راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

آخرين نامه ها

و توصيه های لنين

(2)

 

 

24 دسامبر1922

 

استالين بيش از اندازه خشن است و اين کمبودی که در ميان ما و در مناسبات ميان ما کمونيست ها تحمل شدني است، در مقام دبيرکلي تحمل ناپذير مي گردد. از اين رو به رفقا پيشنهاد مي کنم که راه حلي جهت برکنار کردن استالين از اين مقام پيش بيني کنند، تا در صورت نياز در اين مقام فردی ديگر گمارده شود که بردبارتر، سخن پذيرتر و مودب تر از استالين باشد. برای پيشگيری از انشعاب و آنچه در بالا درباره مناسبات متقابل استالين و ترتسکي نوشته ام، اين  نکته نيز مي تواند اهميتي سرنوشت ساز بيابد.

 

26 دسامبر1922

 

به گمان من، افزايش شمار عضای کميته مرکزی تا پنجاه و يا حتي تا صد نفر بايد هدف های دوگانه يا سه گانه داشته باشد: هر چه شمار اعضای کميته مرکزی بيشتر باشد، آموزش کادر در کميته مرکزی نيز بيشتر و خطر انشعاب کمتر خواهد شد. کشاندن بسياری از کارگران به کميته مرکزی، به کارگران در بهبود دستگاه ما که بسيار بد است، ياری خواهد کرد. اين دستگاه در واقع مرده ريگي است که از رژيم پيشين به ما رسيده است و دگرگون کردن آن در زماني کوتاه، بويژه هنگام جنگ، هنگام قحطي و جز اينها يکسره ناممکن بوده است. از اين رو به خرده گيراني که با تمسخر و يا از روی بدخواهي انگشت برکمبودهای دستگاه ما مي گذارند، مي توان به آرامي پاسخ داد که آنان به هيچ روی شرايط انقلاب کنوني را درک نمي کنند. در طول پنج سال، بويژه در شرايطي که انقلاب در آن شرايط انجام گرفت، دگرگون ساختن دستگاه به هيچ روی ممکن نيست. همين بسنده است که ما در پنج سال دولتي طراز نوين پديد آورده ايم که در آن کارگران، در پيشاپيش دهقانان، روياروی بورژوازی مي ايستند و اين، در شرايط حال و روز دشمنانه بين المللي، کاری است بس سترگ، اما اين درک نبايد به هيچ روی اين نکته را از ما بپوشاند، که ما دستگاه کهنه را از تزار و از بورژوازی گرفته ايم و اينکه اکنون با فرا رسيدن صلح و تامين حداقل نيازها در قبال قحطي، همه کارها مي بايست به سوی بهبود دستگاه باشد.

من چشم انداز کار را بدين گونه مي بينم که ده ها کارگری که به ترکيب کميته مرکزی در مي آيند، مي توانند بهتر از هر کس ديگر به بازرسي، بهبود و باز سازيی دستگاه ما بپردازند. بازرسي کارگری- دهقاني که در آغاز اين وظيفه را بر عهده داشت. چنانکه روشن گرديد، نتوانست از عهده انجام آن برآيد و بايد در شرايطي معين تنها چون «تابع» و يا ياری دهند اين اعضای کميته مرکزی، از آن بهره گيری شود. کارگراني که به ترکيب کميته مرکزی درمي آيند، مي بايست، بيشترشان از آن کارگراني نباشند که زماني دراز در خدمت دستگاه های شوروي بوده اند (در اين بخش نامه من، در همه جا مراد از کارگران، دهقانان نيز هستند)، زيرا اين کارگران دارای سنت ها و اعتقادات معيني شده اند، که مي بايست با آن مبارزه کرد.

در ميان کارگران عضو کميته مرکزی، مي بايست بيشتر کارگراني باشند که از قشر ارگراني که طي پنج سال در شمار کارمندان شوروی درآمده اند پائين تر و به آن کارگران و دهقانان عادی که در ضمن در زمره بهره کشان بي ميانجي يا غيرمستقيم نيستند، نزديکتر باشند. فکر مي کنم چنين کارگراني با حضور در همه جلسات کميته مرکزی، در همه جلسات پوليت بورو و خواندن همه اسناد کميته مرکزی مي توانند کادر هواداران وفادار نظام شوروی باشند که قادرند، نخست اينکه به خود کميته مرکزی استواری بخشند و دوم اينکه بتوانند براستي برای نوسازی و بهبود دستگاه کار کنند.

 

26 دسامبر 1922

(اين نامه برای نخستين بار، درسال 1956 درمجله «کمونيست» ش. 9 چاپ شد.)

 

به گمانم اين انديشه از آن رفيق ترتسکي است. من با آن مخالفت کردم، زيرا بر آن بودم که در سيستم ادارات قانون گزاری ما، ناهمخواني اساسي، همين کار خواهد بود. اما پس از بررسي دقيق، دريافتم که در اينجا انديشه سالمي هست که همانا: برنامه ريزی دولتي با آنکه مجموعه ای از افراد آگاه، کارشناسان و نمايندگان علم و تکنيک و دارای بيشترين اطلاعات برای داوری درست درباره کارهاست، تا اندازه ای از کنترل قانون گزاری برکنار است.

نا گفته نماند که تا کنون از اين ديدگاه پيروی مي کرديم که برنامه ريزی دولتي مي بايست مطالب را با بررسي انتقادی به دولت ادامه دهد و ادارات دولتي مي بايست امور دولتي را حل و فصل کنند. فکر مي کنم که در حال و روز کنوني، هنگامي که امور دولتي به گونه ای خارق العاده پيچيده تر شده است، هنگامي که مي بايست مسائلي را که نظردهي اعضای برنامه ريزی دولتي در آن ضروری است، سراسر درآميختگي با مسائلي که به چنين کاری در آن نياز نيست، باز شوده شود، حتي بيشتر ز اين، اموری را حل و فصل کنيم که برخي مواد آن نياز به نظرخواهي برنامه ريزی دولتي دارد و در آميزش با موادی است که نيازی به چنين کار نيست، به فکر من در حال حاضر بايد بسوی افزايش اختيارات برنامه ريزی گام برداريم.

فکر مي کنم اين گام، بايد چنين باشد که تصميمات برنامه ريزی دولتي را مقررات معمولي شوروی نتوانند ناديده انگارند و برای تصميم مجدد درباره آنها مقررات ويژه ای باشد، چنانچه مساله به دوره اجلاسيه کميته اجرائيه مرکزی سراسر روسيه ارجاع گردد، مساله برای تصميم گيری مجدد، پيرو دستورالعملي ويژه و همخوان و براساس مقرراتي خاص، آماده گردد و برای سنجش اين نکته که آيا اين تصميم برنامه ريزی دولتي بايستي لغو گردد يا نه، گزارش هايي تهيه شود و سرانجام برای تصميم گيری مجدد پيرامون مساله برنامه ريزی دولتي مهلت هايي ويژه معين گردد و جز اينها.

در اين مورد، فکر مي کنم که مي توان و بايد از رفيق ترتسکي استقبال کرد، اما نه در مورد صدارت فرد خاصي از پيشوايان سياسي ما و يا نماينده شورای عالي اقتصاد ملي در برنامه ريزی دولتي و جز اينها. در حال حاضر در اين مورد، مساله خصوصي با مساله اصولي بيش ازا ندازه بهم بافته شده است. فکر مي کنم آن حملاتي که اکنون به رفيق کرژيژانفسکي صدر برنامه ريزی دولتي و به رفيق پياتاکف معاون او به گوش مي رسد و حملاتي که از دو سو رد و بدل مي گردد- از يک سو اتهام به ملايمت، بي ثباتي در رای و سست عنصری بي اندازه به گوش مي رسد و از سوئي ديگر اتهام به ناپاکي، قزاق منشي بسيار و کمبود در آمادگي شايسته علمي و جز اينها-. فکر مي کنم که اين حملات، نمايانگر دو سوی مساله هستند و بزرگ کردن آنها تا بي نهايت و اينکه در برنامه ريزی دولتي، ما، به پيوند دادن ماهرانه دو گونه ويژگي نيازمنديم که نمونه يکي ازآنها مي تواند پياتاکف باشد و نمونه ديگری، کرژيژانفسکي.

فکر مي کنم در راس برنامه ريز  دولتي بايد فرد  باشد از يک سو با فرهيختگي علمي و بويژه دارای دانش فني و يا کشاورزی با چند ده سال کار تجربه سنجيده شونده عملي يا در رشته فني و يا دررشته کشاورزی. فکر مي کنم که چنين فردی بايد بيشتر دارای تجربه گسترده و استعداد در کشانيدن مردم به سوی خويش باشد، تا برخورداری از ويژگي های رهبری اداری.

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                   بازگشت