نورالدین کیانوری، پرسش و پاسخ ـ 10 بهمن 1358

آنچه از تاریخ کردستان باید آموخت

ما نمی توانیم

با ملی گرائی کور

موافقت داشته باشیم

 

س : چرا نمی توان در عین مبارزه ضد امپریالیستی، خواست خودمختاری را به کرسی نشاند؟ چرا باید مبارزه ضدامپریالیستی را مقدم بر مبارزه برای به دست آوردن خودمختاری دانست؟ چه تناقضی میان این دو وجود دارد؟

ج : من برای روشن شدن این مسئله، نمونه جنبش بارزانی در عراق را مثال می زنم. این جنبش، در یک مرحله، جنبه های مترقی داشت. زیرا علیه حکومت بعثی سابق که بسیار ارتجاعی بود، مبارزه می کرد. در آن زمان، رژیم سابق ایران، دولت وقت بعث، امپریالیسم امریکا و انگلستان، علیه جنبش خودمختاری کردها با یکدیگر متحد بودند. تا این که اوضاع در عراق دگرگون شد. به این ترتیب که جناح چپ حزب بعث با یک قیام نیروهای راست را برکنار کرد، قدرت را به دست گرفت و در جهت یک سیاست ضد امپریالیستی و در حدود معینی خلقی گام برداشت و بر همین اساس، آمادگی خود را برای تشکیل جبهه متحدی با حزب دمکرات کردستان و حزب کمونیست عراق، علیه توطئه های امپریالیسم امریکا و انگلستان که تمام نفت عراق را در دست داشتند، اعلام کرد.

خوب، شرایط کاملا جدیدی به وجود آمده بود. مسئله خودمختاری، دیگر نمی توانست به شکل گذشته مطرح باشد. امکاناتی پدید آمده بود تا خلق کرد بتواند برای ایجاد جامعه نو، با پذیرش حداقل حقوق خود در چارچوب یک جامعه دموکراتیک، با سایر نیروهای خلقی در عراق همکاری سازنده ای داشته باشد. تمام نیروهای انقلابی جهان و از آن جمله حزب کمونیست عراق، به جنبش کردستان عراق پیشنهاد کردند که سیاست خود را تغییر دهد و سیاست سازنده ای در پیش گیرد. اما برای ناسیونالیست ها و ملی گرایان، مسئله جنبش ضد امپریالیستی اصلا مطرح نبود. آن ها می گفتند ما می خواهیم مستقل شویم. در نتیجه این پیشنهاد را نپذیرفتند و به جنگ مسلحانه علیه دولت عراق که دولتی ائتلافی با شرکت حزب بعث، حزب کمونیست عراق و جناحی از کردها بود، ادامه دادند و به این ترتیب، از تمام نیروهای انقلابی جهان جدا شدند.

از آنجا که دولت عراق موضع ضد امریکائی و ضد انگلیسی اتخاذ کرده بود، امریکائی ها و انگلیسی ها و نوکر حلقه به گوششان، شاه ایران، بی درنگ به حمایت و پشتیبانی از جنبش بارزانی پرداختند. به این ترتیب، بارزانی به امپریالیسم امریکا، انگلیس و ساواک ایران، برای سرنگونی حکومت عراق که در آن تاریخ دارای مواضع ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بود، وارد یک ائتلاف شد. یعنی چه؟ یعنی جنبش کرد، در خدمت جبهه ارتجاع جهانی قرار گرفت. به این ترتیب، می بینیم که چگونه مبارزه ضد امپریالیستی در مراحل معینی می تواند با ملی گرائی کور ـ که همراه با عدم درک مسائل سیاسی است ـ رو در رو و در تناقض آشکار قرار گیرد. نتیجه این مبارزه این شد که حکومت بعثی عراق متزلزل شد و برای تحکیم مواضع خود به سوی سازش با امپریالیسم و ارتجاع منطقه، و بیش از همه، رژیم امریکائی زده ایران گام برداشت. امپریالیسم و رژیم شاه مخلوع بلافاصله جنبش کرد را به بعثی های عراق تسلیم نمودند.(آغاز گردش به راست صدام حسین، با کودتا علیه حسن البکر رئیس جمهور وقت که صدام معاون او بود.)

خوب، امروز می بینیم که شاخه سازمان چریک های فدائی خلق در کردستان ـ گویا در مهاباد ـ به درستی اعلام کرده است که باید مشخص شود اسلحه ای که از عراق وارد ایران می شود، در خدمت چه کسانی قرار می گیرد. آیا به سود کشور ماست؟ آیا دولت عراق که در کشور خود کردها را می کشد، می تواند طرفدار جنبش کردهای ایران باشد؟ آیا حکومت ارتجاعی عراق که دیگر آن حکومت سابق نیست و کمونیست ها و حتی افراد جناح انقلابی حزب بعث را پنجاه تا پنجاه تا اعدام می کند، می تواند موافق انقلاب ایران باشد؟ چرا به کسانی  در این سوی مرز کمک می کند؟ چرا اسلحه و پول به ایران می فرستد؟ شیخ جلال الدین، برادر شیخ عزالدین چکاره است که این پول ها و اسلحه ها را تحویل می گیرد؟

این پرسش ها بسیار به جا و درست مطرح شده اند. همان مطلبی است که ما قبلا گفته بودیم و در حقیقت پاسخی است به پیام ما خطاب به حزب دموکرات کردستان ایران که در آن توصیه کرده بودیم جبهه خود را از ضد انقلاب جدا و مشخص کنند.

به این ترتیب، اکنون برای ما مسئله اساسی عبارت است از پیروزی مجموعه انقلاب دموکراتیک و خلقی میهن ما علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی. اگر این مسئله حل نشود، حل مسئله کرد یا مسئله ملی، به طور کلی محال است. این مسلم است که مسئله ملی در چارچوب یک جامعه بورژوائی و وابسته به امپریالیسم قابل حل نیست. چرا؟ زیرا مسئله ملی دارای محتوای دموکراتیک است و تنها در جامعه ای که دارای محتوای دموکراتیک واقعی ـ و نه دموکراسی بورژوائی ـ باشد، می تواند حل شود. این محتوای دموکراتیک واقعی، در کشور وابسته ای مانند ایران، بدون شک ضد امپریالیستی است. پس، در یک جامعه وابسته به امپریالیسم، حل مسئله ملی ، حتی به معنی محدود آن، غیرقابل تصور است.

دولت وابسته به امپریالیسم در شرایط ایران، تنها می تواند یک دولت دیکتاتوری باشد. در این شرایط، خلقی را که انقلابی و ضد امپریالیست است، تنها با سرنیزه می توان له کرد. و نیروی متمرکزی که متکی به سرنیزه باشد، هرگز حق دموکراتیک یک خلق یا خلق های گوناگون ایران را تامین نخواهد کرد. این یک امر محال و غیر ممکن است. در هیچ کجای تاریخ، چنین پدیده ای مشاهده نشده است.

تجربه کردستان نیز نشان داد تا زمانی که نیروهای خلقی با ضد انقلاب در یک جبهه قرار داشتند، علیه انقلاب موضع گرفته بودند. یکی از دوستان ما، از احزاب برادر کشورهای عربی هنگام شرکت در مجمعی در کردستان، از رهبران و مبارزان کرد می پرسد که تا کنون چند ساواکی را در کردستان گرفتار کرده اند؟ آنها به یکدیگر نگاه می کنند، سرخ می شوند و کوچکترین جوابی نمی توانند بدهند. زیرا متاسفانه ساواکی ها در اتحاد با آنها عمل می کرده اند.

در سندی که اکنون در اختیار ما است، در یک موضعگیری بسیار بسیار مهم، این تز بیان شده است: "رفقای حزب توده ایران! آیا شما فکر می کنید که جدا کردن خط گروه های انقلاب از ضد انقلاب در لحظه کنونی، به نفع خلق کرد است؟" ببینید، در این تز، ارتجاعی ترین موضعگیری ها نهفته است. یعنی به نفع خلق کرد و انقلابیون کرد است که بر علیه انقلاب ایران با ضد انقلاب متحد شوند! این است چهره آشکار آن ناسیونالیسم کوری که ما آن را خطرناک می دانیم. این ملی گرائی کور، در صورتی که بر جنبش خلق کرد مسلط شود، همان عاقبتی را به بار خواهد که خلق کرد عراق دچار آن شد.

بنابر این رفقا! ما مدافع راستین و پیگیر حقوق ملت ها و خلق ها هستیم، اما پیش از آن مدافع انقلاب ایرانیم. ما معتقدیم تا زمانی که انقلاب ایران در این نبرد مرگ و زندگی علیه امپریالیسم، سرمایه داران وابسته و مالکین بزرگ پیروز نشود، حل مسئله ملی به صورت دموکراتیک غیرممکن خواهد بود. به همین جهت است که ما می گوئیم تنها در چارچوب همکاری نیروهای راستین انقلابی خلق کرد با مجموعه انقلاب، و تنها با در هم شکستن صف ضد انقلابیون و افشای توطئه های امپریالیستی در کردستان به دست نیروهای انقلابی خلق کرد می توان این اتحاد را به تمام نیروهای انقلابی برقرار کرد و خودمختاری، یعنی حقوق ملی خلق کرد را به دست آورد. این یگانه راه تحقق این امر است. هر راه دیگری به بیراهه کشیده می شود و دنبال کردن آن از سوی افرادی که دارای تجربه سیاسی جهانی هستند، جز خیانت چیز دیگری نیست.

حزب توده ایران در نامه ای که به کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان نوشت، تمام این نطریات را با صراحت کامل بیان داشت. این، اتمام حجتی است که ما، از لحاظ تاریخی، با رهبری حزب دموکرات کردستان کرده ایم. ما امیدوارایم که نیروهای سالم حزب دموکرات کردستان، در عمل، رفته رفته، در جهتی که ما پیشنهاد کرده ایم، گام بگذارند. اکنون، نمونه هایی از تحقق این امر به چشم می خورد. دیروز در مهاباد، نیروهای فرهنگی وابسته به حزب دموکرات کردستان، با حزب توده ایران، متحدا علیه تحریکات کومله که مرکز حزب ما را در این شهر به آتش کشیده بود، نمایش سیاسی وسیعی به راه انداختند. این خود نشانه آن است که اندک اندک نیروهای راستین انقلابی کرد، صف خود را از دیگران جدا می سازند، به همکاری با نیروهای انقلابی سراسر ایران گرایش پیدا می کنند، و به ویژه از حفظ خط ضد امپریالیستی، دموکراتیک خلقی امام خمینی پشتیبانی قاطع و جدی به عمل می آورند.

امروز در صفحه آخر روزنامه جمهوری اسلامی، مقاله ای از "پراودا"ی دیروز، با حروف درشت به چاپ رسیده است که ارزیابی بسیار با ارزشی است که مفسران اتحاد شوروی از انقلاب ایران و نقش روحانیت مبارز، به ویژه نقش امام خمینی، به عمل آورده اند.

برای همه مبارزان انقلابی ایران، درک درست، سمتگیری درست انقلابی و یافتن حلقه اساسی انقلاب و متمرکز کردن تمام نیروها بر محور آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. حزب توده ایران، از آغاز این حلقه اساسی را یافت: پشتیبانی کامل از خط امام برای به پیروزی رساندن آن.

قطب زاده در میان حرف های بسیار نادرستی که می زند یک حرف درست هم زده است. او گفته است: از هواداران و اطرافیان امام، از شورای انقلاب گرفته تا دیگران، تنها یک فرد کامل انقلابی وجود دارد و آن هم امام خمینی است. این را قطب زاده درست گفته است و ما آن را تایید می کنیم. رفقا، می بینید ما چقدر نرمش داریم که گاهی اوقات حتی با قطب زاده نیز نظر مشترک پیدا می کنیم!

به این ترتیب، موضع گیری حزب توده ایران، یگانه موضع گیری درست در زمینه حل مسئله کردستان و مسئله ملی در سراسر ایران است. این موضع گیری، علمی و منطبق با شرایط و امکانات انقلاب ایران در مرحله کنونی است و هر گونه انحراف از آن، به چپ و یا به راست، به سود دشمنان انقلاب ایران و به زیان خلق های ایران است.

 

 

   مقاله در فرمات PDF :