راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

دیدار و پرسش و پاسخ
محمود بریالی در جمع توده ای ها

بخش کوتاهی از سخنرانی و پرسش و پاسخ محمود بریالی، درجمع توده ای ها را بشنوید
تجزیه افغانستان
یعنی‌
انفجار جغرافیای‌منطقه!

 


7 تا 10 هزار مدرسه نظامی- مذهبی را در منطقه قبائلی افغانستان و پاكستان(1) برپا كرده‌اند
 كه در آنها استفاده از مدرن‌ترین سلاح‌های جنگی آموزش داده می‌شود! بزرگترین بازار تجارت اسلحه و مواد مخدر در منطقه قبائلی افغانستان، كه میلیاردها دلار از كنار آن سود برده می‌شود، اجازه صلح در افغانستان و نجات مردم این كشور را نمی‌دهد!


در سال‌های 70 و 80 در امریكا و انگلستان كسی تردید نداشت كه صد فی صد باید همین بنباگراها در افغانستان مسلط ‌شوند. در همین سال‌ها افغانستان پایگاه پاكستانی‌ها، عربستانی‌ها، امریكائی ها و سایر كشورها شد. با میلیاردها دلار یك جنگ خونین را در كشورما راه‌انداختند. از ماهواره گرفته تا اقمار مصنوعی و سازمان‌های جاسوسی- حتی موساد اسرائیل- در این جنگ اشتراك گرفتند. پایگاهها و اردوگاه‌های نظامی را ایجاد كردند. فقط برای شما گفته می‌توانم كه 80هزار عرب، فیلیپینی، مالزیائی و حتی مسلمان چینی را استخدام كردند و به افغانستان فرستادند كه اسامه بن‌لادن، تنها یكی از آنها بود. به آنها گفته بودند كه شما هم علیه كفر می‌جنگید و هم پول می‌گیرید!
اینها طرح مدون مذهبی نداشتند. شما دیدید كه وقتی وارد كابل شدند و دولت را بدست گرفتند به 10 تا 12 شاخه مذهبی تقسیم شدند و جنگ تن به تن و گروهی خودشان را شروع كردند. همه آنها یك آرمان داشتند: بكشید! بسوزانید و از بین‌ببرید!
در این جنگ به تمام بنیادهای فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و موسسات و نظام اقتصادی و اجتماعی حمله كردند وآنرا از بین بردند.
- چرا شما نتوانستید حداقل مانند ساندنیست‌ها عقب نشینی تاكتیكی بكنید و در كشور بمانید؟
- اشتباهات و اختلافات درون حزب دمكراتیك خلق افغانستان، با فروپاشی اتحاد شوروی تشدید شد و وحدت ما پارچه پارچه شد.
با این فروپاشی، یگانه‌ دریچه‌ای كه افغانستان درجهان داشت بسته شد و هیچ كشوری در دنیا حاضر نشد حتی یك حبه گندم در برابر ارزهای قوی مثل دلار به ما بفروشد. ما نفت نداشتیم و از ایران تقاضای خرید نفت با دلار كردیم، دولت ایران به ما نفروخت! همین ازبكستان فعلی و روسیه كنونی حتی حاضر نشدند یك دانه گندم در مقابل پول نقدی كه در بانك‌های سوئیس داشتیم به ما بفروشند. با یك ملت گرسنه، بدون نفت، بدون مهمات و یك اردوئی (ارتش) كه بر اثر توطئه‌ها باند گُرباچف پارچه پارچه شد و اقتصاد ورشكسته چه می‌توانستیم بكنیم. اینها مربوط است به ماه‌های آخر حكومت ما در افغانستان. شما می‌دانید كه ما بعد از رفتن اردوی اتحاد شوروی هم توانستیم چند سال مملكت را حفظ كنیم و جلوی تجاوزات ارتش پاكستان و همین گروه‌های تنظیمی مسلح كه از پاكستان دستور می‌گرفتند ایستادگی كنیم. ما در جبهه نظامی با مجاهدین شكست نخوردیم. وقتی قوای اتحاد شوروی از افغانستان خارج شد فكر می‌كردند ما ظرف چند ماه و چند هفته از هم خواهیم پاشید، در صورتیكه شما شاهدید ما نزدیك به 3 سال بعد از آن هم قدرت دولتی را در دست داشتیم. بزرگترین جنك علیه ما سازمان داده شد و همانطور كه برای شما قصه كردم، همسایه‌های ما حتی حاضر نشدند در برابر دلار نقد به ما گندم و نفت بفروشند. در جنگ جلال آباد تمام نیروهای مجاهدین با شبكه پاكستانی خود، یك جا با تمام افراد مزدور و اجیر عرب شركت داشتند لكن ما قهرمانانه از جلال آباد دفاع كردیم، اما وقتی لشكرهای منظم پاكستان وارد كار شدند و ما تنها بودیم و مهمات از هیچ كجا به ما نمی‌رسید چه می‌توانستیم بكنیم. ما را در موقعیتی قرار دادند كه حتی اگر چین و هندوستان هم می‌خواستند نتوانند به ما كمك برسانند. ما از لحاظ اقتصادی شكست خوردیم. من با چشم خون برای شما تعریف می‌كنم كه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و در همان زمان كه گُرباچف در حكومت بود همه توطئه‌ای از جانب روسیه صورت گرفت تا اردوی ما پارچه پارچه شود و شما می‌فهمید كه در یك كشور در حال جنگ پارچه پارچه شدن اردو چه معنائی می‌دهد. آنها كه با ما می‌جنگیدند، علاوه بر اردوی پاكستان و افغان‌هائی كه در تنظیم‌های نظامی قرار گرفته بودند آن 80 هزار قوای تعلیم دیده از ناحیه كشورهای دیگر منطقه و جهان بودند كه به نام مذهب و به نام اسلام و با تعصب بی‌نهایت وحشتناك به جنگ كمونیزم و علیه دولت افغانستان فرستاده شده بودند، در حالیكه خودشان حتی اعتقادات مذهبی هم نداشتند.

فساد و تباهی در میان سران جنگی!
ممكن است شما شنیده باشید كه همین گلبدین حكمتیار كه بنام اسلام و مذهب مرتكب جنایات بزرگ در افغانستان شد، اول یك قتل در دانشگاه كابل كرد و تحت پیگرد قرار گرفت. بعد از این قتل به پاكستان رفت و مجاهد شد. احمدشاه مسعود تمایلات مائوئیستی داشت. حتی همین رهبران كنونی احزاب مذهبی، مراسم مذهبی خود را اصلا انجام نمی‌دهند، اصلا اعتقاد ندارند. همین پیرگیلانی كه از رهبران بزرگ مجاهدین است، مصرف الكل از این از روزی 2 تا 3 بطر تجاوز می‌كند. فساد اخلاقی بشدت در میان از اینها جریان دارد. یك عده از اینها در مافیای بین‌المللی مواد مخدر بعنوان اعضای بسیار بزرگ فعالند. همین طالب‌ها كثیف‌ترین مناسبات جنسی را با هم دارند و یكی از دلائل نفرت آنها از زن‌ها همین موضوع‌است! سران اینها از بزرگترین سرمایه داران منطقه‌اند. یك بار پاكستانی‌ها در همان سال‌ها ثروت از اینها را گزارش كرده بود. ربانی، گلبدین، سیاف، مجددی هر كدامشان یك میلیون دلار در بانك داشتند. شما تعجب نكنید اگر من برایتان بگویم كه همین احمد‌شاه مسعود كه حال از او یك قهرمان ساخته شده بزرگترین معدن لاجورد جهان را كه در پنجشیر است د راختیارش بود و با فروش بی‌رحمانه و غارت همین معدن لاجورد میلیون‌ها دلار ذخیره بانكی كرد و تمام مصارف جنگی و نظامی را علیه مردم افغانستان و علیه دولت ما از همین معدن تامین كرد. وقتی این مجاهدین بعنوان فاتح به افغانستان و به كابل آمدند من به شما بگویم كه اسلام رنگارنگ را آوردند. اصلا جنگ زیر پرچم اسلام نبود. همین مجاهدینی كه امریكا اسم آنها را گذاشته بود مدافعین آزادی و اسلام وقتی به شهرها رسیدند دست به غارت، دزدی، چپاول، تجاوز به ناموس مردم زدند. شما در همین اروپا می‌بینید كه بزرگترین و غنی ترین موزه افغانستان چگونه غارت شد. حالا احمد شاه مسعود را، كه در تاریخ 25 سال جنگ در افغانستان یك فتح نداشته و همیشه در همان دره پنجشیر مشغول استخراج لاجورد و خرید مرمی( فشنگ و گلوله) و مهمات بوده كردند شیرپنجشیر، ربانی و گلبدین، گیلانی و سیاف و خالص شده‌اند نجات دهنده افغانستان كه می‌خواهند با طالب‌های باصطلاح معتدل و كمتر طالب حكومت تشكیل دهند. شما مطالعه كنید، بپرسید، روزنامه‌ها را بپالید، حتی از همین آدم‌هائی كه اسم بردم بپرسید كه احمد‌شاه مسعود كدام فتح را كرده كه شیر پنجشیر شود؟ همه اینها بر سر پیسه ( پول) بر سر مواد مخدر، برسر غارت، بر سر تقسیم پول‌هائی كه از امریكا گرفتند تا جنگ در افغانستان راه بیاندازند و بر سر معدن لاجورد و كشت خشخاش بالای مردم افغانستان معامله كردند، با هم اتحاد كردند و یا با هم جنگیدند و طالب‌ها هم در كنار همه اینها بوده و از درون همین‌ها در آمده است. همین عبدالحق، همین گلبدین متحد طالب‌ها بودند. امریكائی‌ها اینها را بوجود آوردند و آنها را ایجاد كردند و تا دندان هم مسلح كردند و از مرزهای پاكستان روانه كوههای افغانستان كردند و حالا هم سرگرم سروسامان دادن دوباره یك اتحاد دیگر با شركت طالبان اند.
- مدارس مذهبی افغانستان و یا پاكستان چگونه‌است كه طالب‌ها را بیرون می‌دهد؟
- در افغانستان هر مسجد یك ملا دارد و ملا یك عده مستخدم جوان را از میان اطفال بی‌نهایت فقیر كه والدینشان آنها را اختصاص می‌دهند به مسجد و اینها مسجد را پاك می‌كنند و جاروب می‌كنند، میروند برای ملا غذا تهیه می‌كنند، از خانه‌های مردم غذا جمع می‌كنند برای ملا. در طول 20تا 30 سال تعدادی از اینها خودشان می‌شوند ملا و بقیه می‌روند دنبال كارهای لمپنی در جامعه. همین ‌طالب‌ها همیشه به امراضی جنسی گرفتارند، از این خاطر كه نیازهای جنسی ملا و همدیگر را تامین می‌كنند. در قندهار افغانستان كه بروید طالب‌ها تا اعماق به این مرض مبتلا هستند و از همین خاطر عقده چهره زن‌ها را دارند. هر دولت ملی در افغانستان آینده یكی از دشواریهای كارش درمان همین امراض است.

آنها كه انگلیسی صحبت می‌كنند-
حالا شما برای من قصه كنید، كه اینها كه این روزها می‌آیند پشت تلویزیون و انگلیسی صحبت می‌كنند ملا و طالبی هستند كه من برایتان تعریفشان را كردم؟ طالب در كشو رما یك سواد حداقل دارد. اینها كه تانك و هلیكوپتر و هواپیما هدایت می‌كنند طالبی‌اند كه پیشتر برایتان گفتم؟ اینها كه اینطور در تلویزیون‌ها و رادیوها انگلیسی و آلمانی و فرانسوی صحبت می‌كنند طالب‌اند؟ عساكر خارجی و حرفه‌ای، قوای كوماندوئی و نیروهای خاص پاكستانی داخل افغانستان است.
من با صراحت برای شما بگویم كه امریكا فكر می‌كرد با آن تنظیم‌های مسلحانه‌ای كه با دولت افغانستان بنام دفاع از اسلام و علیه كمونیز‌م می‌جنگیدند و آن 80 هزار مزدوری كه برای این كار جمع كرده بود، وقتی اینها دولت تشكیل دادند منافع‌اش تامین می‌شود. اینها توان چنین دولتی را نداشتند و بر سر غارت كشور به جان هم افتادند. پس امریكا طالب‌ها را به كمك پاكستان بر اینها غلبه داد كه سیاه‌ترین و مرتجع‌ترین قشر مذهبی و مزدور خارجی بودند. حالا این طالب‌ها روی دست امریكا مانده‌است. از طرف دیگر مافیای بین‌المللی مواد مخدر و مافیای بین‌المللی فروش سلاح بشدت در افغانستان فعال است.

مركز تجارت بین‌المللی مواد مخدر و سلاح-
بین پاكستان وافغانستان یك منطقه‌است به اسم "قبایل" كه شاید شنیده باشید. منطقه بزرگی است كه تا همین حالا نه قوانین پاكستان و نه قوانین افغانستان در آنجا قابل اجرا نیست. در این منطقه اگر یك انسانی به قتل رسانیده شود، كسی را دولت دستگیر نمی‌كند، محاكمه نمی‌كند، او را جرگه محلی محاكمه می‌كند و جزا می‌دهد. این منطقه محل بازار عمده خرید و فروش سلاح است و امروز مدرن‌ترین سلاح‌ها را می‌توانید در این منطقه پیدا كنید و كسی هم نمی‌تواند كنترل كند. در همین منطقه معاملات كلان سلاح انجام می‌شود و به كشورهای دیگر برده می‌شود، به كشمیر برده می‌شود، به اندونزیا برده می‌شود. انواع و اشكال گوناگون قاچاق بری در اینجا جریان دارد. این مناطق از دوران استعماری بریتانیا به این شكل باقی مانده.

هزار مدرسه نظامی-مذهبی-
تعداد بسیار زیادی از مدرسه‌های مذهبی پاكستان در همین مناطق است. ممكن است 7 تا 10 هزار مدرسه نظامی دراین مناطق وجود داشته باشد. مدرسه نظامی بزرگ "جیوند" در همین منطقه با كمك امریكائی‌ها و مشوره آنها تاسیس شده است. دروس مذهبی را هم در همین مدرسه‌ها می‌دهند. تمامی تعلیمات نظامی استفاده از انواع ‌سلاح‌ها در جنگ افغانستان در همین مراكز مذهبی سازمان داده شد. چیزی كه خودشان بذر كردند حالا امروز محصولش را دریافت می‌كنند. طالب‌ها یك گروه همگون نیستند، بلكه یك گروه نامتجانس هستند كه یك بخش كوچكی از آن مربوط به این مدراس مذهبی و نظامی است. آنها كه دراین مدارس تنظیم می‌شوند و یا تنظیم شده‌اند فرزندانی هستند كه از افغانستان گریخته‌اند در زمان ما، در دوران جنگی كه با عساكر شوروی بود، اما بیشتر محصلین این مدارس پاكستانی‌هستند. تعدادی بلوچ‌ها، پشتوها، سندی‌ها، لینجانی‌ها، كه تعداد از اینها فكر نمی‌كنم از 6 تا 10 هزار تجاوز كند. بخش دیگر از نیروهای طالب‌ها نیروهای اجیر عرب هستند، چینی‌ها، فیلیپینی‌ها و سایر كشورهای مسلمان هستند كه به نحوی از انحاء سازمان داده شده‌اند. اسامه‌بن‌لادن یكی از شخصیت‌های بین‌المللی این دسته‌هاست، در حالیكه اینها رهبران دیگری هم دارند. نیروی سوم طالب‌ها عساكر منظم و كوماندوها و سازمان استخبارات پاكستان است و افسران پاكستانی و البته یك عده افغانها كه از گرسنگی ناگزیر هستند برای آنها كار كنند و مزد و معاش بگیرند. این نیروی طالب‌هاست. اینها یك عده نیروهای متعصب مذهبی‌ وهابی‌اند كه البته خودتان می‌فهمید وهابی چیست و عربستان سعودی چطور آنها را تربیت كرده و پول می‌دهد. یك عده دیگر هم نیروهای مذهبی هستند كه در انگلستان و امریكا تربیت شده‌اند و درس خوانده‌اند. زبان انگلیسی را مثل یك امریكائی صحبت می‌كنند و زندگی مدرن غربی دارند اما ریش گذاشته‌اند، شلوار به پا كرده‌اند و به شكل صدر اسلام و امامان اسلام دستار سیاه و سبز به سرشان بسته‌اند. حال امریكا می‌خواهد از اینها طالب‌های مدرن برای افغانستان جور كند و لابد از حال به بعد باید كت و شلوار بپوشند و كراوات بزنند، كلاه شاپو سرشان بگذارند و امریكا آنها را طالب مدرن معرفی كند!
به این ترتیب است كه اگر ما فكر كنیم همه طالب‌ها یك نیروی كاملا فناتیك مذهبی هستند دچار اشتباه شده‌ایم. بخشی از آنها از همان مدارس و از زیر دست ملاهای افغانستان بیرون آمده‌اند، بخشی در مدارس قبائلی میان افغانستان و پاكستان تربیت شده‌اند كه پیشتر برایتان قصه كردم، بخشی از میان 80 هزار مزدور خارجی ترتیب یافته‌اند و بخشی از آنها هم تحصیل‌كرده امریكا وانگلستان هستند و در میان اینها عساكر، افسران و كارشناسان پاكستانی هم هستند. تا همین حالا این نیروی نا متجانس را مافیای مواد مخدر و مافیای بین‌المللی سلاح متحد نگاه داشته است. یك اختاپوسی كه هر سرش را بزنید یك سر دیگرش بلند می‌شود.

برای ما این سئوالات مطرح است!
حالا امریكا می‌گوید این اختاپوس حوادث نیویورك و واشنگتن را بوجود آورده‌است و بدنبال آن بمباردمان افغانستان شروع شده و وضع جهان چنین پیچیده شده‌است.
- شما حوادث امریكا را عملیاتی می‌دانید كه توسط طالب‌ها و یا یكی از تنظیم‌های مسلح و تروریستی آنها به سرپرستی بن‌لادن انجام شده‌است؟
- سئولات اولیه ما اینست كه هدف این جنگ چیست؟ چرا امریكائی‌ها تا حال حاضر نشده‌اند حتی به دوستان خود اسنادی را
ارائه بدهند كه نشاندهنده از این باشد كه طالبان و اسامه‌بن‌لادن و سازمان القاعده در این قضیه نیویورك و واشنگتن دست داشته‌اند؟ اگر اینطور اسنادی را نشان می‌دادند امنیت ملی امریكا را از بین می‌برد و یا اینكه مستحكم می‌ساخت؟ این اخباری كه در خود امریكا منتشر شده و مطابق از این اخبار در روز حادثه نیویورك یهودی‌های مركز تجاری امریكا در این ساختمان نبوده‌اند چرا تا حال پی‌گیر نشده‌است؟ اینها از حادثه آگاهی داشته‌اند؟
یك نكته بسیار مهم دیگر اینست كه تا حال همه كسانی كه متهم به حادثه شده‌اند و عكس و سابقه‌شان را در تلویزیون‌ها می‌كشند تحصیلات عالیه در آلمان و امریكا داشته‌اند و بعضی از آنها به عوض یك دیپلم، چند دیپلم داشته‌اند و بسیار عالی انگلیسی و آلمانی حرف می‌زنند و كسانی هستند بسیار دلچسب كه سابقه جنائی هم نداشته‌اند! مشروب هم می‌خورده‌اند، دركاباره‌ها هم می‌رفته‌اند. اینها در القاعده‌ چه می‌كرده‌اند؟
این سئوال وجود دارد كه آیا حوادث كنونی جهان همگی سازمان یافته نیست؟ آیا اسامه‌بن‌لادن چنین نیروی بزرگی بوده كه چنین نیروی عظیم نظامی امریكا برود برای از بین بردن او؟ برای از بین بردن پشه باید فیل را به میدان می‌آوردند؟
پیشتر برایتان گفتم كه هدف بر هم زدن بالانس جهانی است. امریكائی‌ها و كشورهای غربی برای سیاست‌های دراز مدت استراتژیك خود، برای بازارهای اقتصادی و مناطق استراتژیك اقتصادی و نظامی جهان فرضیه سازی‌های معینی را انجام داده‌اند. هدف تمركز و تقویت و جابجائی نیروهای نظامی امریكا د رمناطق مختلف جهان است و برای این منظور بهانه‌های مختلف ساخته می‌شود. خود این حوادث واشنگتن و نیویورك مبادا بهانه‌ای باشد كه زمینه جابجا شدن دوام‌دار نیروهای نظامی امریكا و غربی را در منطقه ما و در افغانستان تامین سازد. وضع كنونی این جنگ را انسان بسیار مشكوك می‌بیند.
از نظر ما با تمام تبلیغات وسیعی كه علیه طالبان شده، امریكائی‌ها از بین بردن طالبان را به صلاح نمی‌دانند. پاكستانی‌ها كه از وجود طالب‌ها در افغانستان و از معاملات جهانی سلاح قاچاق و مواد مخدر سود بسیار زیاد می‌برند بشدت در این نقطه ایستاده هستند كه طالبان حفظ شوند و بالای امریكائی‌ها فشار می‌آورند و امریكائی‌‌ها هم از اشتراك طالبان در دولت بعدی صحبت می‌كنند.
شما همین روزها در تلویزیون‌ها می‌بینید كه در شهر‌های پاكستان تظاهرات به سود طالب‌ها پخش می‌شود و یا عده‌ای را از همان منطقه قبائلی و همان مدارسی كه برایتان قصه كردم داوطلب شوند و بروند افغانستان برای طالب‌ها بجنگند. اینها همگی فشار دولت پاكستان برای نگهداشتن طالب‌ها در افغانستان و سهم خواهی اقتصادی پاكستان و مخصوصا ارتش پاكستان است كه هم دولت و هم اقتصاد پاكستان را دراختیار دارد. همین حركات در پاكستان خطر از این را تولید كرده كه یك جنگ مذهبی در منطقه جریان بیآبد. نه فقط جنگ مسیحیت و اسلام، بلكه جنگ بودائی‌ها با اسلام و نه فقط اسلام با دیگر ادیان بلكه بین شاخه‌های اسلام. بین شیعه‌ها و سنی‌ها، وهابی‌ها و اسماعیلی‌ها.

یك اشتباه بزرگ است اگر شما تصور كنید ملیت‌های مختلف افغان زیر نام بعضی نیروهای ارتجاعی و مذهبی تنظیم شده‌اند. این یك اشتباه جدی است. مثلا مترادف پشتون‌ها را طالب قرار دادند، مترادف تاجیك‌ها را احمد‌شاه مسعود قرار دادن و مترادف ازبك‌ها را دُوستم. این صحیح است كه این افراد و رهبران جنگی یكی تاجیك، یكی ازبك و یكی پشتون هستند اما اینها فقط یك بخش كوچكی از ملیت‌های تاجیك و پشتون را نمایندگی می‌كنند و با سلاح می‌خواهند اراده‌شان را تحمیل كنند. ملت پشتون، ملت ازبك، ملت هزاره، ملت تاجیك و ملت هزاره همو آواره‌هائی هستند كه شما در تلویزیون‌ها می‌بینید. ملت پشتون از طرف طالب‌ها به فجیع‌ترین وضع زیر ستم است، همینطور سایر ملیت‌ها. با بیرون كشیدن و بالا بردن این چهره‌ها مسئله ملی در افغانستان حل و فصل نخواد شدن. این‌ها هر كدام یك فن سالار جنگی‌هستند كه بر سر قدرت و منافع با خودشان هم می‌جنگند.

- حتی اگر لوئی جرگه بزرگ افغان‌ها تشكیل شود؟
- امروز معضل طالب‌ها به یك معضل بین‌المللی تبدیل شده‌است. امریكائی‌ها، روس‌ها، چینی‌ها، هندیها، پاكستانی‌ها، ایران و سایركشورها هر روز نسخه‌هائی را پیش می‌كشند اما هنوز یك طرح واحد جهانی بوجود نیآمده. اصلا در تمام این حوادث ملل متحد كنار گذاشته شده‌است. مثل اینكه در حوادث یوگسلاوی كنار گذاشته شد. البته ما همه شناخت از ملل متحد داریم كه امروز یك موسسه‌ایست كه اگر نگوئیم عام وتام ولی بخش عظیمی از آن در تاثیر امریكاست و عمدتا در بسیاری از سیاست‌های جهانی همان سیاست‌های خارجی امریكا را دنبال می‌كند؛ لیكن بهرصورت بالاخره یك موسسه‌ای وجود دارد كه بهر شكلی از اشكال حداقل اراده كشورهای جهان در آن انعكاس می‌كند، اما امریكائی‌ها حاضر نیستند حتی همین موسسه‌ای را كه تسلط كامل هم بالای آن دارند وارد عمل كنند. امریكائی‌ها اینطور نمی‌كنند زیرا در اینصورت ناگزیر هستند كه در برابر و در تقابل با روسیه،‌ فرانسه، چین و سایر كشورها كه در شورای امنیت و در مجمع عمومی هستند قرار بگیرند و یك سلسله امتیازات و دست آزادی كه امروز دارند محدود شود. طرح امروز امریكا چیست؟ می‌گویند شاه سابقه و عده طرفداران از او اضافه بر نیروهای شمال و طالب‌ها جمع شوند و یك دولت تشكیل دهند. این یك تخیل بی پایه‌ و غیر منطقی است كه حداقل سنجش هم در آن وجود ندارد. دشمنان آشتی ناپذیر را در یك اتاق انداختن در كجا نتیجه مطلوب داشته‌است كه در افغانستان داشته باشد؟ همه اینها فاقد حداقل كادر روشنفكر هستند. اگر از این جمع 10- 15 عصا بدست و بروكرات بسیار كهنسال اطراف شاه سابقه را و چند نفری كه در اطراف ژنرال دُوستم و تنظیم‌ باقی مانده از احمد شاه مسعود را كنار بگذارید دیگر هیچ چیز باقی نمی‌ماند. شما به زودی خواهید دید كه همین گروه باقی مانده از احمد‌شاه مسعود چگونه متلاشی خواهد شد. تا خود او زنده بود بالاخره یك سرپرستی و اوتوریته‌ای بالای این گروه بود اما اینهم از بین رفت. همینطور است وضع ژنرال دُوستم، كه نفرات روشنفكر در اطراف خودش ندارد و خودش را دراختیار دولت تركیه گذاشته است. حتی نفر هفتم و هشتم با سواد را هم شما درپهلوی اینها یافت نمی‌كنید. وقتی در مزارشریف دولت تشكیل داده بودند 14-15 نفر از وزرای كابینه‌شان انسان‌هائی بودند كه سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. یعنی همین وضعی كه طالب‌ها دارند. ما انسان‌های خود خواه نیستیم و به خود هم زیاد نمی‌خواهیم بهاء بدهیم و به هیچ روی حاضر به تشكیل دولت و در اختیار گرفتن قدرت هم نیستیم اما این هم واقعیت دارد كه ما 2. سال در افغانستان كادر اداری، روشنفكر، عساكر تحصیلكرده و كادر فنی تربیت كردیم. همین نیرو برای اداره افغانستان باقی مانده‌است. هیچ نیروئی چه راست و چه چپ چنین نیرو و كادر فنی، روشنفكر و نظامی دراختیار ندارد. هیج جرگه‌ای، هیچ نیروئی و هیچ كشوری توان ایجاد حكومت در داخل افغانستان را بدون این نیروی نخواهد داشت. سیستم تعلیم و تربیت، سیستم مالی، ترانسپورتی و سیستم طبی كشور بدون این نیروی نمی‌تواند در افغانستان دایر شود. یگانه نیروی ملی باقی مانده در داخل افغانستان و برای افغانستان همین نیروست! این جرگه‌ای كه به كمك امریكا و موافقت پاكستان می‌خواهد تشكیل شود مثل آن می‌ماند كه كلوخی را در رودخانه بگذارند و بخواهند از روی آن عبور كنند و به آنطرف رودخانه برسند.
البته ما حدس می‌زنیم كه نسخه‌های دیگری را هم ممكن است بخواهند برای ما بپیچند. مثلا افغانستان را تقسیم كنند. در سایه نفوذ شمال روسیه و جنوب امریكا. من به شما اطمینان می‌دهم كه تجزیه افغانستان، یعنی تجزیه تمام جغرافیای منطقه. تجزیه در افغانستان باقی نمی‌ماند. با تجزیه افغانستان، بشكل انفجاری پاكستان تجزیه خواد شدن. شما می‌دانید كه وقتی شمال افغانستان را جدا سازند، در اینطرف افغانستان پشتون‌های افغانستان و پاكستان به هم خواد پیوستن و كشور 22 میلیونی پشتون‌ها را برقرار خواد كردن. ملت بلوچ هم در داخل افغانستان است و هم در داخل ایران و هم در داخل پاكستان، طوری كه همین روزها هم شما در كویته كه مركز بلوچ‌های پاكستان است شاهد تظاهرات مردم هستید. ازبكستان كدام وضع بهتری ندارد. تمام مراكز فرهنگی تاجیك‌ها در ازبكستان است. سمرقند و بخارا دو شهر عمده تاجیك نشین ازبكستان است كه با كوچكترین تجزیه افغانستان بشكل انفجاری از هم متلاشی خواد شدن. تاجیكستان هم شهرهای عمده‌اش مثل عشق آباد و یك قسم شهرهای دیگرش ازبك نشین است. تركمنستان هم همینطور. همه این كشورهای منطقه بشكلی از ملیت‌های گوناگون تشكیل شده‌است. كوچكترین انفجار تجزیه طلبی همه را در بر خواد گرفتن. علاوه بر كشمیر، سراسر هندوستان را تجزیه تهدید می‌كند. البته من نمی‌گویم كه این كار در یك روز و دو روز و یك ماه و دو ماه انجام می‌شود. این در پروسه‌ آینده آغاز خواد شدن. بر سر مناطق استراتژیك اقتصادی و نظامی بین اروپا، امریكا، چین، روسیه و هندوستان اختلاف درگیر خواد شدن و دنیای ما وارد یك جنگ به مراتب خطرناك‌ می‌شود. جنگ اقتصادی، جنگ نظامی، جنگ روانی، جنگ تجزیه و جنگ بین قدرت‌های ارتجاعی و ناسیونالیستی در تمام جهان اوج خواهد گرفت. در آن صورت واقعا ثبات جهان از بین خواهد رفت و تروریسم بیشتر، ترافیك مواد مخدر بیشتر، بازار سلاح بیشتر جهان را تهدید خواد كردن. آتشی كه تا حال كشورما را در بر گرفته دودش سراسر دنیا را خواهد گرفت.
- می‌گویند حزب شما برای همیشه خاموش شده‌است!
- یك سازمان سیاسی در یك پروسه زمانی ایجاد می‌شود. خلق‌الساعه ایجاد نمی‌شود كه خلق‌الساعه هم خاموش شود. به شما اطمینان می‌دهم كه ما روزهای سخت حزب خودمان را گذشتانده‌ایم. بیش از این گفته نمی‌توانم. شما دقت كنید كه ما یك حزب در حاكمیت بودیم نه یك حزب مخفی در كشورمان، و باز توجه داشته باشید كه دركشورما فعلا هیچ قانون و تنظیمی وجود ندارد. هركس را كه خواستند بی محاكمه و بی حداقل تشریقات می‌كشند بی آنكه كسی بداند كی، چرا و كجا كشت! یك خبرنگاری همین اخیر از طالبا پرسیده بود شما چقدر زندانی سیاسی دارید؟ آنها گفته بودند ما هیچ زندانی سیاسی نداریم. طالبا راست گفته بودند، در افغانستان زندانی سیاسی وجود ندارد، هركس را بگیرند می‌كشند. هیچ ضرورتی به محاكمه و زندان كردن و شمارش كردن زندانی ندارند.
از ما می‌پرسند چاره كار در افغانستان چیست؟
حرف ما روشن است. تا مجموع نیروهای چپ، روشنفكر، دمكرات و آزادیخواه افغان احساس مسئولیت نكنند برای حفظ هویت ملی خود، برای ایجاد یك وطن، برای حفظ افغانستان و دست به دست هم ندهد در ایجاد یك حكومت ملی اشتراك نكنند و مشتركا جوابگو نباشند كار درست نخواهد شد. تا جوان‌های ملی در این دولت نوپا سهم نگیرند این دولت نمی‌تواند حداقل خواست‌های مردم ما را تامین كند. واقعا یك حكومت وسیع و فراگیر كه در آن نه تنها یك حزب سیاسی، یك نیروی واحد بلكه نیروهای وسیع دمكراتیك ملی، آزادیخواه و ترقیخواه، حتی نیروهای مذهبی، البته آن نیروههای مذهبی كه درجبهه فناتیسم و در جبهه تعصب قرار نداشته باشد. آن مذهبی‌ها كه احساس وطن‌پرستی داشته باشند می‌توانند در دولت ملی اشتراك كنند. این یگانه راه نجات افغانستان است. بنابراین قضیه افغانستان در عین بغرنجی ساده است، اگر از طریق سازمان ملل مسئله حل شود و نیروهای نظامی كشورهائی كه مردم افغان به آنها حساسیت ندارند و كشورهائی كه در صدد بردن منافع خود در افغانستان نیستند زیر فرمان سازمان ملل متحد وارد افغانستان شوند، حتی اگر یك دولت موقت عبوری 2-3 ساله ایجاد كنند. دولتی متشكل از تكنوكرات‌ها، بوروكرات‌های افغانستان كه فراوان وجود دارد. در همین شب‌ها شما در تلویزیون‌ها بشكل تبلیغاتی نشان می‌دهند فلان دكتر رفته‌است یك خانه را در افغانستان به شفاخانه(بیمارستان) تبدیل ساخته و یا یك زن آلمانی به زنهای افغان كمك پزشكی می‌كند. من به شما می‌گویم كه همین‌حالا صدها پرفسور و دكتر افغانی در شفاخانه‌های اروپا و امریكا داریم، ما صدها كادر فنی و تخصصی و نظامی داریم كه در اتحاد شوروی سابقه سرگردان و آواره هستند. امنیت از اینها در افغانستان فراهم شود تا به میهنشان بازپس بگردند و شفاخانه‌ها را دایر كنند. این كادر فنی و حرفه‌ای اگر به افغانستان بازپس بگردد پایه و اساس یك اردوی ملی را زیر نظر سازمان ملل متحد می‌توان ریخت. وزارتخانه‌های اساسی مالی، اقتصادی و فرهنگی را باید ایجاد كرد، سیستم پولی را ایجاد كرد، سیستم بانكی را احیاء كرد. همه اینها در افغانستان از بین برده شده‌است. وقتی اینها فراهم شد، بعد از طی دو تا سه سال زمینه یك انتخابات فراهم خواد شدن. بگذارید 5. فی صد این انتخابات دمكراتیك باشد، اما بهرحال سازمان ملل متحد زمینه یك حكومت قانونی را در افغانستان فراهم ساخته است. در غیر اینصورت هر رقم حكومتی، با هر رقم نسخه‌ای كه مداخله خارجی در آن باشد از نظر مردم افغان یك حكومت غیر قانونی است و فورا همه مردم با آن به مخالفت برخواهد خیستن، روشنفكران با آن همكاری نمی‌كنند، كادرهای فنی و تخصصی با آن همكاری نمی‌كنند و چنین حكومتی ثبات نمی‌تواند بوجو بیآورد و جنگ هم ختم نمی‌شود و صلح و امنیت هم به افغانستان نخواد آمدن. این طرح ماست.
كشورهای همسایه و كشورهای جهان یك بار بیاندیشند و منافع یك كشور ضعیف را هم پیمانه منافع خودشان در نظر بگیرند. مردم ما بسیار مردم ساده هستند و با سرعت تغییر پذیر هستند. با حداقل كمك وهمكاری اقتصادی و اجتماعی ما می‌توانیم مناسبات جنگی موجوده را تغییر بدهیم. متاسفانه در گذشته ما اینطور فرصت پیدا نكردیم، شرایط بین‌المللی اجازه نداد، اشتباهات بزرگ هم صورت گرفت. ما با بدبینی آینده را نمی‌نگریم و امیدواری بسیاری داریم. ما نمی‌گوئیم كه منافع بین‌المللی را كاملا باید نادیده بگیریم. امروز نمی‌تواند هیچ كشوری در جهان منافع بین‌المللی را نادیده بگیرد، بخصوص قدرت‌های بزرگ را. آنها ملانصرالدین نیستند كه ما صرف بگوئیم به ما كمك كنید و چیزی از ما نخواهید. درعین حال، این آنها هستند كه اگر منافع ملی مردم ما را در نظر نگیرند ثبات و صلح بوجود نمی‌آید و منافع آنها هم در دورنمای استراتژیك تامین نمی‌شود. وقتی شما در باره فناتیسم و تعصب مذهبی در افغانستان صحبت می‌كنید من چاره‌ای‌ ندارم كه با صراحت برای شما قصه كنم كه خیر اینطور كه تصور می‌شود نیست. مردم ما مسلمانان بسیار متعصب و دگم هم نیستند، مردمان ساده‌ای هستند. همین كلمه لاالله‌الی‌الله را هم خوب یاد ندارند كه چی هست. همین‌طالبان كه به شهرها می‌آمدند از مردم عادی در سرك‌ها پرسان می‌كردند كه "كلمه‌ات" را بگو. یعنی می‌خواست بداند مسلمان است یا نه! اگر كلمه را می‌فهمید تیر می‌كردند و اگر نمی‌فهمید اعدامش می‌كردند. چقدر مردم عادی اینطور اعدام شدند. مردم عادی افغان حتی همین كلمه از اسلام را هم یاد ندارند. چطور می‌توان كسی را كه كلمه‌اش را نمی‌داند یك مسلمان متعصب نامید؟
زیرنویس: منطقه قبائلی كه پشتون نشین است (خط دیورنید) بخشی از خاك افغانستان بود كه در دوران استعماری انگلستان ، براساس قرارداد كمپانی هند شرقی با پادشاه افغانستان آزاد اعلام شد. آن قرار داد تا سال 1998 معتبر بود و در جریان فتح كابل توسط طالبان، یكی از خواست‌های دولت پاكستان هنگام دستگیری دكتر نجیب‌الله در دفتر سازمان ملل در كابل این بود كه وی به عنوان رئیس جمهور افغانستان و برای نجات خویش از قتل بدست طالب‌ها این قرار داد را تمدید كند اما وی زیر بار نرفت. این خواست توسط ژنرال شهنواز تنی كه دركودتا علیه دولت نجیب و به سود پاكستان دست داشت و پس از ناكامی به پاكستان گریخته و به طالبان پیوسته بود در یك بحث چند دقیقه‌ای با وی در دفتر سازمان ملل مطرح شد.

راه توده شماره 115
11.12.2006


 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت