يادآوريد
دوراني را که ما، جسورانه
به ميدان جنبش زنان درآمديم
عاليه مرادی
حزب کمونيست ايران که دوران بسيار کوتاهي توانست فعاليت کند، نخستين حزبي بود که جنبش آزاديبخش زنان را از جنبش کارگری ايران جدا نکرد و اين هر دو را وابسته هم دانست و پيشرفت هر دو را در يک راه ديد. آن روز که حزب توده ايران چنين نظر و عقيده ای را اعلام کرد، نهضت کارگری و نيروی آن در ايران ضعيف و پراکنده بود. قانون رسمي ايران زن را نابالغ مي دانست و همه نيروی ارتجاع زن را از صحنه اجتماع مي راند.
استثمار زنان نيز در دهات، کارگاه های قاليبافي، پارچه بافي و غيره ... برقرار بود.
زناني برای گرفتن حق به پا خاسته بوده و زنان ارجمندی با اين وضع اجتماعي و اين قوانين ننگين در افتاده بودند، اما عليرغم آنکه مبارزه آنها در آن شرايط دشوار اجتماعي در خور احترام و شايسته تکريم است، آنچه هنوز مي بايست متشکل شده و به ميدان در آيد، غايب بود. متشکل شدن مستقل زنان از يکسو و حضور آنها در احزاب مترقي از سوی ديگر. در آن سال های دهه 1330 حزب توده ايران اين پرچم را برافراشت.
در نهضت های اروپائي زنان ميدان وسيع تری براي مبارزه داشتند، زيرا پيشرفت صنعت و آزادی های اجتماعي در اين کشورها بسيار جلوتر از ما بود. اما در ايران، تا روزی که حزب توده ايران زنان را دعوت به چنين مبارزه ای نمود هنوز حتي زنان بيدار، زنان آرزومند آزادی و خواهان حق برابری به چنين مبارزه متشکلي نيانديشيده بودند. مبارزه سياسي، در کنار مردان و در حزب واحد. به دوراني بايد انديشيد که هنوز زنان جزو مايملک پدر و شوهر و يا برادر به حساب مي آمدند و فرمان آنها، فرمان آفرينش بود.
حزب توده ايران برای مقابله با چنين شرايطي کمر همت را بست و وارد مبارزه شد. زنان و مردان را به يکسان فراخواند تا پيشقدم تحول در قوانين و مناسبات نابرابر اجتماعي ميان زن و مرد ايراني شوند. دفاع از حضور سياسي زنان در جامعه و شعار حق رای برای زنان، از شعارها و سياست های انقلابي دوران خود بود. به دوراني بايد انديشيد که شهادت زن در هيچ محکمه ای پذيرفته نمي شد و زنان ناقص العقل شمرده مي شدند.( تلاشي که بويژه در نيمه دوم جمهوری اسلامي برای بازگشت به آن دوران مي شود.)
در چنان دوران و فضائي فراخواند زنان به عضويت در حزب، اتحاديه های کارگری، دانشجويي، صنفي، سازمان جوانان و بالاخره در سازمان های مربوط به خود زنان، اگر دعوت به انقلاب نبود، چه بود؟ آن هم در سال هائي که حضور زنان خيرخواه در انجمن ها و کانون های خيريه مذهبي يگانه دريچه فعاليت مورد تائيد حکومت ها و روحانيون بود و تاريخ جنبش های محدود و کوتاه دوران زنان پيشگام ايران انکار مي شد.( مراجعه کنيد به شرح مختصر فعاليت زنان در جنبش های اوليه زنان ايران در مقاله ايراندخت ابراهيمي در شماره گذشته راه توده و زندگي محترم اسکندری در همين شماره راه توده)
در آن سال های دشوار، ما در حوزه های حزبي براي روشن کردن زن از هيچ کوششي فرو گذار نکرديم. کتاب "مادر" ماکسيم گورکي را دسته جمعي مي خوانديم تا روحيه انقلابي را در عين مادر بودن ياد بگيريم. حزب ما را منحله اعلام کرده بودند و دشواری جمع شدن زنان به دور هم در يک حوزه و يا کانون حزبي صد چندان شده بود. دشوار بود، اما وقفه پذير نبود. در همين حوزه ها، زنان کارگر را به حضور در اعتصابات و تظاهرات کارگري، شانه به شانه کارگران مرد تشويق و قانع کردن دشوار بود، اما امکان پذير شد، زيرا منافع همه آنها - چه زن و چه مرد کارگر- يکسان بود. ما اين درس را به زنان کارگر حزبي آموختيم.
همين شيوه نگرش را در دانشگاه تشويق کرديم. البته در اين عرصه کار به دشواری روستاها و يا کارخانه ها نبود، اما اين هم دشواری خاص خود را داشت. بالاخره دختران ما از قلب جامعه و از دل خانواده هائي بيرون آمده بودند و مرزبندی های جنسي در آنها حکم سنت ها را داشت.
زنان توده ای به زندان رفتند، عرصه ديگری آغاز شد. عرصه ای که تا آن زمان سابقه نداشت. زن و در زندان سياسي!
توده ای ها زنداني شدند و اعدام. دوران سخت خانه بدوشي، رهبری خانواده ای که مرد آن تيرباران شده بود، تامين معاش خانواده ای که نان آور آن زنداني شده بود، مادران داغديده، پناه دادن به اين و آن و پيام رساندن و پيام جمع کردن. همه اينها عرصه های جديد کار سياسي و بخشي از جنبش عمومي زنان ايران بود که حزب توده ايران امتحان کرد و پشت سر گذاشت.
تظاهرات خانواده های زندانيان سياسي فصل تازه ای از مبارزه زنان ايران بود. از دل همين تظاهرات، بعدها تظاهرات زنان تهران عليه کمبود آب آشاميدني در جنوبي ترين محلات شهر بيرون آمد.
( بخش هائي از يک مقاله بلند، که در سال 1355 برای نشريات حزبي نوشته شده بود.)
فرمات PDF : بازگشت