، به آینده نظر و درآن سهمی داشته باشد، داخل درمفهوم توده های مردم قرارمی گیرد. اگربه این معنا توجه کنیم متوجه میشویم که درهرنظام اجتماعی، و درهرمرحله از تکامل آن مفهوم و محتوی "توده های مردم" متفاوت است. زیرا که اقشار و طبقات زحمتکش و مترقی و آنها که در روح پیشرفت جامعه عمل میکنند و آینده با آنها است از نظرزمانی و مکانی مشخص بوده و درموارد مختلف تغییرمیکند.

(2)
درباره نقش توده های مردم دراجتماع و تاریخ، انواع نظریات وجود داشته و دارد. مکاتب بورژوائی به نقش توده های مردم کم بها می دهند یا به کلی منکرآن میشوند، تاریخ را زائیده فعالیت و خواست "زبدگان" و "نخبگان" می شمارند و توده مردم را به مومی در دست رهبران یا گوسفندانی زیر فرمان شبان تشبیه می کنند. مکاتب بورژوائی و خرده بورژوائی بذربدبینی و عدم اعتماد و حقیرشمردن توده های مردم و نقش و فعالیت آنها را می پراکنند. تنها ماتریالیسم تاریخی است که می تواند به طورعلمی، نقش توده ها را در تکامل تاریخ و در روندهای اجتماعی تعیین کند. ماتریالیسم تاریخی ثابت می کند که توده مردم درتمامی فعالیت های بغرنج خود، اعم ازاقتصادی و سیاسی و فرهنگی نقش قاطع در حیات اجتماعی دارند.

به جنبه های مختلف این نقش نظری بیافکنیم :
الف- توده های مردم به مثابه مولّد نعم مادی، به مثابه تکامل دهنده تکنیک و نیروهای مولده، شرایط اساسی را برای موجودیت و پیشرفت جامعه فراهم می سازند. این توده های مردم هستند که با فعالیت و کار خود، راه را برای عمل قوانین عینی اجتماع و تاریخ باز می کنند. رشد تولید، شالوده مادی تکامل تاریخ است و توده های زحمتکش نیروی اساسی تولید و بوجود آورنده همه نعمت های مادی هستند و مصرف و بقای جامعه را تامین می کنند. بدون کار و فعالیت توده مردم زندگی و موجودیت و پیشرفت جامعه ممکن نیست. ازهمین جا اهمیت طبقات زحمتکش در درون مقوله "توده های مردم" معلوم می شود. زیرا آنها هستند که ابزار تولید را براساس تجربه و مهارت و دانائی خود تکامل میدهند و پایه لازم و شرایط ضروررا برای بسط و تکامل علم و فن فراهم می نمایند.
ب- توده مردم، خالق تاریخ و نیروی محرکه قاطع درروند ترقی اجتماعی و نوسازی انقلابی جامعه هستند. درمصاف های اجتماعی، سرنوشت انقلاب های اجتماعی و آزادیبخش عظیم را توده مردم تعیین می کنند. بدون شرکت و شورو شوق انقلابی توده های مردم تحقق انقلابات ممکن نیست. از لحظه تقسیم جامعه به طبقات، تاریخ بشری عبارتست از تاریخ مبارزه طبقاتی. دراین مبارزه توده ها نقش اساسی را بعهده دارند.
هرچه جامعه تکامل می یابد و به جلو میرود، این نقش نیزعمیق تر و همه جانبه تر و موثرتر می شود. به طورکلی بین ترقی اجتماع و نقش توده ها پیوند دیالکتیکی متقابل برقرار است. هرچه ترقی اجتماعی بیشتر باشد سطح سازمان و آگاهی توده مردم بالاتر می رود و نقش آنها موثرتر می شود، بنوبه خود تسریع رشد اجتماع به وسعت و شدت شرکت توده های مردم درتحولات همه جانبه انقلابی وابسته است.
چه درجریان انقلابات اجتماعی و آزادیبخش و چه درمبارزات متنوع عصرما به خاطر صلح و دمکراسی، به خاطراستقلال و آزادی علیه امپریالیسم و ارتجاع نقش عظیم و دورانساز توده های مردم انکارناشدنی است. عامل تعیین کننده در پیروزی با شکست و بالنتیجه درتعیین جهت و آهنگ تکامل پیشرونده اجتماع توده ها هستند.
نقش و شرکت توده مردم نه فقط درمقیاس تمام تاریخ یکسان نیست بلکه درداخل یک فرماسیون و در مرحله معین تاریخی نیزدرهردوره ای متفاوت است. طی دوره های رکود سیاسی و تسلط نیروهای ارتجاع و سیطره خفقان، حضور، عمل و شرکت توده ها ظاهر و عیان نیست. دراین دوره های گذراست که بعضی ها تصور می کنند توده ها کرخت هستند، قطعه مومی هستند، از آنها کاری ساخته نیست، به خواب رفته اند و سرنوشت و آینده و تاریخ در دست جباران ستمگر و زمامداران همه کاره است. ولی این تصوری سطحی، ازظواهراموراست. آنها در زیر سطح آرام آب جوشش درونی را که طوفان زا است نمی بینند. حتی درهمین دوره ها علاوه برنقش تدارکی و آمادگی، وقتی که به نظر چنین می رسد که دیگر چرخ تارخی نمی چرخد، توده ها با مقاومت نا مشهود خود، با هشیاری و بیداری خود، با انواع واکنش های خویش عرصه را برنیروهای ارتجاعی دمبدم تنگ میکنند و تاثیر خود را بر جریان حوادث و اتخاذ تدابیرباقی می گذارند. فشار و مبارزه توده ها درهمین ایام به اصطلاح آرام، کماکان یکی ازانگیزه های مهم پیشرفت اجتماعی است. و اما درچرخشهای تاریخی، آن هنگام که لکوموتیو تاریخ به سرعت در حرکت درمی آید و سیمای اجتماع به سرعت دگرگون میشود، درآن هنگامی که طوفان در میگیرد و هرروز ازآن دوران- ازنظرتاریخ- برابربا ماهها و سالها دوره های گذران "آرام" است، نقش خلاق و سازنده توده ها، نقش عظیم و تعیین کننده آنها کاملا آشکارمی گردد.
ج- توده های مردم همچنین خالق فرهنگ معنوی و درآخرین تحلیل حامل و زاینده ترقی فرهنگی و معنوی جامعه هستند. سهم عظیم آنها در رشد و تکامل فرهنگ و علم و هنر انکارشدنی نیست. واضح است که درشرایط استثمار و ستم طبقاتی و ملی، در شرایط اختناق و سرکوب، توده های مردم نمی توانند امکانات خویش را تماما بارورساخته و استعداد خود را کاملا ظاهرنمایند. چنین شکوفانی و ظهور بلامانع استعدادها و خلاقیت ها درعرصه فرهنگی و معنوی، درسوسیالیسم و کمونیسم امکان پذیر می شود. درهرحال، بر شالوده فرهنگ خلقی و خلاقیت معنوی توده های مردم است که نمایندگان برجسته فرهنگ یک جامعه پرورش می یابند. وقتی ماکسیم گورکی می گوید که سازنده همه حماسه های بزرگ خالق تمام تراژدی های تاریخ و موجد تمام تاریخ فرهنگ جهانی توده ها هستند به همین معنا نظر دارد.

(3)
درنظام سرمایه داری طبقه کارگرچه ازنظرکمی و چه از نظر کیفی یعنی ازنظرعده و نقش سیاسی و رسالت اجتماعی خود، به مهم ترین بخش مقوله "توده های مردم" بدل می گردد. طبقه کارگر وظیفه رهائی جامعه از بند بهره کشی و ستم طبقاتی و ملی را، درراس نبرد توده ها، بعهده می گیرد و این امر بر شالوده سازمان دادن آگاهانه مبارزه طبقاتی و ملی توده های مردم امکان پذیر می شود. برای رسیدن به این هدف، حزب طبقه کارگر به وجود می آید که به مثابه یک حزب مبارز و مجهزبه تئوری انقلابی مارکسیسم- لنینیسم درپیشاپیش توده های مردم قرار می گیرد و راه و هدف نبرد و شیوه های آن را نشان می دهد، آن را سازمان داده و رهبری می کند.

(4)
درنظام سوسیالیستی نقش توده های مردم در تمام زمینه ها و منجمله در رشته اساسی ساخت دولت و رهبری آن و اموراقتصادی و بنای جامعه نو- به قول لنین- نه ده چندان بلکه صد چندان می شود. در حقیقت نقش توده ها دراین نظام به مرحله کیفیتا نوئی گام می گذارد. این امر و این شرکت خلاقانه، هرچه آگاهانه تر، سازمان داده شده تر، همه جانبه تر و همه گیرترانجام میشود. گسترش فزاینده دمکراسی سوسیالیستی زمینه را برای شرکت روزافزون توده ها درهمه شئون و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و غیره فراهم می سازد. اصولا تحولات عظیم جامعه کمونیستی تنها راه شرکت گسترده و فعال آگاهانه و پرشور توده ها امکان پذیر می شود. هرچه بنای جامعه سوسیالیستی کامل تر و پخته تر می شود، حیطه مفهوم توده های مردم "وسیعترمی شود و بیش ازپیش به مفهوم" تمامی ساکنین یک کشور نزدیک می گردد. در جامعه تکامل یافته سوسیالیستی، هنگامی که هیچ قشرو طبقه ای نباشد که کار نکند و یا درترقی اجتماعی ذینفع نباشد و درجهت پیشرفت عمل ننماید، مفهوم این دو مقوله یکی می شود.
بررسی مارکسیستی- لنینیستی نقش توده های مردم و جنبه های مختلف آن نشان میدهند که این کار و کوشش توده های وسیع مردم است که جامعه و تمدن آنرا حفظ می کند، تداوم آنرا تامین میکند، زمینه تکامل پیشرونده تاریخ را فراهم می آورد؛ این قطرات نا مشهود تلاش توده ها است که طی نسل ها اقیانوس پرتلاطم تاریخ را بوجود آورده است. توده های مردم آفریننده واقعی تاریخ و نیروی تعیین کننده تکامل اجتماعی هستند.

راه توده 165 04.02.2008
 

 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت