راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

گفتگو با يک عضو حزب کمونيست ونزوئلا

نقش کمونيست ها

در پيشبرد و دفاع از

 اصلاحات انقلابي در ونزوئلا

ترجمه آبتين سرمدی

 

روزنامه چپ گراي "يونگه ولت" چاپ آلمان، گفتگوئی کرده است با دکتر«کارولوس ويمر» عضو حزب کمونيست ونزوئلا و مدير روابط بين المللي پارلمان اين کشور. ويمر از سال 2006 به بعد نماينده ونزوئلا درپارلمان امريکاي لاتين نيز هست و گفتگوئي که با وي انجام شده علاوه بر مسائل مربوط به انتخابات پيش رو در ونزوئلا، مسائل انقلابي در امريکا لاتين را نيز در بر مي گيرد. امریکا و ارتجاع داخلی ونزوئلا که تاکنون موفق به غلبه بر جنبش اصلاحات انقلابی دراین کشور نشده اند، یکبار دیگر و با هدف سوژه سازی جهانی برای امریکا انتخابات را می خواهند تحریم کنند. این درشرایطی است که دولت چاوز مطمئن تر از گذشته، یقین دارد با حمایت وسیع تر مردم در انتخابات پیروز خواهد شد و اپوزیسیون راست گرا و ضد اصلاحات، از بیم باخت در این انتخابات نمی خواهد شرکت کند. دولت چاوز نه تنها انتخابات را آزاد اعلام داشته، بلکه از وجود و حضور فراکسیون اپوزیسیون درمجلس، بدان شرط که فعالیت دمکراتیک را بپذیرند حمایت نیز کرده است. کارلوس ویمر دراین مصاحبه اشاره به نقش کمونیست ها در پارلمان و دولت ونزوئلا کرده و تاکید می کند که برای پرهیز از هر نوع جنجال سازی جهانی امریکا کمونیست های ونزوئلا در حاشیه دولت چاوز حرکت می کنند و نقش حامی برنامه های او را دارند. او همچنین بر نقش بسیج کننده این حزب در سازمان های اجتماعی برای تقویت دولت چاوز تاکید کرده و می افزاید: کمونیست های ونزوئلا در "کمیته های خلق" نقش اصلی خود را ایفا می کنند.

این مصاحبه، که عمدتا روی انتخابات پیش رو در ونزوئلا متمرکز است را با کمی تلخیص در ادامه می خوانید:

 

- ازتلاش ناموفق اپوزيسيون درانتخابات، براي برکناري چاوز بيش از يکسال مي گذرد. اکنون وضع چگونه است؟

 

- نبرد سياسي همچنان ادامه دارد. البته وضع بهترشده است، خصوصا درعرصه سياست خارجي. تمام تلاش اپوزيسيون متوجه اثبات اين نکته بود که ونزوئلا کشورغير دمکرات است. این تلاش اکنون نقش بر آب شده است و ما مي توانيم با آرامش خاطر تلاش خود را براي بازسازي کشور،در عرصه های اجتماعي، کشاورزي و صنايع توليدي متمرکز کنيم.

 

- به چه علت اپوزيسيون درانتخابات پارلماني که درماه دسامبر2005 برگزار شد شرکت نکرد؟ واکنش حکومت نسبت به آن چگونه بود؟ آيا براساس ادعا اپوزيسيون فقط يک حزب در ونزوئلا حکومت مي کند؟

 

- در ونزوئلا هرپنج سال يکبارانتخابات برگزارمي شود و همه احزاب حق شرکت در آن را دارند.... احزاب اپوزيسيون در آن انتخابات، چند روز قبل از انتخابات خود را کنار کشيدند، زيرا هيچ شانسي براي پيروزي نمي ديدند. اکنون نیز اپوزيسيون درانديشه تبلیغ این نظریه درخارج کشورماست که گويا اکثريت مردم با آنهاست. آنها، بار قبل، با عدم شرکت در انتخابات و در کنار کشيشان توانستند توجه محافل بين المللي، حتي برخی سازمان هاي کشورهاي امريکاي لاتين و اتحاديه اروپا را به اين مسئله جلب کنند که در ونزوئلا انتخابات عادلانه و دمکراتيک برگزار نمی شود. ما متاسفیم که نتیجه آن تحریم عدم حضور احزاب اپوريسيون در پارلمان است.

البته، عليرغم اين مسئله، اکنون هم در پارلمان کشور افکار و عقايد بسيار متنوع، مفيد و قابل گفتگو وجود دارد. اپوزيسيون هم خارج از پارلمان تمام آزادي يک اپوزيسيون را دراختيار دارد. ما اميدواريم، اپوزيسيون، اين بار درانتخابات شرکت کند و وارد پارلمان شود. ما به يک اپوزيسيون دموکراتيک که بتوان نقش اقليتي خود را در چارچوب منافع ملي کشور ايفاء کند نیازمندیم. به این شرط که اقلیت بودن خود را بپذیرد و درصدد آن نباشد که با اهرم  زور و راه هاي غيردمکراتيک حکومت را سرنگون کند.

 

- بنظرمي رسد که اوضاع نسبت به يک سال پيش آرامترشده است؟

 

- بله. اکثريت مردم پشت حکومت ايستاده اند و ازتحولات انقلابي حمايت مي کنند. برنامه هاي اجتماعي و تحولات انقلابي نه فقط بهبودي وضع اقشار پائين جامعه را موجب شده، بلکه بخاطر تغيير در ساختار اقتصادي و همبستگي درسطح بين المللي، شرايط بهتري هم براي ما فراهم شده است. من یکبار دیگر می خواهم تاکید کنم که در کشور ما، اپوزيسيون وجود دارد و فعالیت آزاد نیز می کند، حتی اگر در پارلمان نباشد. البته درنتیجه کودتاي سال 2002  آنها هواداران خود را در بخش اقتصادی کشور از دست داده اند و در بخش صنایع نیز حضور ندارند. آنها ديگرنه آلترناتيو هستند، نه توانايي ارائه يک برنامه قابل اطمينان را دارند و نه مي توانند راه حل ها يي براي مسائل کشورارائه دهند. تشکل های آنها نيز بسيارمتفرق اند و هيچ رهبري استواري را نتوانسته اند براي خود بوجود آورند. هنوزقسمت اعظم اپوزيسيون به اين شعار که «چاوز» بايد برود چسبيده است و اين راه حلي نيست که بتواند عده اي را متحد کند. بنظر ما، چنين اپوزيسيوني درآخرين همه پرسي مي تواند حداکثر 10 درصد کل جمعيت را به خود جلب کند.

 

- اپوزيسيون مدعي است که « چاوز» کشور را ويران کرده؟

 

- عکس آن کاملا صدق مي کند. اکنون برنامه اقتصادي سياسي نوين درجريان است که به سود توده ها است. آمار دقيق اقتصادي اين را ثابت مي کند. ونزوئلا يک شريک تجاري بسيار جالب است و تنها کشور امريکاي لاتين است که هيچ بدهي خارجي ندارد. ما توانسته ايم اين بار مالي عظيم دهه هاي گذشته را در مدت چند سال اخير از روي شانه مردم برداريم.  ذخاير ارزي ما اکنون به مراتب بيشتر از تعهدات خارجي ماست. اين اقتصاد سالم و پايدار از اعتبار بين المللي عظيمي نيز برخورداراست.

اقتصاد ما خلاف اقتصاد نئوليبرالي است که به اعداد و آماراقتصاد خود مي نازد، درحالي که توده هاي عظيمي از گرسنگي رنج مي برند. ازبين برداشتن فقر جهت گيري اقتصاد ما را تعيين مي کند.

 

- شما عضو حزب کمونيست ونزوئلا هستيد. رابطه حزب شما با حکومت چاوز چگونه است؟

 

- ما هيچ وزيري در دولت چاوز نداريم. اما با مسئوليت تمام از تحولات سياسي پشتيباني مي کنيم. ما اولين حزب سياسي بوديم که از چاوز درسال 1998 پشتيباني کرديم. درمهم ترين تصميمات شرکت داريم. ما درانتخابات پارلماني دسامبر2005 با 8 نماينده وارد پارلمان شديم. نسبت به کميته مردمي «قدرت خلق» مسئوليت هاي زيادي را متقبل شده ايم.  کار اين کمیته ها شرکت دادن هرچه بيشتر مردم درمسير قانونگذاري کشور و توضيح آن به مردم است. حزب ما همچنين به طورمشخص با جنبش ها و آلترناتيوهاي اجتماعي همکاري نزديک دارد. ما خود را به عنوان نيروي انتقاد کننده مفيد دراين پروسه انقلابي ارزيابي مي کنيم.

 

- روابط ونزوئلا با ايالت متحده نه تنها بهترنشده، بلکه بدترهم شده است. در مجمع سازمان ملل چاوزشديدا به ايالت متحده حمله کرد. و چند ماه پيش هم همه ذخائر ارزي ونزوئلا را ازايالت متحده به اروپا منتقل کرد. آيا ونزوئلا خواهان يک کشمکش غيرديپلماتيک با ايالت متحده است؟

 

- به هيچ وجه! ونزوئلا همه ذخائر ارزي خود را از ايالت متحده خارج نکرد. فقط قسمت اعظم آنرا منتقل کرد. اين چيزي جز بيان سياست چند جانبه ما نيست. اما درعين حال اين اقدام مجالي بود، نه صرفا به خاطراطمينان به روش سياست مالي. صرف نظر ازغيرپايدار بودن حکومت و سياست در ايالت متحده، اين خلاف عقل و تدبير نيز هست که ما تمام ذخايرارزي خود را در امريکا بگذاريم، زيرا در حال حاضر «يورو» Euro به لحاظ بين المللي مقبوليت بيشتري دارد و اين کاملا منطقي است که ونزوئلا ذخائرخود را دراروپا به واحد پول آنجا تضمين کند.

از سوي ديگر، روابط با حکومت Bush بسيارمشکل است. زيرا او روابط  را بسيار مشکل  مي سازد. درعين حال که ما خواهان روابط  نزديک تر با مردم امريکاي شمالي هستيم. ما با مردمان آنجا همبستگي داريم. براي مثال، بعد از فاجعه طبيعي درجنوب، خصوصا در New Orleans ما نفت را به بهاي بسيار نازل و جدا از مسئله نفتي به ايالت متحده به محرومان آنجا فروخيتم. ما خواهان روابط با  ايالت متحده هستيم. اما با سياست تهاجمي و جنگ طلبانه Bush اين امربسياردشواراست. البته اميدواريم که به جنگ با ايالات متحده کشيده نشويم، گرچه موظفيم خود را براي چنين اقدامي نيز آماده نگه داريم.

 

- درامريکا لاتين حکومتهاي چپ يکي پس ازديگري سرکارمي آيند. اين چه پيامدي براي ونزوئلا دارد؟

 

- بدون شک اين حکومتها ازآنجايي که امکان همکاري را گسترش مي دهند، باعث تقويت ونزوئلا نيز مي شوند. ازطرف ديگر، اين حکومت ها براي همبستگي امريکاي لاتين و همبستگي سياسي آنها بسيارمهم هستند. فراموش نکنيم که اين حکومت از اعماق جامعه سر بر آورده است. در اينجا صحبت بر سر موج انقلاب درامريکاي لاتين است. خلق هاي اين کشورها بسيار فعالانه درسياست شرکت دارند و فشارهاي عظيمي به حکومت هاي خود وارد مي کنند و حکومت ها نيز مجبورند به وعده هاي انتخاباتي عمل کنند. قبل ازانتخاب «موراليس» در بوليوي، مردم اين کشور چندين حکومت را سرنگون کردند. در آنجا پس از ساليان دراز سرخپوستان موفق شدند نماينده خود را سر کار بياورند. امري که درگذشته امکانپذير نبود. ما اکنون منتظر تحولات در نيکاراگوا، مکزيک و حتي در کلمبيا هستيم. مشت آهنين ايالت متحده درکلمبيا هيچ حاصلي براي مردم ببار نيآورد. کلمبيا بعد از ونزوئلا سکوي پرش ايالت متحده بود.

 

- درحال حاضر در ونزوئلا لشکرکشي عظيمي عليه بزرگ مالکان درجريان است. اپوزيسيون ازسلب مالکيت و تهاجم به مالکيت خصوصيي صحبت مي کند.

 

- خلقهاي امريکاي لاتين بيش از پانصد سال است که براي دريافت و تصاحب زمين مبارزه مي کنند. درقانون اساسي ونزوئلا حق کار تضمين شده است، و همينطورحق تملک بر زمين براي کسي که روي آن کاري کند. حکومت طبق قانون اساسي، که در يک همه پرسي با اکثريت عظيم آرا تصويب شد، در صدد است به حکومت بزرگ مالکان يکبار و براي هميشه پايان دهد. قسمت عظم زمين هاي بزرگ مالکان قابل کشت اند. حکومت ابتدا به آنها پيشنهاد مي کند که زمين را کشت کنند. بزرگ مالکان دهه هاي متمادي است که ديگر به کشت زمين علاقه اي نشان نمي دهند و ما نمي توانيم در کشوري که هنوز قسمت عظم جمعيت آن  ازگرسنگي  رنج مي برند شاهد چنين پديده اي باشيم. اگربزرگ مالکان به نداي حکومت گوش کنند آنگاه زمين از آنها بوسيله دولت خريداري مي شود و به دهقانان دريک کلکتيو واگذارمي شود. بنابراين شکل جديدي از مالکيت بوجود مي آيد. يعني مالکيت جمعي تعاوني ها. يعني زمين به کساني واگذار مي شود که روي آن کار مي کنند و يا کار کنند.

 

- پرزيدنت «چاوز» پروژه خود را سوسياليسم  قرن 21  ناميده است. آيا مفهوم انقلاب بوليواي کنار گذاشته مي شود؟

 

- صحبت از سيرتکامل انقلاب است. اين ايده ازجوهر و روح مسيحي عشق و محبت به همنوعان گرفته شد. بنابراين دولت جديد، قانون اساسي جديد و تضمين عدالت. اگرمي خواهيم فقررا ازميان برداريم بايد درباره سيستم بوجود آورنده آن، يعني از کاپيتاليستي بگوئيم. کاپيتاليسم يعني استثمار انسان و غارت زمين. بنابراين گفتگو درباره کاپيتاليسم گفتگو درباره امپرياليسم را پيش مي کشد و گفتگو درباره امپرياليسم منطقا سوسياليسم را دردستور کارقرار مي دهد. ازآنجايي که کاپيتاليسم قادر به حل مسائل ما نيست، پيشنهادهاي جديدي مطرح مي شوند. مفهوم سوسياليسم قرن 21، از اينجا ريشه گرفته است. آرزوي عدالت اجتماعي در تاريخ انسان هميشه وجود داشته، ما بايد ازگذشته بياموزيم، تجارب را مدام بررسي کنيم و آنها را درشرايط  نوين ونزوئلا بکارگيريم. اهداف دور بايد نشان داده شوند و  اين بسيار بنيادي و پايه اي است. بنابراين صحبت تنها برسر کاپيتاليسم نيست، بلکه صحبت برسرکشف راه حل هاي جديد است. ما اينرا سوسياليسم قرن 21 مي ناميم. گفتگو درباره سوسياليسم بخشي ازانقلاب بوليواري، در تداوم حرکت آن در اين پروسه است. اين البته به اين مفهوم نيست که ما سوسياليسم را حکم کرده و خودمان هم آن را به جلو ببريم، بلکه مقصود ما تلاش براي يافتن راه حل هاي کاملا  مشخص براي دست يافتن به يک اقتصاد غيرسرمايه داري و يک سياست نوين است. پروژه ما يعني همبستگي، همکاري  و کمک متقابل، اساس کارما نه رقابت، آنطور که نئوليبراليسم حکم مي کند، يعني يکي عليه ديگري، بلکه همبستگي است. قانون اساسي ما آزادي مالکيت را تا آنجائي تضمين مي کند و به آن احترام مي گذارد که کار به انحصار و محروم شدن بخش عظيمي از مردم ازنعمات مادي کشيده نشود. از آن سو، قانون اساسي ما حق مالکيت را آنجايي محدود مي کند که حقوق بشر را براي زندگي برابر با ديگران، نان و مسکن براي همه را قبول ندارد.

 

- دسامبر 2006 انتخابات رياست جمهوري است. همه پرسي نشان مي دهد که « چاوز» مي تواند روي اکثريت آرا حساب کند. درعين حال شايعاتي وجود دارد مبني براينکه اپوزسيون بار ديگر درصدد  تحريم انتخابات است و درانتخابات هم شرکت نمي کند.

 

- نه تنها نظرسنجي هاي داخلي، بلکه نظر سنجي هاي خارجي – که دوستدارچاوز هم نيستند- نيز نشان داده است که « چاوز» با اکثريت آرا در باره انتخاب پيروز مي شود. محبوبيت او نه تنها کمترنشده بلکه بيشترهم شده است. زيرا برنامه هاي اجتماعي او به سود مردم است و مردم هم روز به روز بيشتر به برنامه ها او جلب مي شوند. البته اين به معني کمترشدن مشکلات نيست. زيرا ازيک طرف ما با سياست هاي خصمانه و ستيزگرايانه ايالت متحده طرفيم و ازطرف ديگربا سياست هاي خصمانه احزاب اپوزيسيون. ما نگران نا آرامي هاي احتمالي در انتخابات نيز هستيم. زيرا دشمنان سياسي تمام تلاش خود را براي جلوگيري ازپيروزي او بکارخواهند گرفت. بخشي از اپوزيسيون از هم اکنون اعلام کرده که درانتخابات شرکت نمي کند. بخشي درحال بحث و مذاکره با هم هستند که شرکت بکنند يا نکنند. بخشي ديگراز اپوزيسيون هم با داشتن 8 کانديد رياست جمهوري که اعتباري هم در ميان مردم ندارند به جان هم افتاده اند. اصولا براي اپوزيسيون دست يافتن به يک خط مشي واحد امر دشواري شده است. اين مي تواند به اين مفهوم باشد که در آخرين دقايق بخاطر فشارهاي ايالت متحده همه آنها از کانديد شدن خود دست بردارند، مسئله ايست که به هيچوجه خواستارآن نيستيم. ما خواهان انتخابات دمکراتيک هستيم که خلق بتواند آزادانه تصميم بگيرد که چه کسي بايد رئيس جمهورشود.

 

 

   

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت