بازگشت

 

پیام های شما- پاسخ های ما
در هر کجا هستید
از مشی و نگاه توده ای دفاع کنید

 

آقای دکتر محیط اگر زحمت کشیده و چند هفته و یا چند ماهی کمتر در تلویزیون صحبت کند و بیشتر روی آثار و نوشته های حزب توده ایران متمرکز شود و آنها را مطالعه کند تا آگاه تر درباره مواضع حزب توده ایران صحبت کند مفید تر است.
حزب توده ایران هرگز سیاست یهود ستیزی نه داشته و نه دارد. آنچه که ما با آن مخالفیم سیاست های تجاوزکارانه و سرکوبگرانه دولت حاکم در اسرائیل است. میان این دو مسئله باید تفکیک قائل شد.

محمود مهران- در چند شماره گذشته راه توده و در صفحه پاسخ به پیام ها خواندم که یکی از خوانندگاه راه توده در باره دکتر محیط سئوال کرده بود. من تقریبا تمام برنامه های ایشان را می بینم و کم و بیش هم با بعضی از دوستان قدیمی ایشان ارتباط دارم. مجموعه دیدگاههای ایشان نسبت به قبل از انقلاب، جنبش کارگری ایران و دهه اول انقلاب همان مواضع سازمان پیکار است. ایشان خمینی را عامل اصلی جنگ ایران و عراق می داند. نسبت به صدام حسین دیدگاه نسبتا مثبتی دارد، از کودتای نوژه و حمله آمریکا به طبس من نشنیده ام کلامی بگوید. ایشان حتی حاضر نیست وقت خودش را برای خواندن یک مقاله نوشته رهبران حزب توده ایران صرف کند و به همین دلیل معیار قضاوتش در مورد حزب همان چیزهایی است که در بازار جنگ سرد موجود بود و همچنان نیز هست. در خاطرات زندان که ایشان تعریف می کند انگار نه انگار که یک توده ای هم در آن سالها در زندان های شاه بوده است! آنچه او مطرح می کند همان نظرات گروه های چپ رو و چپ نمائی است که حداقل در 30 سال گذشته و بویژه نقش آنها در ابتدای سرنگونی شاه بر ما و شما معلوم است.
البته دور از انصاف است اگر نگویم که ایشان در سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی با مطالعه آثار کلاسیک مارکسیستی توانسته دیدگاه های خود را به مارکسیسم نزدیک کند و به همین علت موضع گیری های اخیرا مثبت ایشان نسبت به جنبش سبز و مسائل جاری در ایران ناشی از همین نزدیکی است.
در سالهای استقرار اردوگاه سوسیالیستی در اتحاد شوروی و شرق اروپا، گروهی از کمونیست ها بعنوان حرکت مستقل ضمن طرفداری از مارکس و اتخاذ مواضع ضد امپریالیستی، به اتحاد شوروی به دلیل انحرافات استالینی انتقاد داشتند و ایشان هنوز تحت تاثیر این گروههاست.
من ایشان را بی اطلاع از مواضع دقیق حزب توده ایران چه پیش و چه پس از انقلاب 57 میدانم.

راه توده- ما بدون هیچ نوع اظهار نظر و موضع گیری، عین نامه شما را- البته با اندکی ویراستاری – منتشر کردیم. قضاوت را به آنهائی واگذار می کنیم که برنامه های تلویزیونی آقای محیط را می بینند.
----------------
20.10.10


iman
i.azarfar@gmail.com

ba salam khedmate shoma
man alaghe mandam ke az matalebe khodeton ham barayam beferestid chon dastresi be sait be dalile sharayete iran
sakht ast


راه توده: دوست گرامی، ایمان که متاسفانه نامه خود را به خط فارسی ننوشته اید، متاسفانه ما سیستم ارسال مطالب با ای میل برای علاقمندان را نداریم. تصور می کنیم شما نیز مانند بسیاری از دیگر خوانندگان راه توده در داخل کشور با کمی زحمت و استفاده از فیلترشکن های متنوعی که وجود دارد می توانید از سد فیلترینگ حکومتی بگذرید.
برای شما موفقیت در پیکار با فیلترینگ را آرزو داریم.
----------------
محمد سعید صالحی فیروزآبادی- متاسفم
- متاسفم از اینکه وسعت دید شما از نوک بینی تان فراتر نمی رود.
- متاسفم از اینکه در درونتان ضد امپریالیست هستید اما، بطور مداوم بازی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای دیگر را می خورید.
- متاسفم از اینکه به جای زوم کردن به واقعیات متحول کننده جامعه ایران روی افراد زوم می کنید. امیدوارم کمی عمیق تر بیندیشید.امیدوارم از خود سوال کنید چرا در طی هفتاد هشتاد سالی که حزب شما تاسیس شده است و با وجود بهره گیری از بیشترین تعداد نخبگان جامعه ایران چرا کمترین تاثیرگذاری را بر روی تحولات جامعه ایرانی داشته اید؟
البته خوشحال می شویم اگر درباره "بازی خوردن" از سازمان های اطلاعتی هم بنویسید.
با تشکر از گشادگی سینه تان در خواندن این پیام.
هوادار سابق حزب توده ایران- کسی که قسمتی از شخصیت وجودی خودش را مرهون حزب توده ایران میداند .
راه توده- چون شما سلام را یادتان رفته بود، ما جبران کرده و دوباره سلام می کنیم! ضمنا ممکن است برای ما نظرات خودتان را در باره مسائل ایران و جهان بنویسید تا با مطالعه آنها متوجه شویم دیگران که از نوک بینی شان فراتر نگاه می کنند، اوضاع ایران و جهان را چگونه می بینند؟ و دوربینشان را در کجا بقول شما "زوم" می کنند؟
در این بقول شما 70 – 80 سال اگر روی هیچکس و هیچ تحولی تاثیر نگذاشته باشیم، به اعتراف خودتان حداقل روی شخصیت امثال شما چنان تاثیر گذاشته ایم که نوشته اید شخصیت وجودی خود را مرهون حزب توده ایران میدانید. اما این تاثیر گذاری فراتر از آنست که تصور فرموده اید. اگر نبود این تاثیر گذاری چه نیازی به این همه جیغ و فریاد داخلی و خارجی علیه حزب توده ایران بود؟
موفق باشید

----------------
خواننده ای با نام Bjarke Buurgaard Talamona نامه ای مفصل به زبان انگلیسی در باره اسرائیل و زندگی مردم در غزه برای ما نوشته و پرسیده است چرا ما ضد یهود هستیم. 6- 7 فیلم کوتاه از زندگی عادی مردم در غزه، بازار تره بار و هتل ها و خانه های شخصی را نیز برگرفته از شبکه یوتیوب ضمیمه نامه خود کرده است. البته ایشان تاکید کرده که نه ایرانی است و نه اسرائیلی و ظاهرا یهودی است.
اولا هم ایشان و هم دیگر خوانندگان راه توده اگر یک خط مطلبی غلیه قوم یهود در نشریات گذشته و حال حزب توده ایران یافتند، فورا آن را بعنوان یک سند برای ما ارسال دارند. حزب توده ایران هرگز علیه هیچ قوم و قبیله و ملتی مطلب ننوشته و موضع سیاسی و یا اجتماعی اتخاذ نکرده است. اما این مسئله و این شیوه نگاه و نگارش توده ای ارتباطی به داشتن مواضع بشدت انتقادی علیه دولت های گذشته و حال اسرائیل نیست. دولت اسرائیل، دولتی متجاوز است که مذهب یهود را نیز پشتوانه ایدئولوژیک خود کرده است. شبیه همان کاری که دولت احمدی نژاد می کند. یعنی از مذهب یک سنگر ایدئولوژیک ساخته است. ما هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی مواضع حزب کمونیست اسرائیل را تائید می کنیم و از برپائی یک دولت و یک کشور فلسطینی قویا دفاع می کنیم و مخالف ایجاد ممنوع ها برای بازگشت مردم آواره فلسطین به سرزمین خودشان هستیم. این که سرانجام چه راه حلی را می توان یافت که هم ملت یهود دارای سرزمینی در منطقه باشند و هم ملت فلسطین دارای سرزمین و دولتی مستقل، با شهرهای باستانی و مشترکات تاریخی دو ملت یهود و عرب منطقه چه باید کرد، پیش از هر چیز بستگی به ماهیت دولتی دارد که در اسرائیل بر سر کار است. این دولت و سیاست های منطقه ای و جهانی آن که پیوند دارد با راست ترین محافل سرمایه داری امریکا و شماری از کشورهای بزرگ اروپائی و می خواهد نقش چماق را در منطقه برای خود ابدی کند، طبیعی است که مورد تائید هیچ نیروی مترقی و تحول خواهی نیست. دراین میان حساب دولت جمهوری اسلامی و مقابله ضد اسرائیلی اش را باید از حسابی که ما در بالا به آن اشاره کردیم جدا کرد. در این مقابله رگه های قوی ضدیت با قوم یهود نیز وجود دارد که ما با آن مخالفیم. همچنان که ضدیت با اهل سنت و هر نوع مذهب و قومیت داخل خود کشور را دارد.
امیدواریم این توضیحات کافی و گویا باشد. موفق باشید

رفقای افغان- از جانب کمیته فعالان حزب دمکراتیک خلق افغانستان، بمناسبت سالگرد تاسیس حزب توده ایران پیام تبریکی دریافت داشته ایم. دراین پیام، بدرستی بر پیوند خلق های دو کشور افغانستان و ایران و همچنین پیوند ناگسستنی حزب توده ایران و حزب دمکراتیک خلق افغانستان و پشت سر مانده سالهای دشوار پس از یورش به حزب توده ایران در جمهوری اسلامی تاکید شده است.
متن کامل این پیام باطلاع اعضای شورای سردبیری راه توده رسانده شد و در همینجا، از جانب این شورا از رفقای کمیته فعالان حزب دمکراتیک خلق افغانستان تشکر می کنیم. ما نیز یقین داریم که سالهای بهتری در پیش روست!
----------------
حسن- از مواضع راه توده در جهت تقویت جنبش سبز تشکر دارم.
راه توده- ما نیز از شما سپاسگزاریم که با دقت راه توده را مطالعه کرده و همبستگی ما با جنبش عمومی داخل کشور را گام به گام دنبال می کنید.
اکبری- در شماره های اخیر راه توده، نگاهی نیز به مواضع نامه مردم در ارتباط با انتخابات دوم خرداد و ... شده است. تصور می کنم نه تنها برای من، بلکه برای بسیاری از توده ایها مراجعه به مطالب و مواضع سالهای گذشته نامه مردم تعجب آور باشد. من و بسیاری مانند من در آن سالها یا نشریه نامه مردم را نخواندیم و یا اگر هم خواندیم با این دقت به موضع گیری های منتشر شده در آن توجه نکردیم. البته از حق هم نباید گذشت که گذشت سالها و رخدادهای ایران غلط بودن آن مواضع را بیشتر بر من معلوم کرده است.
درعجبم که چرا از خود انتقاد نمی کنند و بجای پاسخی منطقی از خود عصبانیت نشان میدهند.
راه توده- این وضع بوجود نیآمد جز براثر بی توجهی و بی اهمیت تلقی کردن مطالبی که چه در راه توده و چه در نامه مردم منتشر شد. امیدواریم این غفلت جبران شود.
كيوان.ب- با سلام. علاقمند به دريافت منظم اخبار و همينطور ارتباط با شما هستم .
راه توده- دوست گرامی، همانطور که بالاتر نیز در پاسخ به خواننده دیگری نوشتیم، ما سیستم ارسال مطالب راه توده برای افراد و متقاضیان را بصورت ای میل نداریم. ضمنا بازکردن نشریه و دیدن آرایش آن و عنوان بندی های آن و مراجعه به آرشیو آن خود حکایتی دیگر و دلچسب تر است. اگر در داخل کشور زندگی می کنید نیز می توانید با استفاده از فیلترشکن های متنوعی که وجود دارد به راه توده دسترسی پیدا کنید.
در باره ارتباط با راه توده نیز، همین پیام و نامه نویسی خود یک ارتباط است و شما سعی کنید آن را با ارسال اخبار، نظرات و مشاهدات خود منظم و پربار کنید.
خانداداش- با سلام و عر ض ادب و خسته نباشید.
مقاله خانم نگاهی درشماره 289 بسیار جالب و حاوی اطلاعاتی فشرده و سودمند بود. از ایشان که علیرغم تنگی وقت این زحمت را کشیده اند تشکر می کنم. ضمنا در مقاله ایشان از خالی کردن باد چرخ بلدوزر ذکر شده بود. در حالی که بلدوزر دارای شنی است و لاستیک ندارد.
راه توده- خانم نگاهی فعلا در یک سفر تحقیقاتی به آسیای دور است و به محض بازگشت و برقراری دوباره ارتباط منظم، متن کامل پیام شما را دراختیار ایشان خواهیم گذاشت. درباره چرخ بلدوزر هم تصور می کنیم، این جمله برای رساندن مفهوم یک اصطلاح در زبان فارسی باشد: "چرخ فلانی پنجر شد" و یا "چرخ ماشینش پنچر شد" و... که معمولا برای از کار افتادن، تسلیم شدن در بحث و .... استفاده می شود. بنابراین، تا آنجا که ما متوجه شده ایم بحث ایشان نه بر سر لاستیک و یا بقول شما "شنی" بلدوزر، بلکه بر سر مفهوم این اصطلاح و این جمله بوده است.
موفق باشید
امیر علی- اپوزیسیون
تاثیرفقدان اپوزیسیون در توسعه سیاسی ایران؟
راه توده- ما که از این یک خط پیام شما چیزی نفهمیدیم. تندنویسی را هم بلد نیستیم و رمز گشائی را هم به همین ترتیب. این کاش حوصله کرده و می نوشتید منظورتان ای از این یک خط چیست.

امیر- Ba salaam,

Chera baayad dar haale haazer ghaanoone asaasiye jomhooriye eslaami ra khaand?
Tahlile shoma chist?
Manoon,

امیر
راه توده- دوست عزیز! شما که میتوانید با کامپیوتر خود به خط فارسی اسم خود را بنویسید، چرا بقیه نامه خودتان را به فارسی ننوشته اید؟ لابد در این هفته از ما سئوال خواهید کرد که چرا باید فارسی را به خط فارسی نوشت و لاتین ننوشت؟ تحلیل ما چیست؟
اما در باره سئوال شما:
عده ای از 31 سال است معتقدند جمهوری اسلامی را در همان لحظه که قلم روی کاغذ گذاشته اند و یا تریبونی برای سخنرانی و مصاحبه پیدا کرده اند باید سرنگون کرد. این سرنگونی تاریخ 31 ساله پیدا کرده است. طبیعی است که برای این عده، قانون اساسی و انتخابات و جنبش سبز و یا هر رنگ دیگری معنا ندارد.
هستند عده بسیار پرشمارتری که پیش از آن که طرفدار سرنگونی باشند، معتقد به تحولات اند و یقین دارند که سرانجام جمهوری اسلامی و محتوای آن را تحولات رقم می زند نه اراده این فرد یا آن سازمان سیاسی. برای این گروه که اعتقاد دارند توده های وسیع مردم باید به ماهیت حاکمیت پی برده و برای ایجاد تحولات به صحنه بیایند، قانون اساسی مهم است زیرا حاکمیت کنونی خود را منبعث از همین قانون می داند، در حالیکه خود ناقض و نفی کننده همین قانون است. بنابراین، از این تضاد، یعنی تضاد حکومتی که می گوید بموجب قانون اساسی بر سرکار است اما علیه همین قانون عمل می کند باید استفاده کرد و مردم را نسبت به نا مشروع بودن این حکومت آگاه کرد. بویژه در میهن ما که حداقل تا انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری "رای" و "انتخابات" روی مسیر رویدادها، علیرغم همه تقلب ها و مانع تراشی ها تاثیر مستقیم داشت. این که می گوئیم داشت، هنوز به معنای آن نیست که دیگر ندارد. باید دید چه شرایطی در کشور و در لحظه عمل و اعلام موضع پیش می آید. برای نمونه شما دیدید که انتخابات شوراهای شهر را از ترس شرکت نکردن مردم در انتخابات و یا ناتوانی در تصفیه کاندیداها و افتادن حاکمیت به تله انتخابات و صندوق های رای به عقب انداختند. یعنی هم مردم و هم حاکمیت، حالت دو پلنگ درکمین یکدیگر را یافته اند.
بحث ما با امثال شما از این مرحله به بعد آغاز می شود. یعنی این که، وقتی ما می خواهیم از تضاد ذکرشده در بالا بسود آگاهی توده های مردم استفاده کنیم، چطور می توانیم خودمان از زیر و بم و بالا و پائین آن آگاه نباشیم. تا آگاه نباشیم، چگونه می توانیم مردم را به حقوقشان آگاه کنیم؟
یکی از گرهی ترین بحث ها در قانون اساسی موجود تشکیل شورای رهبری در صورت مرگ ناگهانی، حذف، استعفا و کناره گیری رهبر است. شما می دانید که بموجب قانون اساسی در صورت وقوع چنین رویدادی شورای رهبری مطابق قانون اساسی چه ترکیبی خواهد داشت؟
ما می نویسم، اما اگر حتی همین یک بند را هم از قانون اساسی نمی دانسته اید، فکر نمی کنید بهتر است یکبار آن را با دقت بخوانید؟
مطابق قانون اساسی، شورای رهبری مرکب از سه نفر تشکیل می شود. رئیس جمهور، یک عضو منتخب شورای نگهبان و رئیس قوه قضائیه. یعنی اگر امروز چنین شورائی بخواهد تشکیل شود، اعضای آن عبارت خواهند بود از امثال احمد جنتی یا شیخ محمد یزدی که حاکم شورای نگهبان اند، احمدی نژاد و شیخ صادق لاریجانی رئیس تازه کار و نسبتا جوان قوه قضائیه که همین حالا هم معاون اول او حجت الاسلام رئیسی در کمین سرنگون کردن و نشستن جای اوست و احکام قضائی اش را سردار نقدی و سردار ذوالقدر صادر می کنند.
حالا تصور می کنید، نه مردم عادی، بلکه چه تعداد از روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی از این ریزه کاری ها در قانون اساسی با خبرند؟

راه توده 291 08.11.2010
                                                                                                                  بازگشت