بازگشت

 

نامه ها و دیدگاه ها

یک گام به عقب بردارید

اما دوگام به جلو را فراموش نکنید

نیما

  

با عرض سلام

قبل از هر چیز از زحماتی که برای اعتلای سطح آگاهی مردم می کشید بسیار تشکر می کنم. امیدوارم این روند بیش از پیش ادامه پیدا کند کما اینکه این طورهم شده و بیش از قبل با رسانه های ماهواره ای مصاحبه می کنید.

من از نسل جوان ایران هستم که مانند بسیاری از جوانان دیگر علاقه مند به بهبود وضع جامعه و حتی جهان هستیم و برای تحقق این امر اندیشه ی مارکسیسم را بیش از دیگر مکتب ها و اندیشه ها مفید و به ایده آل های خود نزدیک می دانیم. البته سعی می کنیم آگاهی و اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهیم و رسانه ی شما، راه توده، کمک زیادی کرده و می تواند بکند.

امروز(دوشنبه 14/6/1384) خواندم که قرار است کتاب ماتریالیسم دیالکتیک را بتدریج به سایتتان اضافه کنید. بسیار خوشحال شدم. من این کتاب را چندبار خوانده ام و به نظرم برای ایجاد خط فکری منسجم برای نسل ما که خواهان تغییرند اما راه  درست آن را نمی دانند بسیار مفید است. اما نکته ای به ذهنم رسیده که احساس می کنم گوشزد کردن آن خالی از ضرورت توجه نباشد.

بی شک هر مکتب و اندیشه ای از جمله مارکسیسم و مارکسیسم- لنینیسم هر چقدرهم که مترقی باشد عاری از عیب و خطا نیست. و طبق همان اصول ماتریالیسم، پراتیک ملاک خوبی برای پی بردن به خطا ها و به طور کلی شناخت درست است.

با تجربه ای که حکومت شوروی، یا به عبارت دیگر خطاهای دوران استالین گذراند، بسیاری از نواقص و کمبودهای ایدئولوژیک مارکسیسم و به خصوص مارکسیسم- لنینیسم آشکار شد. مفهوم زیربنا و روبنا و رابطه ی میان آن دو دربین مارکسیست های اومانیست یا مارکسیست های ساخت گرا به طور کلی دستخوش تغییر شد؛ روند جبری تاریخ و حتمی بودن انقلاب سوسیالیستی دچار تردید شد. دیکتاتوری حتی از نوع پرولتاریائی آن دیگر شاید ایده آل جوانان و اقشارمختلف نباشد؛ مسئله ی دموکراسی و آزادی بیان شاید چیزی است که در لنینیسم نادیده گرفته شده بود؛ و….

غرض از بیان این مطالب این است که دیگر شاید کتاب ها، سخنرانی ها، و تحلیل های مربوط به چند دهه پیش به مانند قبل، اگر بدون تفسیر و تغییرات باشد مفید نباشد. برای مثال درست است که کتاب ماتریالیسم دیالکتیک نوشته نیک آیین حاوی مطالب بسیار درست و عینی است، اما برخی از فرازهای آن متاثر از شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران به همین دلیل شاید جزم گرایانه به نظر برسد. این شاید نقطه ی ضعف کتاب هم باشد. برای مثال من همین کتاب را به چند تن از اقوام دادم تا مطالعه کنند اما با خواندن صفحات اول، جنبه های تبلیغاتی کتاب توی ذوقشان زد و خواندن کتابی این چنین ارزشمند را کنار گذاشتند.

در چندین مقاله و نوشته هایی که مربوط به گذشته بوده و شما در این چند هفته بازگردانی کرده اید نیز این مطلب به چشم می خورد. من مخالف انتشار این کتاب ها و مقالات و سخنرانی های ارزشمند نیستم اما پیشنهاد می کنم نقد و تحلیل های جدیدی را که بر آن ها وارد است گوشزد کنید تا اعتماد جوانان به شما بیشتر شود و تهمت جزم اندیشی نیز به شما وارد نباشد.

همچنین خواهشمندم مطالبی را از مارکسیست های ساخت گرا مثل لویی آلتوسر و نیکوس پولانتزاس را در صورت امکان در دسترس مخاطبان قرار دهید، چون احساس می کنم نوع تکامل یافته ای از مارکسیسم باشد.

در انتها بازهم از تلاش های بی وقفه ی شما متشکرم و امیدوارم ارتباط شما با رسانه های جمعی مثل تلویزیون های لس آنجلسی که متاسفانه یا خوشبختانه با مردم ارتباط بیشتری دارند

بیشتر شود . چرا که با تحلیل های بسیار دقیق شما دیگر کسی به تحلیل های مشکوک و نامفید امثال آقایانی مثل نوری زاده گوش نمی کند. 

 

 

 

                                                                                                       بازگشت